حيف از طلا كه خرج مطلا كند كسي
سيدعلي ميرفتاح/ وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي، اعليالله مقامه الشريف، از بودجه نود و چهار دولت گلايه كرده كه رشد بيست و سه درصدي براي فرهنگ و هنر كم است و كفاف كار حسابي و فاخر را نميدهد و جلوي هنرمند و نويسنده و بچه و يتيم و اسير و ابن السبيل بگذاري قهر ميكنند. اين رقم با تورم كه سازگار نيست، هيچ، با باقي اعداد و ارقام مملكت هم سازگار نيست. رشد لفت و ليس و اختلاس و ارتشا و زيرميزي و پول چاي و دهن دره و كش و قوس صبحگاهي از اين بيشتر است. دست روي هرچه بگذاري بيش از 50 درصد متورم ميشود، آن وقت نوبت به اولياي فرهنگ و هنر كه ميرسد، آسمان ميتپد و طول و عرضش را كه جمع بزني ميشود 23 درصد، آن هم با كلي منت و خواهش و من بميرم و تو بميري و تدبير و اميد. بنده نقل به مضمون كردم و با ادبيات خودم هم نقل به مضمون كردم. اصل مضموني كه وزير كوك كرده همين گلايه از كمي بودجه و بياهميتي فرهنگ و هنر در ديدگاه بودجهنويسان بوده است كه اتفاقا خيلي هم ملو و ملايم بوده و در اين خصوص بهانه به بدخواهان و دشمنان نداده است. اما نكته قابل عرض اين است كه فيالواقع، همين بودجه و همين چند درصد ناقابل افزايش هم زيادي است و اگر از من روسياه بپرسيد به ضرس قاطع ميگويم كه حيف از طلا كه خرج مطلا كند كسي. تا وقتي پول نازنين مملكت را بدهيد براي فرهنگ و هنر، اميد هيچ معجزتي از اين امامزاده نميتوانيد داشته باشيد. جداً عرض ميكنم و معتقدم كه فرهنگ و هنر چاه ويلي است كه هرچه پول در آن بريزيد پر كه نميشود، هيچ، توقع همه بالا ميرود كه پس سهم فرهنگ و هنر چه شد؟ يكي به من بگويد كه دولت با بودجههاي فرهنگي، هنرياش تا به حال چه گلي به سرمان زده كه از اين به بعد بيشترش را ميخواهد؟ من اگر كارهيي بودم نه فقط بودجه ارشاد را قطع ميكردم بلكه بودجه تلويزيون و ديگر نهادهاي فرهنگي را هم بالكل ميبستم كه كسي براي مديريت هزينه آستين بالا نزند و خاصه خرجي بيهوده نكند. در مثل مناقشه نيست و در آموزههاي ادبي ما هم آمده است كه اسب پر دو جوش را زياد ميكند و كارگر خوب، از بس خوب كار ميكند، منزلتش را بالا ميبرد اما واقعيت اين است كه مديران فرهنگي به مديران تقسيم بودجه و هزينه بدل شدهاند و هيچ هنري از آنها سرنزده و هيچ خيري را منشأ نبودهاند. دارم زياده روي ميكنم و حرف بزرگتر از دهانم ميزنم؟ حساب دو دوتا چهارتاست. توي اين سي ساله جمع بزنيم ببينيم چقدر از پول نفت و درآمدهاي غيرنفتي را خرج فرهنگ و هنر كردهايم و چقدر عايدي داشته ايم؟ ارشاد كه حالا حساب و كتابش روشن است، بعضي جاها را بالاخره يك جايي بايد حسابكشي بكند كه يك من ماستشان چقدر كره داده و آيا انصاف است كه بودجه عمومي صرف فعاليتهاي تجملي بيحاصلشان شود؟ بحث فقط ارشاد نيست و عرض من شامل تمام نهادهاي فرهنگياي ميشود كه پولشان از كيسه ملت است و بعد از دهها سال نه فيلم خوبي دارند كه به آن بنازند و نه كتاب خوبي كه به آن ببالند و نه فعاليتي كه برايمان آبرو بياورد و نه روزنامهيي كه باعث فخرمان شود و نه... من نميدانم چرا بايد در اين بحران اقتصادي به هزار بدبختي نفت بفروشيم كه به روزنامههاي نيمه جان بيمشتري سوبسيد بدهيم؟ مردم نان ندارند بخورند آن وقت فارابي بايد پروژههايي را كليد بزند كه هيچ ارزش و اعتباري ندارند و حتي خود مسوولان فارابي سعي در لاپوشانيشان دارند كه كسي نبيند و آبرويشان نرود. نقل از مهندس بنيانيان، مدير سابق حوزه هنري ميكنم به مضمون كه چرا بايد 12 ميليارد بدهيم و فيلمي بسازيم كه 12 تا بليت هم نميتواند بفروشد؟ يكي بايد به داد اين فرهنگ و هنر بينوا و بيچاره برسد كه هيچ دلسوزي ندارد و همه فقط دهانشان باز است كه «پولمان كم است و بودجهمان كفاف خرجمان را نميدهد.» راست ميگويند.
جايي مثل تلويزيون 50 هزار پرسنل دارد همين حقوق و اضافهكاريشان سر به فلك ميزند. از يكي كه به عدد و رقم مسلط است بپرسيد كه حقوق پرسنل سازمان فرهنگي هنري شهرداري چقدر است و حجم كار مفيدي كه ميكند آيا با اين عدد و رقم مناسبتي دارد؟ پول تلويزيون آيا با تماشاچيهاي رو به افولش مناسبت دارد؟ سوءتفاهم نشود و فكر نكنيد با بدبين بدزبان منفي باف طرفيد. من هم از خودتان هستم اما قبول كنيد كه جز اسراف راه ديگري در مديريت هزينه فرهنگي مرتكب نپيمودهايم. من كه كارهيي نيستم، اين شكايت خود بزرگان و سردمداران مملكت است از اوضاع فرهنگ و هنري كه سي سال است داريم پول خرجش ميكنيم و به هيچ كجا نرسيديم. من نميگويم الزاما بايد درآمد فرهنگي داشته باشيم اما ميگويم هزينهيي كه ميكنيم بالاخره به حاصل كار بايد بيارزد كه متاسفانه نميارزد. اصلا نميارزد.