حجابي از كاغذ
وحيد معتمدنژاد
نقد شد، نقدي منصفانه، آن هم از سوي بالاترين مقام اجرايي كشور، بيست و يكمين نمايشگاه مطبوعات وخبرگزاريها همچون سالهاي گذشته در مصلاي تهران با شعار «نقد منصفانه، پاسخ مسوولانه» آغاز به كار كرد، آغاز به كاري متفاوت با كلمات وجملاتي متفاوتتر.
«تنبيه، تهديد، توقف و تعطيل» كلمات نام آشنايي است كه ساليان متمادي در ادبيات رسانهاي ايران الفباي درس نظارت و كنترل بر مطبوعاتي است كه هر لحظه خوف خارج شدن از ريل انتشار روزانه بر آنها مترتب است اما با شجاعت هر صبح به استقبال «آفتاب اطلاعات وآگاهي روشنبينانه» ميروند.
خب؛ جناب رييسجمهور محترم:
سخنتان در اين جمع فرهيخته و البته كمي نگران، از گوش وارد و به دل نشست و اندكي بعد در همان خبرگزاريها با سلايق خاص تفسير شد و فرداي آن روز با تيترهاي جامعهپسند بر دكههاي شهر و كشور نشست و جامعه مطبوعاتي، تجربه گفتارياي ديگري را ورق زدند.
امروز را هم كه ديروز روزنامههاست، پيشرو داريم و با كمي ترديد به اثر سخنان نغزتان در نمايشگاه مطبوعات ميانديشيم، به ضمانت گفتارتان كه در كجاي ساختاردولتي و حكومتي بيمه خواهد شد و با كدام قانون درمقام قضاوت و پاسخ بر خواهد آمد، شما بسيار سخنور و سخندانيد و در صداقت كلامتان هيچ شكي نهفته نيست، اما نفوذ كلامتان تا به كجا ساري است كه نگرانيم مبادا در «چينههاي سخت كويرناآگاهيها» خشكيده شود.
جناب رييسجمهور؛
ما هم منصفيم، اما پاسخگو نيستيم، اصولا جامعه ايراني (با وجود ذات ماهوياش در كــنشهــاي فـــرهنگــي و اجتمــــاعي) مدتهاست از مدار پاسخگويي خارج شده است! و جامعهاي كه با چنين معضلي دست و پنجه نرم كند به آرامي در «لاك بيتفاوتي» و البته «درانتظار فرصتها» فرو خواهد رفت.
جناب رييسجمهور؛
نقد، هميشه سازنده است اگربر پايه تشخيص سره از ناسره باشد و هيچگونه اغراض شخصي و سياسي براي از ميدان به در كردن رقيب در آن لحاظ نگردد.
بر اين اساس، اگر نقد در كشورمان بر سكوي افتخار مدالآوري كند، ما بهترين مدالآوران در تمامي حوزههاييم و شما نيك ميدانيد توسعه همهجانبه سياسي، اجتماعي و فرهنگي در همين نقاديهاي منصفانه است و لا غير.
پس كجاي روايت سلسلهوار اخبار و رويدادهاي اجتماعي و سياسي جامعه ما به لنگي ميزند يا عمدا پشت پايي ميخورد كه در شفافيت اطلاعات به انتها نرسند و از قافله آگاهيها، هر روز حروف و كلماتي جا بمانند.
جناب رييسجمهور؛
شما و ما به نمايشگاهي پا نهاديم كه گرچه تنوع و تكثرانديشه در فرمهاي تجسمي ودر قالب حجابي از كاغذ بر پيكر آدمكها وآن هم با دهاني دوخته به معرض ديد همگان درآمده بود، اما آيا اين نمود در جامعه تشنه ايراني كه براي كلمهاي از دانستن به «آباديهاي مجازي» سرك ميكشند، هويداست؟!
وآيا پس از پايان نمايشگاه، سخن و گفتارتان در قالب بخشنامه يا دستور اجرايي، كرداردستاندركاران اين حوزه خواهد شد يا همچون روال عادي و زود گذر ساليان متمادي، تنها رقابت بر سر «تيترپرفروش» رسانهها خواهد بود.
جناب رييسجمهور
قصد، طول كلام نيست كه غرض، نقل قول همين فرد فرد جامعهاي است كه به شما و نگاهتان به فرهنگ ايراني، راي دادند.