تاريكخانه ثروت و قدرت!
فياض زاهد
سخنان رييسجمهور حسن روحاني درباره فساد را شايد بتوان مهمترين سخنان او در طول اين سالها دانست. وي به درستي انگشت بر موضوعي گذاشت كه نه تنها تهديدكننده ثبات و ماندگاري ايران و انقلاب اسلامي است كه بن مايه اصلي تباهي و سقوط همه تمدنهاي بشري بوده است. از افلاطون تا ابن خلدون و از آگوست كنت تا متفكران ماركسيستي، همگي آنها فساد و بياعتمادي عمومي و اجتماعي را موجب سقوط و نابساماني اكثر حكومتها و تمدنها دانستهاند. حضرت رسول (ص) از اين مفهوم با عنوان ظلم ياد كردهاند. اينكه حكومت با كفر ميماند و با ظلم نه. ظلم را بايد معناي متناقض عدل ناميد. عدل يعني قرار دادن هر چيز در جاي درست آن و همين به معناي درك دقيق معناي ظلم است. روحاني به درستي به موضوع شفافيت در مبارزه با فساد اشاره داشته و مقامات مسوول و سپس مردم را از موديان اصلي آن دانستهاند. جاي تاسف است كه در طول تاريخ معاصر ايران هيچگاه مردم به ادعاي مبارزه با فساد اقتصادي به چشم مثبت ننگريستهاند. اين باور هرچند شايد به غلط در ميان مردم ريشه دوانده است كه مفهوم مبارزه با فساد تنها براي مبارزات انتخاباتي و تصفيه حسابهاي سياسي معنا دارد و در عمل اين تنها مهرههاي كوچك هستند كه فدا ميشوند و دامنه نفوذ و قدرت دانه درشتها هر روز گستردهتر ميشود. مفهومي رايج از قدرت سياسي در ميان متفكران باب شده و در متون مختلف در طول قرنها در ميان محققان جا افتاده است كه ثروت و قدرت همزاد يكديگرند. هرجا قدرت است ثروت نيز همانجاست.
شايد به همين دليل بتوان به ريشه كلام ارزشمند امام علي (ع) پي برد كه فرموده بودند هيچ كاخي ساخته نميشود مگر آنكه در كنارش كوخي ساخته شده باشد. در دنياي امروزين، بشر براي غلبه بر اين حرص و ولع پايان ناپذير براي تباهي اخلاقي و سياسي مكانيزمهايي ابداع كرده است. مهمترين آنها نظارت شفاف بر نهادهاي قدرت و ثروت است. جناب روحاني درست فرمودهاند كه تاريكخانهها محل رشد ميكروب فسادهاي پيچيده و البته سازماندهي شده است. هيچ حكومتي تنها از طريق ارشادات اخلاقي نميتواند در برابر پلشتيها مقاومت كند. گوش انسانها در برابر وسوسه قدرت و ثروت كر است. به تعبير برتراندراسل تنها بايد معصوم بود كه در برابر آن وسوسهها دوام آورد. اين نكته ما را به ياد كلام ماندگار ويكتور هوگو مياندازد. آنجا كه نوشته است: قوانين پديد ميآيند تا زيرپا نهاده شوند، چرا كه زباني براي فرياد ندارند! در دنياي امروز نظارت شفاف مطبوعات و رسانههاي مستقل، اين زبان فرياد هستند. اين درد را بايد به كجا برد كه گاهي در سرزمين ما روزنامهنگاران بيش از مفسدان و فاسدان در ترس و هراس به سر ميبرند. آنها وقتي درمييابند كه روزنامهنگاران و روزنامهها كوتاهترين ديوار قانون هستند، نميتوانند نقشي را كه رييسجمهور به درستي درباره رسالت رسانهها ميگويند، بازي كنند. كافي است به سخناني كه مقامات قانوني درباره اين امر در ماههاي گذشته زدهاند، نگاهي افكنيم. از سوي ديگر فساد ساختاري در غياب رسانهها در نتيجه رانت اطلاعاتي شكل ميگيرد. اما بايد از جناب روحاني پرسيد چه كسان و گروههايي ميتوانند از رانتهاي سياسي و اقتصادي سود برند؟ به راستي پديده آقازادهها از كجا آمده است؟ چه حجمي از اقتصاد ملي در دستان بخش خصوصي و چه قسمي از آن در دست نهادهاي حاكميتي است؟ آيا مردم عادي كوچه و بازار توان اين امر را دارند تا به كسب اخبار و اعمال نفوذ پردازند، يا اين تنها اصحاب قدرت و گروهي كه به آنها نام فساد خانوادگي (Corruption Family) دادهاند موفق به استفاده از اين امتياز خاص ميشوند؟ پاسخ روشن است. رييسجمهور ميدانند كه رانتخواري از كجا نشات ميگيرد. هر نماينده و وزير و رييسي بايد دريابد كه نزديكان و مشاوران و اعضاي خانوادههاي آنها چه ميكنند. اين امر سختي نيست. كافي است در خلوت خود بنگريم كه در اطراف ما چه كساني حضور دارند و از آن مهمتر اينكه تاريكخانه قدرت و سياست را با نور رسانه و خبررساني مستقل و نظارت شفاف به سوي فساد و رانتخواري ناامنسازيم. خوب است تا از تجربه ديگران استفاده كنيم. اين ميتواند براي ما درسآموز باشد كه بسياري از دولتهاي غربي كه ما آنها را نقد كرده و آموزشهاي اخلاقي و فرهنگيشان را برنميتابيم به راحتي در برابر فساد سياستمداران خود ايستادگي كرده و آنها را به محاكمه ميكشند. به داستان رسواييها در كشور فرانسه و انگلستان، چين، ژاپن و كره جنوبي و نحوه مقابله با آن فسادها بنگريم. جامعه اسلامي چنانچه نتواند راهي براي مقابله با اين رسواييها و پلشتيها پيدا كند از درون دچار چالش خواهد شد و سخنان زيباي امروز رييسجمهور تنها به خاطرهيي زيبا بدل خواهد شد.