• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3127 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۷ آذر

مدهاي ادبي و جريان‌هاي فرهنگي در دوره‌هاي مختلف جامعه از كجا ناشي مي‌شوند؟

عادت مي‌كنيم

  احمدرضا حجارزاده  / «تيراميسو رسيد!». اين جمله‌يي بود كه يكي‌دو سال پيش، وقتي از مقابل سوپرماركت‌ها، كافي‌شاپ‌ها و بستني‌فروشي‌ها مي‌گذشتيم، پشت شيشه‌هاي‌شان مي‌ديديم، چون در ميان خوراكي‌هاي موجود در بازار، تيراميسو ناگهان مد بازار شده بود. وقتي از مد حرف مي‌زنيم، منظور فقط خوراكي‌ها يا پوشاك و رفتارهاي اجتماعي نيست. اين پديده فراگير جهاني، هر چيزي را در جهان شامل مي‌شود. حتي در جهان فرهنگ و هنر و ادب به نسبت نياز و تقاضاي هنردوستان در دوره‌هاي مختلف تاريخي، آثار و افراد خاصي باب روز مي‌شوند و ناگهان مي‌بينيد همه‌جا صحبت از فلان‌كتاب يا فلان‌فيلم است. هر كجا برويد، نام نويسنده‌يي كه داستان‌ها و نوشته‌هايش اين روزها بدجوري گل كرده به گوش مي‌خورد، يا بحث بر سر ديدگاه و تفكر فيلمسازي است كه آخرين فيلمش جار و جنجال سياسي به پا كرده يا دست‌كم به مذاق گروهي، نهادي، جناحي يا حتي يك صنف شغلي خوش نيامده، ولي پرسش اصلي آن است كه اين جريان‌هاي فرهنگي چگونه و از كجا شكل مي‌گيرند؟چه كساني و چه نيازي در جامعه مدها را طراحي و هدايت مي‌كنند؟ آيا پيروي از مدها، نوعي همرنگ‌شدن با جماعت است يا تخليه و ارضاي احساسات شخصي و روحي افراد؟شايد گاهي هيچ‌كدام از اينها هم نباشد. فقط شكلي از يك پز روشنفكرانه باشد كه جمعيتي را وا مي‌دارد بدون آنكه شناخت و علاقه‌يي از يك اثر هنري يا موضوع داشته باشند، سراغ آن بروند و ذهن و دهان‌شان را پر كنند از نام‌ها و واژه‌هايي كه تا همين ديروز كمترين آمار و اطلاعي از آن نداشتند. نكته جالب آنكه در بين همه جريان‌هاي فرهنگي، به ندرت پيش مي‌آيد كسي يا اثري، براي مدتي طولاني يا بهتر از آن، براي هميشه نزد خوانندگان، بينندگان و علاقه‌مندان هنرهاي هفت‌گانه جا بيفتد و باقي بماند. مدهاي ادبي، فرهنگي و هنري، اغلب تاريخ‌ مصرف‌هاي زودگذري دارند. با اين‌حال، گاهي هنرمندي در اين وادي ظهور مي‌كند كه به دليل تبحر و قدرت قلم و انديشه، مي‌تواند دوراني طولاني در بازار دوام بياورد و محبوب شيفتگان هنر باشد. ناگفته پيداست بخش عمده‌يي از بروز مدهاي ادبي و فرهنگي در هر دوره به سياست حاكم و شرايط اجتماعي زمانه بازمي‌گردد. براي مثال وقتي در كشوري، فضايي غمبار و سخت فراهم مي‌آيد و مردم در فشار اجتماعي و به سختي روزگار مي‌گذرانند، از آنجا كه كمتر پيش مي‌آيد كسي به دليلي خوشحال و شادمان باشد و بخندد، ساخت فيلم‌هاي كمدي و استقبال از آنها روي دور مي‌افتد و از تماشاگر و فيلمساز و داستان‌نويس، همه به سمت‌وسوي فعاليت و توليد آثار با اين رويكرد مي‌روند؛ گرچه در ميان آنچه هنرمندان به بازار تزريق مي‌كنند، لزوما نوعي از كمدي يا طنز شوخ و شنگ و خنده‌دار ديده نمي‌شود كه گاهي بر پايه آن مثل معروف «خنده تلخ من از گريه غم‌انگيزتر است»، طنزها و كمدي‌ها، درونمايه سياسي و انتقادي دارند كه چنين توليداتي به‌طور معمول از جانب قشر روشنفكر و فعالان سياسي مورد تاييد و استقبال واقع مي‌شوند، نه از سوي عموم اقشار جامعه و طبقه عامه. البته برخي اوقات در چنين شرايطي، مدل‌هاي معكوسي هم از فضاي بسته يك جامعه سر برمي‌آورند، يعني وقتي همه‌جا و همه‌چيز نشاني از رنگ و بوي غم دارد، مخاطب نيز در جست‌وجوي نمونه‌هايي برمي‌آيد كه در آن تصويري از خود را ببيند و با آن همذات‌پنداري يا در آن چاره‌جويي كند. مثل وقتي كه فيلمسازان يك جامعه، رغبتي به ساخت فيلم‌هاي كمدي نشان نمي‌دهند و بيشترين تعداد فيلم‌ها را، محصولاتي تلخ و سياه تشكيل مي‌دهند كه چون آينه‌يي واقع‌گرا، بازتابي هستند از شرايط روز جامعه. هرچند كه چنين فيلم‌ها يا كتاب‌هايي پيش از آنكه بتوانند يا بخواهند موجي ايجاد كنند و همه‌گير بشوند، با مخالفت مواجه و در دم سركوب مي‌شوند. از سوي ديگر عوامل طبيعي جهان يا خرافه‌ها و شايعه‌هاي تاريخي، قومي و مليتي، سبب بروز يك پديده فرهنگي مي‌شوند. نمونه‌اش فيلم‌هايي كه كارگردانان جهان در رابطه با پايان دنيا ساختند و نه تنها با اقبال عمومي روبه‌رو شدند، كه موجي از هراس و وحشت و نااميدي را به شماري از جمعيت جهان منتقل كرد. «2012» و «جاده» دو نمونه از فيلم‌هايي‌اند كه در اين رابطه ساخته شد. در بازار نشر نيز، كتاب‌هاي آخرالزماني و پيشگويي‌هاي «نوستراداموس» باب شد. در ايران نيز يك دهه پيش وقتي زلزله ناگوار بم رخ داد، ناگهان ساخت فيلم‌هايي با موضوع زلزله و نوشتن كتاب‌هاي داستاني و مستند و پژوهشي درباره زلزله و تاريخچه آن در ايران، كل مملكت را در برگرفت و بازار كتاب به استقبال انبوهي از كتاب‌هايي با آن موضوع واحد رفت. حتي قضيه فقط به كتاب خلاصه نشد و پوسترهاي تزييني از ارگ تاريخي بم و آلبوم‌هاي موسيقي زنده‌ياد «ايرج بسطامي»، خواننده كرماني كه در زلزله بم از دنيا رفت، به‌طور انبوهي گل كرد و نامش بر سر زبان‌ها افتاد. بنابراين شكل‌گيري مدها و جريان‌هاي ادبي، فارغ از اينكه بر اثر يك سانحه ناگوار باشند يا يك رويداد خوشايند، رابطه مستقيمي با اقتصاد و بازار كسب دارند، در حقيقت بر آن تاثيرگذارند. گرچه شايد اين اثرگذاري، هميشه هم مطلوب و مثبت نباشد. گاهي مدشدن موضوعي فرهنگي يا اثر ناهنجار در جامعه، ضررهاي جبران‌ناپذيري به فرهنگ و هنر دولت وقت در يك حكومت خواهد زد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون