شهردار تهران يك دهه است كه فرمان هدايت شهر را در دست دارد. در اين مدت شهر گرچه با تحولات بسياري روبهرو بوده است اما با اين وجود در مورد عملكرد وي انتقادهاي بسياري هم وجود دارد. سوالات بيپاسخي كه هر روز بيشتر و بيشتر ميشود و نه خود قاليباف و نه هيچ يك از مديران وي حاضر به سخن گفتن در مورد آنها نيستند. دكتر هادي ايازي، يار 30 ساله شهردار و همرزم وي در دوران جنگ و سخنگوي پيشين شهرداري تهران و معاونت اجتماعي وي، با وجودي كه دو سالي ميشود از بدنه شهرداري جدا شده، اما با اين حال به گفته خودش همچنان ارتباط نزديكي با دوست و همراه قديمياش دارد. به همين دليل هم هست كه تمام قد از عملكرد 10 ساله شهردار تهران دفاع ميكند. در گفتوگو با او تلاش شده تا از زواياي مختلف و به شكلي بيپرده به نقد عملكرد شهردار تهران و شايعاتي كه پيرامون وي شنيده ميشود، بپردازيم؛ از حضور سياسي قاليباف در انتخابات تا فروش تراكم و كارآمدي طرح تفصيلي و فساد مالي در شهرداري تهران.
يكي از اقداماتي كه آقاي قاليباف همواره به عنوان يكي از افتخارات خود از آن ياد ميكنند تدوين و اجراي طرح تفصيلي است. به ياد دارم كه همان زمان هم خيليها به قاليباف توصيه كرده بودند كه اجراي اين طرح در شرايط آن روز به نفع شهر نيست و زيرساختهاي آن هنوز مهيا نشده است. اما با اين وجود دكتر با اصرار ذاتي خود، بالاخره اين طرح را اجرا كرد. حتي معاون وقت خود يعني دكتر معصومي – معاون شهرسازي و معماري وقت شهرداري - كه سالها براي تدوين اين طرح تلاش كرده بود و از كارشناسان خبره شهرسازي است را درست در لحظه اجراي طرح بركنار كرد و عليرضا «جاويد» مدير 31 ساله شهري را جايگزين وي در معاونت شهرسازي و معماري كرد. با اين وجود به اذعان بسياري از كارشناسان نه طرح تفصيلي آنگونه كه انتظار ميرفت دواي درد تهران پر از مشكلات شد. تحليل شما به عنوان كسي كه از نزديك در جريان تدوين و اجراي اين طرح بوديد، در مورد كارآمدي آن در تهران چيست؟
همانطور كه ميدانيد بعد از نخستين طرح تفصيلي تهران كه در سال 49 تهيه شده بود و به هر دليل، اجرايي هم نشده بود، اين طرح بدون تغيير و به روز شدن باقي مانده بود و تهران همچنان براساس يكسري دستورالعمل و بخشنامه اداره ميشد و سند توسعه مشخصي نداشت تا اينكه در سال 86 با توجه به نيازي كه براي وجود يك طرح و سند توسعه كلان در تهران ديده ميشد، تدوين و به روز كردن طرح تفصيلي تهران با دستور دكتر قاليباف در صدر برنامههاي شهرداري قرار گرفت و بالاخره هم پس از تكميل به تاييد شوراي عالي شهرسازي رسيد و از سال 91 هم اجرايي شد. يكي از مهمترين مباحث اين طرح توجه به كنترل جمعيتپذيري تهران بود كه براساس آن پيشبيني شده بود با توجه به زيرساختها و امكانات تهران، جمعيتپذيري پايتخت، حداكثر ميتواند به 10 ميليون و 800 هزار نفر برسد. البته اين نظريه موافقان و مخالفاني داشت. برخي معتقد بودند نبايد جمعيت تهران به اين عدد برسد و برخي ديگر براين باور بودند كه اين رقم بايد براساس تراكم واحدهاي مسكوني افزايش يا كاهش پيدا كند.
و ديدگاه خود قاليباف در اين مورد چه بود؟
پيشبيني ايشان هم اين بود كه بالاخره جمعيت تهران به اين حد خواهد رسيد، پس براي همين بايد براي آن از همين الان برنامهريزي كرد. طبق محاسبه ما در يكي دو دهه اخير جمعيت تهران بهطور متوسط سالي حدود 100 هزار نفر افزايش يافته است. اين به آن معناست كه تهران، هنوز هم مهاجرپذير است. به همين دليل بايد براي آينده اين كلانشهر، برنامهريزيهاي لازم را انجام ميداديم. به عنوان مثال مگر ميشود شهري مانند تهران اصلا نبايد آسمانخراش داشته باشد؟ اينها يكسري واقعيتهايي است كه از هماكنون بايد براي آنها فكري كرد. اين مسيري است كه همه شهرهاي بزرگ دنيا هم طي كردهاند ولي براي طي كردن اين مسير احتياج به يك نقشه راه و يك طرح جامع بود. طرح جامع تهران از همين جا شكل گرفت. بخشي از اشكالاتي كه شما به آن اشاره ميكنيد به اين طرح وارد است. قرار نيست ما چشممان را روي واقعيتها ببنديم. براي همين هم بوده كه در هر منطقه يك مشاور انتخاب شده تا اشكالات طرح تفصيلي را در آن منطقه احصا و براي رفع آنها به مراجع ذيصلاح ارايه كند. اين راهكاري است كه خود كساني كه اين طرح را تصويب كردهاند، مشخص كردهاند. مثلا شهردار منطقه ميگويد اين پهنه مثلا s به فلان دليل بايد بشود g. اين را به مراجع ذيربط ارسال ميكند و آنجا بررسي و در صورت تاييد آن پهنه روي طرح تفصيلي اصلاح. اين يك نكته قوت است. مساله مهم اين است كه شهر تهران قبل از طرح جامع، در بسياري از موارد «رها» شده بوده و طرح تفصيلي و جامع آمده تا اين مشكل را حل كند. البته ممكن است اجراي اين طرح نارضايتيهايي را هم به دنبال داشته باشد كه طبيعي است ولي مهم اين است كه اين طرح بتواند هويت رهاشده شهرسازي تهران را به آن بازگرداند كه البته اين همزمان ميبرد؛ شهري با هويت معماري اسلامي - ايراني كه امروز نقطه مفقوده هويت پايتخت است براي همين هم بود كه دكتر قاليباف اين همه بر اجراي اين طرح تاكيد داشتند.
نظر دكتر قاليباف در مورد توسعه شهر بر چه مبنايي است؟ آيا معتقد است كه بايد شهر از طول و عرض جغرافيايي بزرگ شود يا به صورت عمودي؟
هيچ يك از مراجع و مديران شهري موافق با توسعه جغرافيايي تهران نيستند. نه شهردار و نه شوراي عالي شهرسازي. براي همين هم هست كه در طرح تفصيلي براي تهران حريم و حدود تعيين شده است تا تهران بيش از آن گسترش پيدا نكند. اما از آن مهمتر بحث خود «حريم» شهر تهران است. براساس اصول شهرسازي ساختوساز در حريم شهرهاي بزرگ غير كارشناسي و ممنوع است. درگذشته اما شاهد بوديم كه سازمانها و مراجعي، مجوزهايي براي ساختوساز در حريم شهر تهران صادر ميكردند كه هيچ ارتباطي با شهرداري نداشتند. الان شما نگاه كنيد آخرين قسمت جنوبي تهران كجاست؟ شهرري. اما از آنطرف ما رباطكريم و باقرشهر و... را داريم كه براي خودشان شهرداري دارند و به تهران ارتباطي ندارند. اين يكي از مشكلات اساسي ما در شهر تهران است؛ اينكه مديريت يكپارچه شهري نداريم. هركس براي خودش تصميم ميگيرد. ما معتقديم كه كل استان تهران بايد يك مديريت واحد داشته باشد وگرنه تا چند صباحي ديگر تهران به باقر شهر و رباط كريم و اسلامشهر وصل ميشود. اين يكي از مهمترين مسائلي بود كه در دولت قبلي بين شهرداري و دولت مطرح بود و متاسفانه لاينحل باقي ماند. البته الان نميدانم تعامل دولت و شهرداري در اين زمينه چگونه بوده و به چه نتايجي رسيده است.
اما در همين محدودهاي هم كه شهرداري تهران، وظيفه حراست از حريم را دارد شاهد ايجاد انواع شهركها و ساختوسازهاي غيرمجاز بوده و هستيم. مثل شهرك زيتون يا شهرك صدف و هزاران مورد ديگر. درعين حال با وجود تمام تاكيدي كه در ظاهر آقاي قاليباف براي تخريب سازههاي غيرمجاز حريم تهران دارند، باز هم هنوز خيلي از آنها دستنخورده باقي مانده و شهرداري نتوانسته يا نخواسته كه آنها را تخريب كند.
بگذاريد جوابتان را با همين مثالي كه زديد بدهم. در شهرك زيتون در 10 سال گذشته هيچ ساختوساز جديدي صورت نگرفته است. اما اينكه بناهايي كه ساخته شده بايد تخريب شود يك بحث اجتماعي دارد و يك بحث حقوقي. شهرداري تهران با هردوي اين مسائل مشكل دارد ولي با اين حال نگذاشته بناي تازهاي ساخته شود. يا شايد شنيده باشيد كه شهرداري سه برج بزرگ در شمال تهران كه 30، 40 درصد هم پيشرفت داشتند را به دليل قرار داشتن در حريم تهران تخريب كرد. از اين دست اقدامات بسيار زيادي انجام شده است.
ولي خيلي از سازههاي ساخته شده در حريم هنوز پابرجاست.
شهرداري در حد اختياراتش خوب عمل كرده است. ولي آن بخشي كه خارج از حيطه وظايف شهرداري بوده كه نميشود از شهرداري انتظار داشت. در اطراف تهران، اعداد ورقم جريمهها يا مجوزهايي كه صادر ميشود به قدري پايين است كه براي شهروندان ميصرفد كه بخواهند آنجا ساخت وساز كنند.
من با شما موافق نيستم. ما مجموعه سازههاي زيادي در حريم داريم كه مانند مرتضي گرد، از يك مجموعه 20 آلونكي غيرمجاز به يكباره چنان رشدي داشتهاند كه امروز به شهركي بدل شدهاند كه بيش از 2500 ساختمان غيرمجاز دارد و شهرداري هم هنوز نتوانسته اقدامي براي تخريب آنها بكند.
شما فقط يك روي سكه را ميبينيد. در مرتضيگرد كه در منطقه 19 واقع شده، شايد كمتر كسي اطلاع داشته باشد كه براي تخريب آن چقدر تلاش شد و چند مامور ما راهي بيمارستان شدند ولي سوال اينجاست كه در اين مورد آيا فقط شهرداري بايد اقدام ميكرد و سازمانهاي ديگر نبايد كاري ميكردند؟ چرا سازمانهاي ديگر اجازه ساخت وساز در اين محدوده را داده بودند؟
يعني شهرداري مجوز نداده بود؟
نه. اصلا. با تمام اين تفاصيل شهرداري باز هم ورود پيدا كرد و جلوي بخشي از ساخت وسازها را گرفت ولي ديگر در توانش نبود كه بتواند جلوي همه را بگيرد و تمام ساختمانها را تخريب كند. يعني سازمانهاي ديگري بايد ورود پيدا ميكردند كه متاسفانه ورود پيدا نكردند. اين يك واقعيت است كه اگر ميخواهيم تهران از 700 كيلومتر مربع فعلي بيشتر نشود بايد حريم آن را كاملا مشخص كنيم و نگذاريم در آن ساخت وسازي انجام شود. اين امر بدون كمك دولت و تعامل آن با شهرداري ممكن نيست.
بگذاريد كمي به مسائل اساسي و در عين حال حساستر بپردازيم. يكي از انتقادهايي كه به يكي از شهرداران پيش از آقاي قاليباف وارد بود بحث فروش تراكم بود و اينكه به يكباره وبدون حساب و كتاب مجوزهاي ساخت بناهاي بلند مرتبه را به شكلي بيرويه صادر ميكرد. اما امروز به نظر ميرسد قاليباف گوي سبقت را از وي ربوده، به شكلي كه به قول برخي اعضاي شوراي شهر، درآمد شهرداري از راه فروش تراكم و اموال غيرنقدي كه متعلق به شهر است و سرمايههاي آن محسوب ميشود تامين ميشود. به بياني به گفته منتقدين شهرفروشي ميكند. با اين وجود حتي ضوابط بلند مرتبهسازي هم هنوز تدوين نشده است. فكر نميكنيد اين روشها براي كسب درآمد شهري مثل تهران واقعا ظلمي به آيندگان باشد؟
اينكه گفته ميشود براي تامين بودجه شهرداري بخشي از اموال غيرنقدي به فروش ميرسد، كاملا درست است ولي بايد ببينيم اين واگذاريها چقدر بوده است؟ چيزي كه منتقدين به آن اشاره نميكنند اين است كه همواره زمينها و املاكي كه شهرداري تملك و خريداري ميكند خيلي بيشتر از اموالي است كه به فروش ميرساند. مثلا فقط در يك قلم ما 300 هكتار از اراضي پادگان قلعه مرغي را تملك كرديم. يا براي احداث اتوبان همت غرب چقدر از املاك پادگانها و اراضي ديگر را تملك كرديم؟ يا بزرگراه شهيد زينالدين هم به همين شكل. در شوراي سوم دكتر قاليباف گزارشي را درصحن شورا ارايه كردند كه حكايت از آن داشت كه املاكي كه شهرداري به تملك خود درآورده چندين برابر املاك واگذار شده بوده است. اينها سرمايههاي شهرهستند و ميتواند در قالب بودجههاي غيرنقدي براي مديران شهري آينده مورد استفاده قرار گيرد.
و در مورد موضوع تراكم فروشي؟
اگر شهرداري مجوزي هم براي ساخت بناهاي بلند مرتبه صادر ميكند درقالب همان ضوابط طرح تفصيلي است. خارج از اين طرح شهرداري اجازه صدور مجوز ندارد. خب راهكارش ساده است. درخواست مالك به كميسيون ماده 5 ميرود و آنجا با هزار ترفند موفق ميشود مجوز بلند مرتبهسازي خود را بگيرد. دركميسيون ماده 5 هم شهرداري يك راي دارد و نمايندگان 11 نهاد و سازمان ديگر هم حضور دارند كه درنهايت حكم پس از تاييد اكثريت صادر ميشود.
ديدگاه دكتر قاليباف را در مورد بلندمرتبهسازي نگفتيد .
نگاه كنيد، چه بخواهيم و چه نخواهيم تهران نياز به بلند مرتبهسازي دارد. بايد يكسري از نقاط و مناطق براي اين امر در نظر گرفته شوند. البته بعد از مطالعه كافي.
يعني شما معتقديد كه برجهايي كه در منطقه يك ساخته ميشوند هم براساس ضوابط بلند مرتبهسازي هستند؟
بله . دقيقا.
بحث جدايي «ري» از «تهران» يكي از چالشهاي مهم شهرداري تهران بود. تا لحظه آخر به نظر ميرسيد كه ري ازتهران جدا خواهد شد ولي در نهايت به يكباره ورق برگشت و ري همچنان جزيي ازتهران ماند. اين تاكيد شهرداري براي جدا نشدن ري از تهران براي چه بود؟
آنها فقط به دنبال جدايي ري نبودند بلكه ميگفتند بعد از ري بايد شميرانات هم از تهران جدا شود. در عوض ما معتقد بوديم كه شهربايد با يك مديريت واحد اداره شود. شما وقتي به پاريس ميرويد، شهرداري پاريس ادارهكننده تمام مسائل زندگي شهري در شهر است. از آب و برق و گاز گرفته تا بقيه مسائل شهري. درآن مقطع مجمع نمايندگان استان تهران به مساله ورود پيدا كردند و جلساتي را با نمايندگان دولت و شهرداري داشتند. از منظر اجتماعي هم خود مردم ري تجمع و اعتراضشان را اعلام كردند. مجموع اينها باعث شد تا ري همچنان جزو تهران باقي بماند.
از ديگر انتقادهايي كه به شهردارتهران ميشود، بحث چگونگي انجام پروژههاي شهري است. خيلي از كارشناسان معتقدند پروژههايي كه شهرداري انجام ميدهد با ريخت و پاشهاي مالي فراواني توام است. به شكلي كه مثلا تونل توحيد يا صدر با چند برابر بودجه پيشبيني شده آن انجام شده است. فكر نميكنيد الان پروژههايي كه در تهران انجام ميشود براي شهر خيلي «گران» تمام ميشود؟
ببينيد، پروژههايي مانند ادامه بزرگراه رسالت كه 10 سال به طول ميانجامد بايد با پروژههايي مانند تونل توحيد كه دوساله به بهرهبرداري ميرسد تفاوت داشته باشد. براي تكميل چنين پروژهاي بايد نيروها سه شيفت كاركنند و هزينههاي آن قاعدتا خيلي بيشتر از شرايط عادي است. در پروژههاي شهري زمان و سرعت نقش مهمي را دارد، چرا كه طولاني شدن تكميل پروژه باعث افزايش هزينه براي شهر خواهد شد. اينكه پروژه تونل توحيد با ضريب بودجه 2/1 يا 3/1 درصد بودجه پيشبيني شده تكميل شده باشد دليل نميشود كه بخواهيم آن را پروژه گراني بدانيم. همين طور پروژه صدر يا امام علي (ع).
بحث حملونقل عمومي از جمله قديميترين مباحث و مشكلات تهران است. اعضاي شوراي شهر ميگويند قراربوده شهرداري سالي 30 كيلومتر مترو بسازد ولي به گفته شما تنها سالي 5/13 كيلومتر مترو ساخته شده است. از سويي ناوگان اتوبوسراني ما هم نه توسعه چنداني داشته و نه نوسازي شده است. در واقع به نظر ميرسد شهرداري در بحث حملونقل عمومي چندان توفيقي را نداشته است.
قرار ما 30 كيلومتر نبود. آقاي قاليباف گفته بود كه ما اين ظرفيت را داريم كه تا 30 كيلومتر در سال مترو بسازيم. ولي اين درصورت تامين بودجه بود. اما شما ميدانيد كه دولت سهم خود را از بودجه مترو پرداخت نكرده است. پس نميتوانستيم به سقف 30 كيلومتر برسيم. در مورد اتوبوسراني حق با شماست. البته در مورد مشاركت بخش خصوصي در اتوبوسراني موفق بودهايم و هماكنون حدود 50 درصد اتوبوسراني توسط بخش خصوصي اداره ميشود. اما در مورد نوسازي اتوبوسراني به دليل كمبود بودجه نتوانستهايم به افق تعيين شده دست پيدا كنيم.
از تعامل بين شهرداري و دولت گفتيد. همانطور كه همه ميدانند دردوره احمدينژاد، شهرداري و دولت كاملا در مقابل يكديگر صف آرايي كرده بودند. اما شايد شنيدن داستان «چرا»يي اين تقابل از زبان شما به عنوان يكي از نزديكان قاليباف شنيدني باشد. تعامل بين احمدينژاد و قاليباف در دوره 8ساله رياستجمهوري قبل در اداره شهر چگونه بود؟
تقابل بين اين دو به انتخابات رياستجمهوري بازميگشت. همانطور كه ميدانيد بعد از اينكه احمدينژاد رييسجمهور شد، قاليباف به عنوان كانديداي شهرداري به شوراي دوم معرفي شد. ولي احمدينژاد مخالف شهردار شدن قاليباف بود و بهشدت تلاش ميكرد تا عليآبادي شهردار شود. ولي در نهايت قاليباف شهردارشد. بعد از انتخاب شدن وي به عنوان شهردار نخستين كاري كه كرد از احمدينژاد خواست تا براي توسعه هر چه بهتر شهر، بين شهرداري و هيات دولت تعامل خوبي برقرار شود. خصوصا اينكه خود احمدينژاد هم تجربه شهردار بودن را داشت و نيازهاي شهر و ضرورت اين تعامل را ميشناخت. اما متاسفانه آقاي احمدينژاد چندان تمايلي براي اين همكاري نداشت. به همين دليل درخواست قاليباف براي حضور در جلسات هيات دولت رد شد. دولت حتي به تعهداتش براي نوسازي ناوگان اتوبوسراني و مترو و... هم عمل نكرد. حتي قاليباف به احمدينژاد گفت: شما بياييد بودجهاي را براي توسعه مترو يا مثلا حملونقل به شهرداري كمك كنيد يا سهمتان را بدهيد وسال بعد خود شما بياييد و در همين شهرداري از من گزارش بخواهيد كه اين بودجه را چه كردهام. اما باز هم احمدينژاد قبول نكرد. در مجموع در شرايطي كه كشور بيش از 800 ميليارد دلار درآمد داشت اين اتفاق رخ نداد و فرصتي كه ميتوانست بسيار به نفع توسعه شهر تهران باشد از دست رفت. چه بسا اگر اين ارتباط و تعامل رخ ميداد، امروز شاهد بسياري از مشكلات كنوني تهران نبوديم. البته در اين دوره تعامل بسيار خوبي بين شهرداري و دولت وجود دارد. گرچه دولت به دليل محدوديتهاي شديد مالي نتوانسته به تعهدات خود عمل كند. اميدواريم با رونق اقتصادي كشور در آينده، شاهد حمايت مالي دولت از شهرداري باشيم.
زماني كه قاليباف در سال 84 شهردار تهران شد، بودجه شهرداري 988 ميليارد تومان بود درحالي كه بودجه سال 94 شهرداري بدون احتساب بودجه سازمانهاي تابعه آن، 17 هزار ميليارد تومان است؛ رقمي واقعا نجومي. مثلا فكر نميكنم بودجه وزارت بهداشتي كه شما الان در آن مسووليت داريد، حتي 60- 70 درصد اين بودجه هم باشد. بسياري از منتقدان معتقدند كه درصد بالايي از اين بودجهها حيف و ميل و ريخت وپاش ميشود يا درجيب يكسري گروهها و آدمهاي خاص ميرود. گذشته از فسادي كه اين بودجه ميتواند به دنبال داشته باشد، تامين اين بودجه واقعا چطور ممكن است؟ جز با تراكم فروشي يا فروش اموال غيرنقدي كه حق تمام شهروندان شهر است؟
بودجه غيرنقدي، قبلا هم وجود داشته است. منتها در بودجه شهرداري لحاظ نميشده، حالا اين بودجه غيرنقدي كه بالغ بر 50 درصد بودجه شهرداري است در رديفهاي بودجهاي لحاظ شده است. يعني 50 درصد از بودجهاي كه الان ميبينيد قبلا هم بوده و فقط الان عيان شده است. نكته بعدي تورم است. واقعا شما توقع داريد تهران را با همان بودجه 10 سال قبل اداره كنيم؟ لذا از لحاظ عددي بودجه زياد شده ولي از لحاظ اجراي پروژههاي مختلف چندان تغييري رخ نداده است. تازه ما معتقديم كه اگر بخواهيم شهري 10 ميليوني را به خوبي اداره كنيم، به بودجهاي به مراتب بيشتر از اين رقمها نيازمنديم. ضمن اينكه شهرداري به پول نفت هم كه وصل نيست بلكه سازماني مستقل است.
خب فكر نميكنيد تامين اين بودجه از جيب مردم به شهروندان فشار ميآورد؟
الان شهروندان فقط عوارض نوسازي و پسماند ميدهند كه رقم چندان قابل توجهي نيست. فقط وقتي ممكن است مقدار اين دريافتيها بالا برود كه فردي بخواهد خانهاي بسازد كه در آن مورد هم درقبال مبلغي كه ميپردازد، چندين برابر سود عايدش ميشود.
بحث فساد مالي در شهرداري از جمله مسائل قديمي است كه هموازه شهرداري در مورد آن بازخواست شده است. حتي خود قاليباف هم چندي قبل به وجود فساد مالي در شهرداري اذعان كرده بود. شما هم وجود فساد مالي در شهرداري را قبول داريد؟
فساد مالي ممكن است هر جايي وجود داشته باشد. مهم شيوه برخورد با آن است. من هم منكر وجود فساد درشهرداري نيستم. اين يك مساله طبيعي است. ولي نه به آن شوري كه گفته ميشود. به نظرم بهترين راهكار گسترش سيستمهاي it در همه بخشهاي شهرداري است. ضمن اينكه الان شهرداري سازوكاري را طراحي كرده كه مردم ناظر برعملكرد شهرداري هستند. شما به راحتي ميتوانيد با 137 و بعد از آن 1888 تماس بگيريد و مطالبهتان را مطرح كنيد. اگر بازهم مساله باقي مانده بود، ميتوانند به بازرسي يا حراست شهرداري مراجعه كنند.
يك سوال مديريتي، چرا قاليباف اين همه شهرداران و مديران خود را تغيير ميدهد؟
دكتر براي اينكه بتواند اين مساله را مديريت كند اداره انتصابها را تاسيس كرد تا آنها در مورد قابليتهاي گزينههاي مديراني كه ميخواهند منصوب شوند تحقيق كنند. البته ايشان يكسري شرايطي را هم مثلا براي شهرداران نواحي و مناطق در نظر گرفتهاند. ولي در مجموع ممكن است بخشي از اقدامات وي در مورد انتصابهاي مديريتي براي ما قابل قبول باشد و بخشي را نتوانيم تحليل كنيم. اما تاجايي كه من ميدانم وي خودش هم معتقد به تداوم مديريتي است. البته تغييرات در شهرداري نسبت به دستگاههاي ديگر زياد نبوده. مثلا عمر مديريتي متوسط در مورد شهرداران نواحي چهار سال و در مورد شهرداران مناطق دو سال بوده است. درسطح مديريت ستادي كه اين مدت خيلي بيشتر است.
دكتر قاليباف در برهههايي اقداماتي انجام ميدهد كه در نوع خود تامل برانگيز است. ازجمله بحث تفكيك جنسيتي كه سال گذشته همين موقعها از سوي وي اعلام شد ولي خودش هيچگاه جواب درست و قانعكنندهاي به آن نداد. شما كه معاون اجتماعي وي بوديد، چه نظري داريد؟
من آن زمان معاون اجتماعي نبودم، ولي از نزديك در جريان مساله بودم. قاليباف هيچگاه نگفت كه زنان و مردان را در اتاقها و محيطهاي جداگانه تفكيك كنند و با هم ارتباطي نداشته باشند بلكه ايشان براين باور بود كه من اختلاط بين زنان و مردان كه در برخي از حوزهها و بخشهاي شهرداري ديده ميشود را قبول ندارم. آن بخشنامه در همان راستا بود. اگر ديدگاه وي اينچنين بود، اصلا نبايد خانمها را استخدام كنند. درحالي كه در همين شبكههاي اجتماعي مناطق و نواحي شهرداري، بالاي 80 درصد نيروها را خانمها تشكيل ميدهند. من ميتوانم بگويم در اين مورد در حق وي ظلم شد.
جدا شدن شما از شهرداري هم سوالات فراواني را به وجود آورد. اينكه شمايي كه سه دهه دوست و همراه قاليباف بوديد، چرا به يكباره همكاري خود را با قاليباف قطع كرديد؟
ارتباطم را قطع نكردم. هنوز هم به عنوان يك دوست و مشاور هر چند روز يكبار يكديگر را ميبينيم و صحبت ميكنيم. در آن برهه هم من ديدم بعد از پنج سال بايد تغييري در محيط و شيوه كار خود بدهم و چه بسا فرد ديگري ميتوانست خيلي پوياتر در اين سمت انجام وظيفه كند. اين بود كه با دكتر صحبت كرديم ولي او بهشدت مخالفت كرد. يكبار كه براي عيد ديدني پيش دكتر هاشمي، وزير بهداشت آمده بوديم، موضوع مطرح شد و ايشان گفت: حالا كه ميخواهيد از شهرداري بيرون بياييد، بياييد اينجا و با ما كار كنيد. خودش هم با دكتر صحبت و وي را راضي كرد و بدين ترتيب من به وزارت بهداشت آمدم. البته جنس كار من اينجا هم بيشتر اجتماعي است. تفاهمنامههاي بسياري بين وزارت بهداشت و شهرداري و شوراي استانها و... بسته شده كه ميتواند براي جامعه سلامت كشور بسيار مفيد باشد. در واقع تصميم من شخصي بود و ربطي به ارتباطم با قاليباف نداشت.
شهردار تهران در سالهاي گذشته بهشدت محتاط شده است و در اكثر رخدادهايي كه برايش رخ ميدهد و خبري ميشود سكوت ميكند. چرا؟ آيا اين استراتژي وي است؟
درمورد پسرش كه در صفحه اينستاگرامش جواب داد و گفت پسرم معلمي است كه آموزشگاه دارد. در بسياري از موارد اصلا شايد لازم نباشد كه يك مدير در سطح قاليباف به اين شايعات جواب و آن را ادامه دهد ولي كلا ما در مورد مديران ارشد كشورمان هر از چندگاهي شاهد برخي بداخلاقيهاي اجتماعي هستيم كه به هيچوجه درست نيست. چه لزومي دارد ما بخواهيم به حريم شخصي و خصوصي مديري سرك بكشيم؟ آن هم در مورد چيزي كه اصلاوجود ندارد. اين مساله درمورد مسائل سياسي هم وجود دارد. همين بداخلاقيهاي سياسي. به همين دليل رسانهها و مردم بايد از انتشار اخباري اينچنيني جدا خودداري كنند. خصوصا در فضاهاي مجازي، چون ممكن است بعدها خودشان با اين مشكل
مواجه شوند.
جملههاي كليدي
كلا ما در مورد مديران ارشد كشورمان هر از چندگاهي شاهد برخي بداخلاقيهاي اجتماعي هستيم كه به هيچوجه درست نيست.مانند شايعهاي كه در مورد پسر قاليباف رخ داد.
اينكه پروژه تونل توحيد با ضريب بودجه 2/1 يا 3/1 درصد بودجه پيشبيني شده تكميل شده باشد دليل نميشود كه بخواهيم آن را پروژه گراني بدانيم.
قاليباف هيچگاه نگفت كه زنان و مردان را در اتاقها جداگانه تفكيك كنند بلكه ايشان براين باور بود كه من اختلاط بين زنان و مردان كه در برخي از حوزهها و بخشهاي شهرداري ديده ميشود را قبول ندارم.