كژراه استيضاح وزير راه
سيدمحمد بهشتي
در طول نيم قرن اخير نهادهاي متولي امور راه و ترابري، توسعه شهري و ساخت و ساز همه مناسبتهايش در حوزه سياستگذاري، تدوين قوانين و مقررات و مديريت اجرايي را مطلقا معطوف به نازلترين و تقليليافتهترين كميات كردهاند. بدينترتيب موضوع كيفيت و تناسب فعاليتهاي عمراني با ساختار طبيعي و تاريخي و فرهنگي كشور اساساً مغفول مانده است. به همين دليل است كه شاهد بدريختي و بدقوارگي بناهاي جديد و بخشهاي تازهسازِ شهرها و فقدان كيفيت اين امور در كشور هستيم. يا اينكه در هر فرصتي سخن از توسعه بيرويه و افسارگسيخته شهرها، زشتي و ناموزوني بناها و ناسازگاري شبكه ارتباطي كشور عليالخصوص با مختصات فرهنگي و اجتماعي گفته ميشود.
حضور آقاي دكتر عباس آخوندي طي همين دو سال اخير در اين مسير نقطه عطفي محسوب ميشود. با تكيه ايشان بر مسووليت وزارت راه و شهرسازي طي همين مدت كوتاه شاهد فتح باب مقولاتي هستيم كه پيش از اين در دستگاههاي متولي امور عمراني بيسابقه است. توجه ايشان به مسائلي وراي معيارهاي حداقلي و كمي و تلاش براي متمايل كردن مناسبتهاي اين وزارتخانه به مراتب عاليتر، انسانيتر و فرهنگيتر در تمامي حوزه مسووليتش كاري است مردانه. خوشحالم كه دوستداران فرهيختگي در ماجراي استيضاح موفق شدند وزارتخانه را همچنان برخوردار از فرهيختگي بدارند و ايشان را در عزم مردانهشان ياري رسانند.
پس از سالها كه صحبت از آن ميشود كه دولت بايد فرهنگي باشد نه فرهنگ دولتي، عدهاي هنوز متوجه موضوع نشدهاند و سوالشان اين است كه مگر ميشود صنعت يا عمران يا تجارت را فرهنگي ديد. اينان كه متوجه فرهنگ غيردولتي يا دولت فرهنگي نميشوند فعلاً خوب است حداقل يك نمونه از مصاديق دولت فرهنگي را كه در وزارت راه و شهرسازي در حال تحقق است، ببينند.
مسلماً قدر اين اقدام شايسته را اهل فكر و فرهنگ به خوبي درمييابند و براي دكتر آخوندي آرزوي كاميابي در اين تلاش ارزشمند را دارند.