آموزش و پرورش، مسائل و چالشهاي پيش رو در روزهاي آغازين سال تحصيلي
نگاهي دقيق و دلسوزانه لازم است
خليل كمربيگي ٭
1- شايد بتوان گفت بحران نارضايتي و كاهش انگيزه كاري در نزد معلمان و به موازات آن، كاهش انگيزه تحصيلي دانشآموزان، از مهمترين مباحث چالشبرانگيزي است كه آموزش و پرورش و در كل، نظام اجتماعي با آن روبهروست. نزديك به دو دهه است كه به كرات شاهد ابراز نارضايتي معلمان از وضعيت شغلي خود بودهايم. اين موضوع را ميتوان در پژوهشهاي انجام گرفته و همين طور، در گفتوگوي روزمره با معلمان مشاهده كرد. نارضايتي معلمان و به تبع آن تهديد اعتبار و منزلت آنان در جامعه، مطمئنا باعث ناكارآمدي نظام تعليم وتربيت در پرورش نسل آينده و كاهش تاثيرات الگويي معلمان براي دانشآموزان ميشود.
از سويي ديگر يكي از مشكلات موجود در نظام تعليم و تربيت در جامعه ما، كاهش انگيزه دانشآموزان است. كاهش انگيزه، موضوع پيچيدهاي است كه عوامل متعددي ميتواند بر آن تاثيرگذار باشد. متاسفانه در دهه اخير، اين امر شدت يافته و نظام آموزش و پرورش با مساله كاهش انگيزه در درون خود مواجه است. انبوهي از دانشآموزان بيانگيزه، فرآيند توسعه فرهنگي و آموزشي را با اختلال روبهرو خواهند ساخت.
2- يكي از آسيبهاي جدي فرهنگي در جامعه ايراني، سرانه پايين مطالعه است. بنابر آمارهاي موجود، شدت اين امر در استانهاي محروم و توسعهنيافته، بسيار پايينتر از ساير استانهاست. دادههاي مختلف حاصل از تحقيقات پيمايشي نيز بيانگر وخامت اوضاع در اين زمينه بوده و امر آموزش، فرهنگ و توسعه را بهشدت تهديد ميكند. متوليان فرهنگ و آموزش كشور بايد براي اين تهديد خطرناك چارهانديشي كنند. گسترش عدم فرهنگ مطالعه در بين معلمان و دانشآموزان به عنوان پيشروان عرصه تعليم و تربيت، ميتواند آينده نظام آموزش و پرورش و در كل، كشور را با چالشهاي بزرگتري مواجه سازد.
3- مدركگرايي به جاي مهارت آموزي از مسائل و چالشهاي اصلي بوده كه كل نظام آموزشي با آن مواجه است. هر جامعه بر حسب نياز خود، به تمامي مهارتهاي خدماتي، صنعتي، كشاورزي و توليدي نياز دارد. نظام آموزشي كشور بايد اصل مهارت محوري را در سرلوحه برنامههاي خود قرار دهد. متاسفانه آنچه امروزه بيشتر شاهد آن هستيم پايين بودن سطح كيفيت آموزشي و توجه به كميتگرايي است. اين امر باعث به وجود آمدن پديدهاي به نام بيسوادي مدرن شده است. مهارت آموزي، كم كم به فراموشي سپرده شده و داشتن مدرك، عامل اصلي در كسب مزاياي اجتماعي و ارضاي نيازهاي رواني به حساب آمده است. اگر نظام اجتماعي در شرايطي به سر برد كه در آن مدرك جايگزين مهارت شود و مدرسه نيز در ازاي اخذ نمره در چند كتاب كه مبتني بر سطح دانش دانشآموز بوده، به ارايه مدرك بپردازد، فرآيند توسعه با مشكلات بسياري مواجه خواهد شد. متوليان آموزش و پرورش به جد، مهارت محوري را در برنامهريزيهاي خود بگنجانند تا مدارس و دانشگاههاي ما، به كارخانه صدور مدرك تبديل نشوند.
4- يكي از مسائلي كه سالهاي بيشماري است آموزش و پرورش با آن مواجه بوده، وجود روحيه مستبدانه در نظام آموزشي است. در ساختار آموزشي كشور ما، رابطه بين نقشها عمودي است. بخشنامههاي مختلف از سوي مقامهاي بالاتر تصويب ميشود، در حالي كه مشاركت ردههاي پايينتر در اين فرآيند، جايگاهي ندارد. در اين شرايط نظام آموزشي متمركز و انعطافناپذيري به وجود ميآيد كه تفاوتهاي فردي، قومي و منطقهاي را ناديده ميگيرد و در برنامهريزيهاي صورت گرفته، نيازهاي استاني مورد توجه قرار نگرفته و نوعي گسست بين نظام آموزشي و نيازهاي بازار كار در مناطق مختلف به وجود ميآيد. اين روابط عمودي به كلاسهاي درس نيز سرايت كرده و رابطه معلم و دانشآموز را به رابطهاي يك سويه تبديل كرده كه در آن، معلم متكلم وحده بوده و دانشآموزان نقشي منفعل دارند. در اين شرايط، فرصتي براي پرسشگري انتقادي و انديشهورزي دانشآموز وجود ندارد و به اين ترتيب با افراد منفعل و بدون تفكر خلاقي روبهرو هستيم كه مطمئنا نخواهند توانست گام موثري در راه توسعه بردارند.
5- يكي از اصليترين رويكردهاي حاكم بر طرح تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش، حركت از سمت حافظه محوري به پژوهش محوري است. اما كمبود اعتبارات پژوهشي بر تمامي فعاليتهاي پژوهشي در آموزش و پرورش، سايه افكنده است. تخصيص سهم ناچيزي از بودجه و اعتبارات در شرايطي كه فرآيند جذب آن نيز با موانع متعدد روبهروست، عملا نميتواند كمك زيادي به اشاعه فرهنگ پژوهش و انجام پژوهش در زمينه مسائل و آسيبهاي زياد آموزش و پرورش كند. از سوي ديگر، كم توجهي به پژوهش و فناوري نوين در نظام برنامهريزي آموزشي نيز سبب شده كه اغلب مديران در برنامهريزيهاي خود توجه زيادي به يافتههاي پژوهشي نداشته باشند. در نتيجه فقدان پژوهش محوري در شرايطي كه جهتگيري اصلي نظام آموزش و پرورش بر اساس پژوهش محوري تنظيم شده است، به عنوان مانع اصلي در دستيابي به اهداف طرح تحول بنيادين به حساب ميآيد.
6- از ديگر مسائل نظام آموزش و پرورش، عدم تناسب سرانه فضاها و تجهيزات مورد نياز با استانداردهاي موجود است. سرانه فضا و تجهيزات مورد نياز در آموزش و پرورش با استانداردهاي موجود در آييننامههاي مربوطه، خصوصا آييننامههاي بهداشت مدارس، همخواني زيادي نداشته و اين امر بر كيفيت آموزش و برنامههاي پرورشي تاثير گذاشته و كارايي آن را تحت تاثير خود قرار داده است.
اميد است طرح مسائل مذكور بتواند، به برنامهريزي در جهت كاستن از آثار منفي اين مسائل و چالشها، بينجامد.
٭ پژوهشگر مسائل آموزش و پرورش