• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3337 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۷ شهريور

احياي گفت‌وگوهاي عالي ايران و اروپا

به‌زودي گفت وگوهاي ايران و اروپا با عنوان گفت‌و‌گو هاي سطح عالي به رهبري محمد جواد ظريف و فدريكا موگريني پس از 10 سال توقف از سر گرفته مي شود

سارا معصومي/ جر و بحث‌هاي هسته‌اي جاي خود را به گفت‌وگوهاي سطح بالا در رابطه ميان ايران و اروپا خواهند داد. قاره سبز به دنبال بازگشت به روزهاي اوج رابطه ديپلماتيك خود با تهران است و به نظر مي‌رسد با برداشته شدن مانع هسته‌اي مسير پرسنگلاخ روابط دوجانبه هم هموارتر شده است. امروز ديگر اروپايي‌ها مي‌توانند از گفتمان صرفا هسته‌اي با ايران دور شده و تمركز خود را بر گسترش رابطه همه‌جانبه با ايران قرار دهند. تقابل در روابط در حالي جاي خود را به تعامل داده است كه مسائل منطقه‌اي مي‌تواند نخستين و بهترين سوژه براي گشايش فصلي تازه باشد. خاورميانه در التهاب تنش و فعاليت‌هاي جريان‌هاي تروريستي مي‌سوزد و شعله‌هاي اين آتش به اتحاديه اروپا هم رسيده است. اروپايي‌ها برخلاف ايالات متحده هيچگاه فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران را به شكل تمام و كمال مخالف منافع خود در منطقه نديده‌اند. بسياري از منافع ايران و اروپايي‌ها در منطقه هم‌پوشاني با هم دارد كه قابل انكار نيست و شايد منفعت اروپاي امروز كه خود با بحران‌هاي رنگارنگ اقتصادي دست و پنجه نرم مي‌كند هم همكاري‌هاي تنگاتنگ با ايران باشد. پس از توافق هسته‌اي ميان ايران و 1+5 در ماه جولاي بسياري از مقام‌هاي كشورهاي اروپايي راهي ايران شدند اما مهم‌ترين اين سفرها، حضور فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا بود. در مدت زمان حضور موگريني در ايران، محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان اعلام كرد كه ايران و اتحاديه اروپا وارد گفت‌وگوهاي سطح بالا با يكديگر خواهند شد. آيا رفت و آمدهايي كه در يك ماه و نيم اخير از مقصد كشورهاي اروپايي به هدف تهران انجام شده است مصداق ورود ايران و قاره سبز به فصل جديدي از روابط سطح بالا است؟ به نظر مي‌رسد كه پاسخ اين سوال را به گفته مجيد تخت‌‌روانچي، معاون اروپا و امريكاي وزارت خارجه كشورمان بايد در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك جست‌وجو كرد. خبرگزاري ايسنا روز گذشته به نقل از تخت‌روانچي نوشت: در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل خانم موگريني و آقاي ظريف با يكديگر ديدار و گفت‌وگو خواهند كرد و در آن ديدار بحث و گفت‌وگوها بين دو طرف در مورد آنچه در سفر به تهران مطرح شده پيگيري خواهد شد. ايران و اتحاديه اروپا از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تا به امروز سه دوره گفتماني را پشت سر گذاشته‌اند. از گفت‌وگوهاي انتقادي دهه اول پس از انقلاب تا گفت‌وگوهاي فراگير يا جامع كه جرقه آن با روي كار آمدن دولت اصلاحات به رياست سيدمحمد خاتمي برگزار شد تا سكون نسبي در رابطه سياسي دوجانبه كه از سال‌هاي پاياني دولت نهم آغاز و تا ابتداي آغاز به كار دولت يازدهم هم ادامه داشت:

 

 

از گفت‌وگوهاي انتقادي و فراگير ديروز
تا گفت‌وگوهاي سطح بالاي امروز

پس از انقلاب اسلامي، ايراني كه تا پيش از آن يا به شرق به سردمداري اتحاد جماهير شوروي سابق نزديك بود يا به امريكا در غرب، تصميم گرفت رابطه‌اي با شيب ملايم و چاشني احتياط و محافظه‌كاري با كشورهاي اروپايي آغاز كند. در ميان اروپا و ايران، همواره امريكايي وجود داشته كه متحد استراتژيك كشورهاي حاضر در قاره سبز است و در بسياري از موارد اين اعمال نفوذ واشنگتن بوده كه رابطه تهران و اروپا را از فاز تعامل به تقابل كشانده است. ايران و اروپا هر بار مدار رفتاري را در مسير نزديك شدن به هم تنظيم كرده‌اند، تفاوت رويكرد‌هاي موردي دو طرف نسبت به برخي پرونده‌هاي جهاني، اختلاف‌هاي ناشي از تفاوت‌هاي فرهنگي و مذهبي و همچنين تسلط برخي نگاه‌ها بر سياست خارجي اين دو را از هم تا حدودي دور كرده است. همين اختلاف‌ها در حقيقت سوژه آغاز گفت‌وگو ميان ايران و اروپا با چاشني انتقادهاي دو طرفه از رفتار هم شد. اروپايي‌ها كه در جريان هشت سال جنگ تحميلي ايران جانب عراق را گرفته بودند در آبان ماه سال 1367 تغيير موضع داده و بليت‌‌هاي خود را به مقصد تهران خريداري كردند. سد يخي در رابطه ميان ايران و اروپا در آبان ماه 67 با سفر وزير امور خارجه آلمان به ايران نخستين ترك را برداشت. در آن تاريخ، هانس ديتريش گنشر، وزير خارجه وقت آلمان راهي تهران شد. در بهمن ماه 1367 نوبت به رولان دوما، وزير امور خارجه فرانسه رسيد كه براي آغاز فصلي نو در رابطه ميان پاريس و تهران به ايران سفر كند. اين روند تا سال 1371 كمابيش ادامه يافت و در 20 آذر همان سال در ادينبورگ انگلستان روند گفت‌وگوهاي انتقادي با ايران رسما كليد خورد و اعلام شد. در اين تاريخ سران 12 كشور عضو اتحاديه اروپا در نشست مشترك خود در «ادينبورگ» انگلستان به دنبال تعريف نقشه راهي براي تبيين رابطه آتي خود با ايران بودند. در بيانيه پاياني اين نشست دو روزه آمده بود با توجه به اهميت ايران در منطقه، شوراي اروپايي اعتقاد خود را بر لزوم حفظ يك گفت‌وگو با دولت ايران تاييد كرد. اين گفت‌وگو بايد انتقادي بوده و در برگيرنده نگراني‌هاي منبعث از رفتار ايران باشد. در اين گفت‌وگو ما بايد خواستار بهبود برخي مسائل، خصوصا مسائل مربوط به حقوق بشر، مجازات مرگ نويسنده سلمان رشدي كه به دنبال فتواي رهبر انقلاب ايران(امام خميني(ره) )صادر شده و همچنين مسائل مربوط به تروريسم باشيم. بهبود در اين زمينه‌ها براي تعيين اينكه در چه مقياسي روابط بسيار نزديك و سرشار از اعتماد بايد برقرار شود، داراي اهميت است. شوراي اروپايي مي‌پذيرد هر كشوري حق دستيابي به وسايل دفاع از خود را دارد، ولي مايل است كه سلاح‌هاي خريداري شده توسط ايران، ثبات منطقه را دچار تهديد نكند. نظر به اهميت اساسي روند صلح خاورميانه، شوراي اروپايي از ايران درخواست مي‌كند رفتار سازنده‌اي در اين رابطه در پيش گيرد.»

سه ماه پس از اين تاريخ در اسفندماه 1371، آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، رييس‌جمهور وقت پيامي خطاب به يك يك سران كشورهاي عضو اتحاديه اروپا صادر كرد. در متن اين پيام آمده بود: « در قطعنامه اخير اجلاس سران جامعه اروپا، علاقه‌مندي و اعتقاد شما بر ضرورت گفت‌وگو صريح و انتقادي با جمهوري اسلامي ايران تاكيد گرديده بود. ما نيز آمادگي و تمايل به بحث و تبادل نظر جدي و صريح و انتقادي با جامعه اروپا و اعضاي آن داريم و بر اين باوريم كه مشكلات و چالش‌هايي كه در جهان و به ويژه در منطقه شما و ما بروز مي‌نمايد ضرورت چنين تماس‌ها و رايزني‌ها را افزايش داده است.»

يك ماه بعد در فروردين ماه 1372 بود كه اروپايي‌ها نخست‌وزير دانمارك را كه آن زمان كشورش رياست دوره‌اي اتحاديه اروپا را بر عهده داشت مامور ابلاغ پيام اروپا به پيام رييس‌جمهور وقت ايران كردند. در اين نامه آمده بود: «جامعه و دولت‌هاي عضو آن همچنان بيشترين اهميت را به يك گفت‌وگوي سازنده و همه‌جانبه و عاري از هرگونه مجادله عمومي با جمهوري اسلامي ايران مي‌دهند.» پس از اين رد و بدل كردن پيام‌ها از تهران و اروپا بود كه هفت دوره مذاكره در سطح معاونان وزارت خارجه در پايتخت‌هاي اروپايي صورت گرفت. آغاز اين گفت‌وگوها در حقيقت آغاز پروسه ابراز نارضايتي امريكايي بود كه پس از انقلاب اسلامي ايران با تهران هيچگونه رابطه ديپلماتيكي نداشت. در ارديبهشت 1372، حكومت وقت امريكا كه رياست آن را بيل كلينتون بر عهده داشت به متحدان اروپايي خود پيام داد كه گفت‌وگوهاي به اصطلاح انتقادي با ايران را ترك كرده و با سياست‌هاي واشنگتن در قبال ايران همراه شويد. اروپايي‌ها جواب اين درخواست دولت امريكا را يك ماه بعد يعني در خرداد ماه 1372 در اجلاس شوراي وزيران امور خارجه اتحاديه اروپايي در لوكزامبورگ دادند: وزراي امور خارجه كشورهاي اروپايي تصريح كردند دنبال به انزوا كشاندن سياسي ايران نيستند پس به اين گفت‌وگوها ادامه خواهند داد.

تا پايان سال 1375 رابطه ميان ايران و اروپا با همان فراز و نشيب‌هاي هميشگي ادامه داشت تا اينكه در اسفند 1375، دادگاهي در برلين آنچه را واشنگتن به دنبال آن بود، محقق كرد. اين دادگاه ايران را در حادثه ميكونوس گناهكار شناخت و اين راي سياسي آغازي بود بر اغماي رابطه احيا شده ايران با كشورهاي اروپايي. اروپايي‌ها گفت‌وگوهاي انتقادي با ايران را متوقف كرده و سفراي خود را از تهران فراخواندند. ايران نيز در اعتراض به اين راي و اين رفتار اروپايي‌ها سفراي خود از كشورهاي اروپايي را به وطن فراخواند. خرداد ماه 76 بود كه ايراني‌ها در پاي صندوق‌هاي راي به سيدمحمد خاتمي راي دادند. خاتمي دولت را از هاشمي‌رفسنجاني تحويل گرفت و اعلام كرد كه به دنبال تنش‌زدايي از روابط بين‌المللي ايران است. هفت ماه بعد از فراخوان سفراي ايران و اروپا براي بازگشت به پايتخت‌ها، قاره سبزنشين‌ها در پاييز 1376 ترجيح دادند حاشيه‌هاي سياسي حادثه ميكونوس را به كناري رانده و دوباره با ايران وارد گفت‌وگو شوند. تير ماه 1377 بود كه ايران و اروپا اعلام كردند مي‌خواهند به مسير گفت‌وگو بازگردند. به گواه اسناد موجود تاريخي، اين گفت‌وگوها با دوره‌هاي قبل گفتماني ميان دو طرف تفاوت‌هاي فاحشي داشت:

‌ عنوان «انتقادي» از گفت‌وگوها حذف شده و مذاكرات متقابل با عنوان «گفت‌وگوهاي فراگير» خوانده شد.

‌ گفت‌وگوها بر خلاف گذشته به صورت چرخشي در تهران و پايتخت‌هاي كشورهايي كه رياست دوره‌اي اتحاديه اروپا را بر عهده داشتند برگزار شد.

گفت‌وگوها صرفا سياسي نبود و طيفي از مسائل اقتصادي و تجاري، فرهنگي، مواد مخدر، مهاجرت، پناهندگان، انرژي، سرمايه‌گذاري و نيز همكاري منطقه‌اي در تحولات خاورميانه را در بر مي‌گرفت و بر لزوم يافتن راهكارهاي عملي براي به نتيجه رساندن آنها تاكيد مي‌كرد.

گفت‌وگوهاي فراگير اين‌بار در سال 1377 آغاز شد و همين روند منظم تا سال 1380 هم ادامه داشت. در اين سه سال هر شش ماه يك‌بار در تهران و پايتخت رييس دوره‌‌اي اتحاديه اروپايي نشست‌هايي برگزار شد. در اين سه سال اروپايي‌ها به‌شدت مقابل زياده‌خواهي‌هاي امريكا براي تحت فشار قرار دادن ايران ايستادگي كردند. به عنوان نمونه اين اروپايي‌ها بودند كه به قانون امريكايي داماتو كه سرمايه‌گذاري بيش از 40 ميليون دلار در صنايع نفت و گاز ايران را ممنوع مي‌كرد، «نه» گفتند. اين اروپايي‌ها بودند كه مقررات موسوم به تحريم ثانويه عليه ايران را كه وضع شده توسط دولت امريكا بود، رد كرده و به رابطه با ايران به شكل تمام و كمال ادامه دادند؛ اين اقدام‌ها اندك‌اندك نشان داد كه اروپايي‌ها در حال توسل به رويه‌اي مستقل از امريكا در برابر ايران هستند. عقربه روابط ايران و اروپا تا 20 شهريور 1380 به آرامي و در مسيري صعودي رو به حركت بود كه حادثه 11 سپتامبر در امريكا رخ داد. با وجود آنكه ايران در پرونده افغانستان و مبارزه با تروريسم با جامعه جهاني همكاري كرد اما پس از آن شهريور 1380 بود كه اروپايي‌ها گفت‌وگوهاي عادي خود با ايران را «مشروط» به پيشرفت‌هاي ايران در زمينه مسائل مطروحه كردند. از سال 1380 تا 1382 رابطه ميان دو طرف همچنان به شكل كج‌دار و مريز ادامه داشت تا خرداد سال 1382 كه 15 كشور عضو اتحاديه اروپا با صدور بيانيه‌اي به ايران هشدار دادند كه مذاكرات اتحاديه با ايران مشروط به پيشرفت اين كشور در زمينه احترام به حقوق بشر، جلوگيري از گسترش سلاح‌هاي هسته‌اي، مبارزه با تروريسم و تغيير برخورد با روند صلح خاورميانه است.

در اين حوالي تاريخي بود كه ورود پرونده هسته‌اي ايران به فاز بين‌المللي و خارج شدن آرام پرونده از سير حقوقي و فني كه بايد در شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مورد بررسي قرار گيرد، بر روابط سياسي، اقتصادي و فرهنگي ايران و اروپا سايه انداخت. تروييكاي اروپايي در فاصله سال‌هاي 2003 تا 2005 با ايران وارد گفت‌وگوهاي هسته‌اي شدند اما بدعهدي آنها و توجه به خواسته‌هاي امريكايي كه پاي ميز مذاكره هسته‌اي با ايران نبود، رابطه دو كشور را از فاز گفت‌وگوهاي فراگير خارج و به تنش‌هاي گاه و بيگاه سوق داد.

 

فصل قرار سياسي پس از پاييزهاي هسته‌اي

«باشد كه برجام مقدمه‌اي بر احياي روابط ايران و اروپا باشد.» راهي كه اروپايي‌ها پس از حصول تواقف هسته‌اي ميان ايران و 1+5 آمده‌اند خود گوياي قدم زدن تند در مسير تحقق اين آرزوي قاره سبزنشين‌ها است. شوراي روابط خارجي اتحاديه اروپا پس از حصول برنامه جامع اقدام مشترك در وين در گزارش مفصلي در خصوص آينده رابطه ايران و اروپا مي‌نويسد كه وقت عبور دو طرف از فاز تقابلي و ورود به فاز تعاملي فرا رسيده است. بسياري از تحليلگران بين‌المللي اعتقاد دارند كه اروپا اصلي‌ترين برنده برجام بود. اين توافق هسته‌اي درست در روزهايي متولد شد كه اروپايي‌ها براي مهار بحران‌هاي امنيتي خود به كمك ايران به عنوان قدرتي در منطقه خاورميانه نياز دارند. در بخش‌هايي از اين گزارش مي‌خوانيم: اين توافق به اروپايي‌ها فرصت مي‌دهد كه به دنبال احياي رابطه‌اي سازنده با ايران باشند، رابطه‌اي كه بتواند منافع اروپا را هم تامين كند. اروپايي‌ها در يك دهه گذشته تمام تلاش خود را به كار گرفتند تا در راستاي شعارهاي مبارزه با تكثير تسليحات هسته‌اي به خيال خود مانع از دستيابي ايران به سلاح شوند، امروز اين پرونده بسته شده است و زمان بازشدن پرونده‌هاي مشترك ديگر فرا رسيده است. آن سياست اروپايي‌ها عملا به فلج شدن توانايي سياسي آنها براي شكل دادن به رابطه‌اي همه‌جانبه و متوازن با ايران منتهي شده بود. ايران در منطقه استراتژيك مهمي قرار گرفته است و اروپا نمي‌تواند از كنار اهميت استراتژيك ايران به سادگي عبور كند.

محمدجواد ظريف و فدريكا موگريني از گفت‌وگوهاي سطح بالاي ايران و اروپا در آينده‌اي بسيار نزديك خبر مي‌دهند. سه كشور اروپايي فرانسه، انگليس و آلمان به همراه مجموعه اتحاديه اروپا در گفت‌وگوهاي هسته‌اي فشرده و تنگاتنگ دو سال گذشته با ايران حضور داشته‌اند و اكنون بايد ابتدا در داخل گردونه خود به اجماعي در خصوص جنس و عمق رابطه با تهران برسند. حضور داعش در منطقه نخستين تهديد مشتركي است كه مي‌تواند ايران و اروپا را پس از سال‌ها دوري در كنار هم قرار دهد.

در حالي كه در سال‌هاي دوري ايران و اروپا، قاره سبزنشين‌ها با رقباي ايران در منطقه رابطه‌اي همه‌جانبه داشته‌اند اما تشديد تنش در خاورميانه نشان مي‌دهد كه حذف ايران از معادله‌هاي منطقه‌اي ممكن نيست و شايد وقت چرخش در روابط اتحاديه اروپا در خصوص بازيگران منطقه‌اي فرا رسيده است. شوراي روابط خارجي اتحاديه اروپا در خصوص لزوم مشاركت اروپا با ايران براي مهار بحران‌هاي منطقه‌اي مي‌نويسد: اكنون اتحاديه اروپا بايد براي حل مشكلات در منطقه‌اي كه ايران و كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در آن حاضر هستند، از تمام اين بازيگران كمك بگيرد. براي رسيدن به اين هدف، اروپا بايد ساختار رسمي سياسي را براي آينده رابطه با ايران براي خود تعريف كند. اروپايي‌ها بايد براي رابطه‌اي پايدار با ايران، اولويت‌ها و منافع آن را هم مدنظر قرار دهند. اروپا و ايران براي مهار بحران‌هاي فعلي در منطقه بايد پرونده‌هاي اختلافي را كنار گذاشته و روي منافع مشترك سرمايه‌گذاري كنند. نمي‌توان از ايران خواست كه به حمايت‌هاي خود از جريان‌هايي چون حزب‌الله لبنان پايان دهد، اما مي‌توان به تهران فرصت داد كه از اين نفوذ خود براي آرام كردن اوضاع استفاده كند.

در روزهايي كه باراك اوباما، رييس‌جمهور ايالات متحده در حال فروش توافق هسته‌اي به مخالفان خود و پس از آن هم به دنبال بهره‌برداري انتخاباتي از برجام خواهد بود، اروپايي‌ها مي‌توانند در مقام جبران خسران سال‌هايي برآيند كه به كرشمه‌اي از ايالات متحده رابطه حسنه خود با ايران را فروختند.

 

وزير خارجه اسپانيا در نشست خبري با ظريف : مي‌توانيم شريك خوبي براي ايران باشيم

گروه ديپلماسي|ديروز، روز پر كار هيات عاليرتبه سياسي - اقتصادي اسپانيايي‌ها‌ در تهران بود. وزراي امور خارجه، صنعت، انرژي و گردشگري و عمران و توسعه كه شب دوشنبه به تهران آمده بودند، كارشان را در تهران ابتدا با نشست مشترك با اعضاي اتاق بازرگاني ايران شروع كردند. آنها در ادامه، با وزيران صنعت، معدن و تجارت، مسكن و راه‌سازي‌، نيرو، نفت و رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، مشاور امور بين‌الملل مقام معظم رهبري، رييس‌جمهوري و رييس مجلس شوراي اسلامي ديدار كردند و قرار است امروز نيز به اصفهان سفر كنند. خوزه مانوئل گارسيا مارگايو، وزير امور خارجه اسپانيا در نخستين برنامه كاري خود با محمدجواد ظريف همتاي ايران خود ديدار كرد؛ ديداري كه تحت‌تاثير اوج گرفتن بحران مهاجران سوري به اروپا و بحران سوريه بود و بيش از آنكه در رابطه با روابط دوجانبه صحبت شود، در خصوص اين مسائل سخن گفته شد. ظريف اما پاسخ مشخصي نسبت به حل بحران سوريه دارد: «ما اصرار داريم كه براي پايان يافتن بحران سوريه بايد از راه‌حل سياسي استفاده شود و افرادي كه اين رويا را دارند كه بحران سوريه را مي‌توان از طريق نظامي حل كرد بايد اين رويا را فراموش كنند.» اين پاسخي است كه وزير امور خارجه در نشست خبري خود با همتاي اسپانيايي‌اش به سوال خبرنگار ال‌پاييس داد. رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان درباره رييس‌جمهور آينده اظهار داشت: در مورد رييس‌جمهور سوريه مردم اين كشور هستند كه بايد تصميم‌گيري كنند و كساني كه سعي كردند به جاي مردم سوريه در اين ارتباط تصميم‌گيري كنند و اراده‌شان را به مردم سوريه تحميل كنند باعث ادامه جنگ و خونريزي در اين منطقه شدند. آنها سعي كردند به جاي مردم سوريه تصميم بگيرند و آنها بايد خودخواهي را كنار بگذارند و اجازه دهند مردم سوريه با ابزارهاي قانوني و انتخابات بر اساس تشكيل دولت وحدت ملي سرنوشت خود را تعيين كنند و از اين طريق است كه بحران سوريه خاتمه پيدا مي‌كند، به شرط اينكه كساني كه در سوريه مخالف صلح سوريه هستند فعاليت خود را متوقف كنند و منافع كوتاه‌مدت داخلي‌شان را با وارد كردن هزينه به مردم سوريه دنبال نكنند. ظريف با بيان اينكه كساني كه در ارتباط با رييس‌جمهور سوريه شرط و شروط گذاشتند باعث ادامه جنگ شدند، يادآور شد: با شعارهايي كه اين روزها از برخي كشورهاي همسايه سوريه شنيده مي‌شود صلح به سوريه برنمي‌گردد. وزير امور خارجه كشورمان با اشاره به مشكل مهاجرت و پناهندگان تاكيد كرد: جمهوري اسلامي ايران همواره ظرفيت‌هاي متعددي براي پناهندگان افغان در بهره‌مندي از امكانات آموزشي در زمان بحران و در شرايط عادي به وجود آورده و همواره ميهمان‌نوازي حداكثري را در شرايط مختلف به‌عمل آورده است. وزير امور خارجه اسپانيا نيز در اين ديدار گفت: امروز شاهد حضور يك هيات بلندپايه از اسپانيا در تهران هستيم و در تلاش هستيم كه روابط دو كشور را گسترش دهيم. وي با بيان اينكه با توافق هسته‌اي راه براي همكاري‌هاي بين‌المللي باز شده است، ادامه داد: دو كشور در مورد مسائل سياسي توافق كردند كه وزارتخانه‌هاي‌شان بحث تبادل هيات‌هايي را بين دو كشور بررسي كنند و در اين زمينه يك تفاهمنامه مستمر و منظم داشته باشيم. مارگايو با اشاره به اينكه در اين ديدار راه‌حل‌هاي مختلف همكاري در زمينه‌هاي مختلف مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفت، بخشي از سخنان خود را به موضوع پناهندگان و آوارگان جنگي كه امروز تبديل به بحراني براي جامعه جهاني و اتحاديه اروپا شده اختصاص داد و گفت: يكي از اهداف سفر به تهران علاوه بر گسترش روابط دوجانبه و بررسي مسائل منطقه‌اي، بحث و گفت‌وگو درباره بحران مهاجرت، آوارگان و مردم بي‌پناه منطقه است. اين مقام عاليرتبه اسپانيايي ادامه داد: ما با همكاران ايراني خودمان در اين زمينه مذاكرات مفصلي داشتيم. متاسفانه افراطي‌گري و فعاليت گروه‌هاي تروريستي باعث ايجاد اين فاجعه انساني در منطقه شده است و اكنون يكي از مسائل مهم منطقه و جهان اين موضوع است و ما اميدواريم كه قدم‌هاي مشتركي براي حل اين معضل كه يك معضل انساني است ‌برداريم. وي افزود:اسپانيا مي‌تواند شريك خوب اقتصادي و سياسي براي ايران باشد و ما به دنبال اين هستيم كه دور جديدي از روابط با ايران را شروع كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون