• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3339 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱۹ شهريور

نتيجه نا اميد‌كننده فرنگي‌كاران ايران در مسابقات جهاني امريكا

ديسكاليفه فـرنـگي

وحيد جعفري / يكي از ايراد‌هاي ما ايراني‌ها اين است كه واقعيت را نمي‌بينيم، در واقع چشم‌مان را روي آن مي‌بنديم و هر آنچه را خودمان مي‌خواهيم و دوست داريم مي‌بينيم، حتي اگر 180 درجه با واقعيت فرق داشته باشد. كشتي فرنگي ايران هرطور كه نگاه كنيم در جهاني امريكا ناكام شده است. اين تيم قهرمان سال گذشته جهان است و امسال اگر دوم هم مي‌شد ناكام بود كه البته دوم هم نشد؛ اما اين دليل نمي‌شود كه حقايق را ناديده گرفت و واقعيت را طور ديگر جلوه داد. راستش را بخواهيد اين تمام توان كشتي فرنگي ما بود كه راهي لاس وگاس شد. در حال حاضر ما بهتر از اين نفرات –كه آماده رقابت در ميدان جهاني باشند- را در اختيار نداشتيم كه راهي امريكا كنيم و خب با همين نفرات هم مي‌توانستيم خيلي بهتر عمل كنيم؛ اما متاسفانه اين‌طور نشد و در حالي كه حداقل چهار كشتي‌گير ما در ديدار‌هايي كه مي‌توانستند پيروز ميدان باشند، نتيجه را به رقبا واگذار كردند تا شكست به نام كشتي فرنگي ايران ثبت شود. شكي نيست كه در اين شرايط مردان فني كشتي فرنگي نمي‌توانستند به وسط تشك بروند و مانع شكست شوند، اما حال ترديد نيست كه فدراسيون بايد در كادرفني تغييراتي ايجاد كند تا كار اصلا به اين جاها كشيده نشود. اما چه كسي بايد هدايت كشتي فرنگي را به دست بگيرد؟! آنهايي كه نسبت به اين كادر معترضند، لطفا آلترناتيو معرفي كنند، ‌البته فردي غير از محمد بنا كه خودش رفته و دوست ندارد در حال حاضر بازگردد. به نظر مي‌رسد با اين شرايط كشتي فرنگي به سمت جمشيد خيرآبادي سرمربي ايراني تيم ملي كشتي فرنگي آذربايجان غش كند. اين را مي‌توان از تمايل و رفتارهاي خود او به خوبي فهميد. اما اين واقعا مي‌تواند انتخاب خوبي باشد؟!

شوراي فني، سوريان را شكست داد!

سوريان به چه كسي باخت؟! به روشن بايراموف آذري يا وون چول يون از كره شمالي؟ به داوران يا كادر فني؟! نه، سوريان به هيچ كدام از اينها نباخت؛ حميد به خودش و البته تصميم شوراي فني كشتي فرنگي باخت! سوريان همان وقت كه در انتخابي تيم ملي در مشهد وزن‌كشي كرد و به ميدان نيامد باخت! همان زمان كه اعضاي شوراي فني كشتي فرنگي مصاحبه كردند و گفتند به سوريان فرصت دوباره نخواهند داد. اما با اينكه حميد در مسابقات لهستان همچون رقابت‌هاي بلغارستان با تمام حرف و حديث‌هاي داوري طعم شكست را چشيد تا معلوم شود مهياي حضور در جهاني نيست و باز به او فرصت دادند، شكست خورد. مقصر اصلي شكست سوريان در وهله اول اعضاي بي‌اطلاع از همه جاي شوراي فني كشتي فرنگي هستند كه در اين شرايط اجازه حضور در جهاني را به او دادند و در وهله دوم خود سوريان است كه با وجود ميل باطني، نتوانست جلوي خودش را بگيرد و راهي لاس وگاس شد! و حالا ديگر او پسر طلايي كشتي ايران نيست و از سه مسابقه اخير كه به ميدان رفته با دستان خالي بازگشته است. قضاوت غيرمنصفانه داوران در تورنمنت نيكولا پتروف بلغارستان و پيت‌لاسينسكي لهستان سوريان را حساس كرده و البته ناآمادگي حميد در اين مسابقات كه منجر شد تا صلابت هميشگي را نداشته باشد و مبارزه‌اي را كه از او انتظار مي‌رفت به نمايش نگذارد، باعث شد تا داوران اين‌طور با او رفتار كنند وگرنه كدام داور جرات مي‌كرد مانع سوريان آماده‌اي شود كه همه جاي كشتي به خوبي كشتي مي‌گرفت و با فن به امتياز مي‌رسيد نه سر! باري، مشخص بود كه همين حساس شدن در مقوله داوري روي عملكرد سوريان بي‌تاثير نخواهد بود تا او كه باتجربه‌ترين كشتي گير ما است، با اينكه آماده‌تر از جام نيكولا پتروف و پيت‌لاسينسكي بود، خام عمل كند و با ضربه سر خود به حريف آذري اين فرصت را در اختيار داوران قرار دهد كه با او به تندي و البته بسيار سختگيرانه برخورد كنند وگرنه حميد اگر كشتي خودش را مي‌گرفت، بايراموف -كه آمده بود همچون گذشته باز به او ببازد- تا هزار سال آينده هم نمي‌توانست شكستش دهد. و وقتي هم كه به دارنده نشان نقره المپيك و طلاي جهان باخت قابل پيش‌بيني بود كه مثل هميشه كه وقتي مي‌بازد و از طلا دور مي‌شود، نمي‌تواند خود را مهياي حضور در ادامه رقابت كند، نتوانست با اينكه پنج بر صفر از فرنگي‌كار كره شمالي كه مدال طلاي سال 2013 جهان را در كارنامه دارد، پيش‌بود پيروزي را حفظ كند و باز ضربه سر و نهايتا شكست 6 بر 5 و نرسيدن به مدال و حتي سهميه المپيك؛ سهميه‌اي كه تصاحبش در ادامه هم آسان نيست. و حالا او ديگر سوريان هميشه طلايي نيست. راستي، روشن بايراموف فينال وزن 59 كيلوگرم را در كمتر از 32 ثانيه به مولينا بوررو فرنگي‌‌كار تازه وارد كوبايي واگذار كرد!

«زيدوند» نا «اميد»مان كرد

مهدي زيدوند، نماينده وزن 66 كيلوگرم استراتژي خاصي براي مبارزه نداشت و انگار از نظر روحي و رواني و حتي فني آماده حضور در ميدان بزرگ جهاني نبود و تمام تلاشش اين بود كه با تكيه بر قدرت بدني خود بر استوان لواي، قهرمان سال ۲۰۱۲ اروپا از اسلواكي غلبه كند، غافل از اينكه قدرت بدني حريف از او بيشتر بود و زيدوند براي پيروزي بر اين كشتي‌گير بايد دست از كشتي سر‌راست مي‌كشيد و با حملات بي‌امان و بر هم زدن تعادل حريف و اجراي فن، رقيب را شكست مي‌داد كه متاسفانه اين‌طور نشد و در خاك هم عجله كرد تا وقتي حريف را از خاك در اصطلاح كند، نتواند سالتو بارانداز كامل را به نمايش بگذارد، خود روي پل گير كند و دو امتياز از دست دهد و در ادامه حريف فني را كه او نتوانست اجرا كند روي او اجرا كند تا نماينده ايران در همان كشتي نخست با نتيجه چهار بر صفر شكست بخورد. اين جوان خوزستاني خام و كم تجربه است و تا پخته نشود در ميادين بين‌المللي نبايد از او انتظار موفقيت را داشت. حالا خيلي‌ها خواهند گفت كاش اميد نوروزي به لاس وگاس مي‌رفت؛ اما نه، آينده نگري و احترام به قوانين هزينه دارد و ما بايد براي فرداي كشتي فرنگي هم كه شده، اين هزينه را بپردازيم. حالا او مي‌داند كه شايد با قدرت بدني بتواند در ايران از سد رقبا و اميد نوروزي رو به افول عبور كند؛ اما در دنيا نه. باري، فرداي كشتي براي زيدوند و زيدوندهاست و اميد ما به آنها. پس هيچ‌كس نمي‌تواند مدعي شود كه او بد كشتي نگرفت؛ اما هيچ‌كس هم نمي‌تواند بگويد كه حضور در جهاني حق مسلم او نبود، هر چند شايد اگر گرايي يا نوروزي در امريكا بودند، نتيجه را به استوان لواي واگذار نمي‌كردند.

بيابانگرد انتظارات را برآورده نكرد

انتظار از افشين بيابانگرد خيلي بيشتر از اينها بود كه به ماتياس ماچ آلماني ببازد. آلماني‌ها كه با كسب نخستين طلاي خود در تاريخ مسابقات فرنگي توسط فرانك استابلر در وزن 66 كيلوگرم به خودباوري رسيده و ديگر نمايندگان‌شان ازجمله همين ماتياس ماچ با روحيه مضاعف كار را دنبال مي‌كردند، تركش‌شان به بيابانگرد برخورد كرد تا فرنگي‌‌كاري كه اميد داشتيم از تجربه بالاي خود بهره ببرد و حداقل برنز سال قبل را تكرار كند، خيلي راحت از گردونه رقابت‌هاي وزن 71 كيلوگرم كنار برود و عنواني بهتر از چهاردهمي كسب نكند. او كه در دور اول با نتيجه 5 بر صفر مقابل آلكساندر ماكسيموويچ از صربستان به برتري دست يافته بود، مي‌توانست كشتي را از فرنگي كار آلمان ببرد؛ اما در كمال ناباوري با اينكه از نظر فني از حريف سر بود با نتيجه 5 بر 3 مغلوب شد.

عبدولي بايد با ولاسوف كشتي مي‌گرفت

نمي گوييم سعيد عبدولي بايد قهرمان وزن 75 كيلوگرم مي‌شد، چرا كه در اين وزن رومن ولاسوف روس قهرمان جهان و المپيك با اقتدار همه رقباي عنواندار خود را بدون اينكه حتي يك امتياز از دست دهد، شكست داد و قهرمان شد؛ حتي مارك مادسن دانماركي برنده سعيد در ديدار ماقبل فينال را كه عبدولي به او باخت هم 6 بر صفر برد و طلايي شد. ولاسوف نشان داد كه يك استاد تمام‌عيار در كشتي فرنگي دنياست و كشتي دنيا، فرنگي‌كاري به خوبي او كمتر به خود ديده و خواهد ديد. اما سعيد مي‌توانست حريف اين روس كشتي بلد در فينال باشد اگر در كشتي با مادسن،دارنده مدال نقره جهان تلاش مي‌كرد تا روش مبارزه‌اش را عوض كند و تنها از يك مسير به دنبال كسب امتياز نرود كه با تنها يك اخطار به حريف نبازد و در ادامه هم به آندره بسيك امريكايي كه سابقه غلبه بر ولاسوف را دارد باخت، تا حتي نتواند مدال برنز را به دست آورد. باز جاي شكرش باقي است عبدولي –كه مي‌توانست با مدال نقره به خانه برگردد- سهميه المپيك را تصاحب كرد تا حداقل بابت اين موضوع خيال‌مان راحت شود.

