فردا زاد روز ايرج افشار است
آخرين وصيت بر زمين مانده استاد
علي هاديلو٭
وفاي عهد استاد يگانه ايرانشناسي هيچگاه از خاطر دوستدارانش به در نميرود، استاد ايرج افشار از نادرههاي فرهنگ ايراني است كه همه عمر گرانقدرش در خدمت به كتاب و فرهنگ ايراني سپري شد. ايشان علاوه بر تاليفات ارزشمند، با واسطه، وصي شايستهاي براي علامه محمد قزويني محسوب ميشد كه اهتمام فراواني به جمعآوري و حفظ ميراث گرانقدر علامه قزويني از خويش نشان داد، نتيجه اين كوشش در زمان حياتشان به ثمر نشست و يادداشتهاي محمد قزويني در 10 مجلد منتشر شد. اثر ديگر استاد ايرج افشار «يادنامه محمد قزويني» بود كه روايتگر بخشي از ناگفتههاي زندگي اين نادره فرهنگ ايراني است. اخيرا نيز در آستانه 16 مهر (زادروز علامه فقيد استاد ايرج افشار) نامههاي منتشر نشده علامه قزويني به ذكاء الملك فروغي و عباس اقبال آشتياني از سوي انتشارات طهوري منتشر شده است كه به كوشش ايرج افشار و نادر مطلبي كاشاني در 117 صفحه تدوين شده است. اين كتاب شامل 18 نامه از مرحوم علامه قزويني به ذكاء الملك فروغي و عباس اقبال آشتياني به انضمام نامهاي از ذكاء الملك به علامه قزويني است كه جز يك مورد همگي براي نخستينبار چاپ و منتشر ميشود. نامههاي اين كتاب حسبحالي است كه با دقت و ظرافت و سلاست اغلب مسائل شخصي و خصوصي مانند گرفتاريهاي مادي، سختي زندگي در اروپا بعد از جنگ جهاني اول، ازدواج، وضعيت كارهاي علمي، تصحيح جهانگشاي جويني، اظهارنظر درباره برخي رجال را بيان ميكند.
اين نامهها كه بين سالهاي 1919/1298ش تا 1937/ تا 1315 نوشته شده، به لحاظ شناخت حالات و روحيات مرحوم قزويني و طرز كار و انشاي نامهها حايز اهميت و توجه بسيار است .»
محتواي اين نامهها گوياي دوستي عميق و صميمي نويسنده نامهها و مخاطبان است و گواه دوستي عميق و صميمي نويسنده و مخاطبان است و در جايجاي نامهها نويسنده به تكرار با اشاره به پايبندي به رفاقت ديرينه و فضل غيرقابل انكار فروغي، او را «برادر عزيز» خطاب ميكند. با اين حال بخش جالب نوشتار دكتر دامغاني به تكدر خاطر مرحوم قزويني و فروغي و شكراب شدن رابطه بين آن دو در پايان عمر اختصاص دارد. او در اين نوشتار با استعانت از توضيح حضرت يوسف در قرآن كه «شيطان ميان من و برادرانم آشوبي افكند و فتنهاي برانگيخت»، مينويسد: «شيطان ملعون به بناي محبت قزويني و فروغي آشوب افكند و آن را خللپذير كرد.» به روايت اين نويسنده، اين كدورت به جايي ختم ميشود كه علامه قزويني با همه اذعانش به فضل فروغي در نامهها، وقتي كتاب «سير حكمت در اروپا» را به ايشان ميدهند، دستش را پس ميكشد و به تندي ميگويد «فروغي و فضل، فروغي و فضل!» در پايان نيز گويا كنجكاوي راوي براي پي بردن به علل اين دلخوري ره به جايي نميبرد و او ناگزير به انگشت اشاره اقبال سكوت پيشه ميكند. * روزنامهنگار