طرف اصلي ما امريكاست
بجاست كه مسوولان اصلي امريكايي به ويژه رييسجمهور، وزير خارجه و ديگر مقامات حاضر در مذاكرات به اين مهم بيش از پيش توجه كنند. از سوي ديگر طرف ايراني به ويژه مقامات مسوول در قوه مجريه و وزارت امور خارجه نيز موظفند تا در قبال اين سخنان موضعگيري مشخص كرده تا تكليف اينگونه سخنان روشن شود.
2- تاكيد مقامات امريكايي بر حفظ چارچوب تحريمها پذيرفته نيست. اگر قرار بر حفظ چارچوب تحريمها بود هدف از مذاكرات مخدوش ميشد. ايشان به صراحت بيان ميكنند كه هدف اصلي از حضور ايران در اين مذاكرات برداشته شدن تحريمها بود و حتي اگر در جايي گروه مذاكرهكننده ايراني كوتاه آمدند يا امتيازي به طرف مقابل داده شده است براي برداشته شدن سد تحريمها بوده است، معناي ديگر اين سخنان اين است كه اگر تحريمها برداشته نشود معاملهاي در كار نخواهد بود.
3- اشاره رهبري به دعواي داخلي امريكاييها مبين اين نكته است كه سياستگذاران امريكايي در خصوص برجام داراي اختلاف نظر اساسي بوده و اختلافاتشان مبتني بر اختلاف ديدگاه يا اختلاف منافع است، در اين حوزه شك و ترديدي وجود ندارد.
4- توصيه ايشان به مقامات جمهوري اسلامي و به ويژه مسوولان وزارت امور خارجه اين است كه اعلام نمايند دادن پاسخ به سخنان طرف امريكايي ضروري و در چارچوب ديپلماتيك بايد مورد توجه قرار گيرد زيرا عدم پاسخگويي ممكن است به تاييد نظرات ابرازي آنان منتهي شود.
5- از منظر ايشان اين جمله بار ديگر مورد تاكيد قرار گرفت كه تحريمها بايد برداشته شود و اين تحريمها با تعليق نبايد جايگزين شود. زيرا تعليق هيچگاه مد نظر جمهوري اسلامي نبوده است.
6- در صورتي كه تعليق جايگزين رفع تحريم شود در مقابل آن جمهوري اسلامي در يك اقدام مقابلهجويانه به سمت تعليق تعهدات خويش خواهد پرداخت. اين تعليق شامل توقف غنيسازي بيش از پنج درصد يا فعاليت سايت فردو يا تاسيسات آب سنگين اراك خواهد بود.
7- تاكيد مجدد بر اينكه جمهوري اسلامي تواناييهاي شناخته شده و ناشناخته خود را توامان دارد و به نفع مذاكرهكنندگان غربي است كه درگيريهاي سياسي و اقتصادي و امنيتي خود را در حوزههاي راهبردي به ويژه سياستهاي منطقهاي را به گونهاي تنظيم كنند كه تقابل بيجهت و ناروايي كه در اين سالها با پايگاه مقتدرانه و رفيع جمهوري اسلامي در منطقه به خود گرفته است را اصلاح كنند و بدانند ايران از زماني كه تاريخ ايران به ياد دارد در اين منطقه جايگاهي رفيع، تاثيرگذار و غيرقابل چشمپوشي داشته است و به جاي اينكه نيروي خود را صرف كاهش توان اين قدرت بزرگ تاريخي و تضعيف مردمان اين كشور كنند، بهتر است از ظرفيت تاريخي و قدرتمندي ايران در جهت حل بحرانهاي منطقه به ويژه مبارزه با تروريسم بهره جويند و با در نظر گرفتن ايران راهي ديگر را جايگزين تقابل و دشمني با ايران و ساكنان بافرهنگش انتخاب كنند.