قادريان نمره قبولي گرفت

اگر يوسف قادريان به مدال نمي‌رسيد كسي ايرادي به او و كادر فني نمي‌گرفت؛ اما اين جوان باانگيزه به جز يك اشتباه كه در ديدار ماقبل فينال انجام داد، در ديگر مبارزات خود عالي ظاهر شد تا به مدال برنز وزن 80 كيلوگرم برسد و اين در حالي بود كه اگر باتجربه‌تر بود و در كشتي با ويكتار ساسونوفسكي بلاروس سهل‌انگاري نمي‌كرد تا رقابتي را كه سه بر صفر پيش بود سه بر سه نبازد، راهي فينال مي‌شد و حداقل‌اش اين بود كه همچون حريف به سلجوق جبي، كشتي‌گير كهنه كار ترك مي‌باخت و دوم مي‌شد. قادريان بيش از اندازه ظاهر شد؛ اما مي‌توانست كشتي برده را به حريف بلاروس نبازد و راهي ديدار پاياني شود. قادريان در لاس وگاس نمره قبولي گرفت. او با نمايش خوب خود، نشان داد كه كشتي فرنگي را خيلي بيشتر و بهتر از خيلي از مدال‌داران ما بلد است.

رضايي مي‌تواند در ريو الكسانيان را ببرد

قاسم رضايي با قرعه سختي كه داشت به فينال رسيد. هر كدام از كشتي‌هاي قاسم تا فينال خود يك فينال سنگين بود و همين باعث شد تا نماينده وزن 98 كيلوگرم كشورمان خسته به ديدار پاياني برسد. مبارزه با اسلام مگومدوف روس و جنك ايلدم برنده برنز جهان از تركيه توان رضايي را گرفت تا در فينال همچون سال گذشته كه در ديدار ماقبل فينال به آرتور الكسانيان ارمني باخت، باز به اين حريف ببازد. رضايي با قدرت بدني بالا و كشتي‌هاي حساب شده به فينال رسيد، اما در اين مرحله متوقف شد تا خود و تيم ايران فرصت طلايي شدن را از دست دهد. او قصد دارد كه در المپيك ريو اين شكست را جبران كند. قاسم توان اين كار را دارد. چيزي كه مشخص است اينكه شايد اگر الكسانيان با قرعه رضايي مواجه مي‌شد، حتي به فينال نمي‌رسيد، اما او به فينال رسيد و با شكست رضايي قهرمان هم شد.

حضور علياري در كنار غول‌ها جواب نداد

چه كسي را در سنگين وزن به جهاني مي‌بريدم كه نبازد؟! اميرعلي اكبري به قصه پيوست و بيشتر باباجان‌زاده به غصه‌هاي زندگي‌اش. هركس ديگري هم به لاس‌وگاس مي‌رفت نهايتا در حضور غول‌هايي چون كايالپ، لوپز، چرنيتسكي، ماخوف و... –كه مدال‌هاي جهاني را به ترتيب ازآن خود كردند- مي‌باخت و راه به جايي نمي‌برد. واقع بين باشيم، مهدي علياري يك ريسك بود كه كادر فني كرد و جواب هم نداد؛ اما اگر مي‌داد استراتژي خوبي قلمداد مي‌شد. ما اگر ناراحت و نگرانيم، نبايد اين ناراحتي بابت حضور علياري در سنگين وزن باشد، چرا كه او در ادامه مي‌تواند باز به 98 كيلوگرم بازگردد يا در همين 130 كيلوگرم مبارزه كند و از تجربه جهاني امسال نهايت استفاده را ببرد. بايد نگراني ما بابت صباح شريعتي، كشتي‌گير ايراني باشد كه براي آذربايجان كسب سهميه المپيك كرد، در حالي كه مي‌توانست براي ايران به ميدان برود و سهميه را براي كشوري كه در آن متولد شده كسب كند. بهتر است به جاي شعر و شعار مراقب باشيم صباح‌هاي بيشتري از ايران نروند وگرنه پيدا كردن سنگين وزن خوب زياد هم سخت نيست، نمونه‌اش همين كشتي آزاد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون