گروه ديپلماسي| دومين نشست فراگير با حضور تمام بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي در بحران سوريه از روز شنبه به مدت دو روز در هتل امپريال وين برگزار خواهد شد؛ نشستي كه به گفته حسين اميرعبداللهيان، معاون خاورميانه و شمال آفريقاي وزارت امور خارجه اينبار محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران در آن حضور نخواهد داشت. «حسين امير عبداللهيان» در گفتوگو با شبكه الميادين، اعلام كرده است كه ايران هنوز تصميمي براي شركت در نشست آينده «وين» در مورد سوريه نگرفته است. محمد جواد ظريف كه به دليل همزماني برگزاري اين نشست با سفر حسن روحاني، رييسجمهور به اروپا نميتواند در وين حضور داشته باشد روز گذشته با سرگئي لاوروف همتاي روس خود تلفني در مورد اوضاع سوريه گفتوگو كرد. طرفين در اين تماس «بر لزوم وجود رويكردهاي سازنده و هماهنگي در تلاشهاي بينالمللي براي مبارزه با تروريسم و آغاز مذاكرات سوري-سوري تاكيد كردند». در حالي كه به نظر ميرسد در اين دور از نشستهاي سوريه بايد وارد جزييات بيشتري در خصوص وضعيت سياسي آينده سوريه شد؛ مقامات روس ميگويند در اين نشست طرفين بايد بر سر ليستي از گروههاي تروريستي كه همه بايد با آنها مبارزه كنند، به توافق برسند. در خصوص چند و چون اين مذاكرات و چالشهاي ورود طرفهاي درگير به مراحل جزييتر مذاكرات با محمد علي سبحاني، سفير پيشين ايران در كشورهاي اردن و لبنان و مديركل اسبق خاورميانه وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات در حاشيه حضور وي در غرفه «اعتماد» در نمايشگاه مطبوعات گفتوگويي داشتيم كه به شرح زير است:
اخيرا خبرگزاري رويترز با انتشار پيشنويس طرحي از آن با عنوان طرح روسيه براي سوريه ياد كرده است. با توجه به قرار گرفتن در آستانه برگزاري دومين نشست فراگير سوريه در وين آيا ما از اين دور شاهد مطرح شدن جزييات جنجالي سياسي بيشتر در اين نشستها خواهيم بود؟ جزيياتي كه ميتواند اختلافهاي اصلي ميان كشورهاي حاضر را علني كند؟
درباره خبر رويترز در رابطه با طرح روسيه بايد بگويم من شخصا نميپسندم هنگامي كه قرار است اجلاسي برگزار شود پيش از برگزاري اجلاس، طرحي ارايه شود. البته هر كسي ممكن است در رابطه با اين موضوع يا هر موضوع ديگري، طرحي داشته باشد و دنيا هم با اين طرحها به پايان نميرسد ولي اين طرحهاي متعدد ميتواند قبل از اجلاس، مشكلاتي را ايجاد كند. با اين حال، من اين طرح را ديدهام و به نظر ميرسد بيشتر گمانهزني باشد و واقعيت هم ندارد.
هماينك رويكردهاي معطوف به حل بحران سوريه به چه شكلي است؟ آيا در حال حاضر توسل به رويكرد سياسي از سوي همه بازيگران پذيرفته شده است؟
در رابطه با سوريه، دو نوع نگاه وجود دارد؛ يك نگاه معتقد است بحران سوريه از طريق راهكارهاي نظامي حل خواهد شد و نگاه ديگر اين است كه بحران سوريه از طريق گفتوگو و روش سياسي حل خواهد شد. كساني كه معتقد به راهحل نظامي بودهاند، هماكنون تجربهاي چهار ساله دارند و اين روش هم جواب پس داده و ناكارآمدي آن مشخص شده است. هماينك تمامي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي به اين نتيجه رسيدهاند كه راهحل نظامي، مساله سوريه را به جايي نميرساند و رسيدن به اين مساله، يك اتفاق مثبت است و دليل تشكيل اجلاس وين با حضور ايران و عربستان به اين خاطر بود كه تا حدود زيادي طرفين از راهحل نظامي فاصله گرفتهاند يا حداقل از آن نااميد شدهاند. با اين حال، براي اينكه به راهحل سياسي برسيم، بايد به واقعيتهاي صحنه سياسي و ميداني سوريه، واقعيتهاي صحنه منطقهاي و واقعيتهاي بينالمللي در اين باره توجه كنيم. امريكاييها و بهطور مشخص دولت اوباما پس از مدتها تلاش توانستند به توافق هستهاي با ايران برسند. مساله اتمي ايران يك مساله بسيار مهم براي جامعه جهاني بود و حل آن خود دستاورد بزرگي براي تمامي بازيگران محسوب ميشود. اكنون برجام به دست آمده و خود برجام به يك مدل و راهحل جديد در عرصه بينالمللي براي حل و فصل بحرانهاي منطقهاي و بينالمللي تبديل شده است. جامعه جهاني با تجربه برجام حالا به حل بحران سوريه ميانديشد و شخص اوباما نيز ميخواهد با حل اين بحران كارنامه مثبتي از خود به جاي بگذارد.
حضور نظامي روسيه به چه ميزان صحنه سياسي و عملياتي سوريه را تغيير داده است؟
روسيه مدعي ديگر صحنه سوريه است. دو دليل عمده وجود دارد كه موجب ميشود تا اين بازيگر قدرتمند منطقهاي در سوريه حضور يابد و به صورت جدي وارد شود. يك دليل آن است كه روسها ميخواهند پايگاههايشان را در بندر طرطوس و لاذقيه حفظ كنند. اين دو پايگاه امكانات خوبي دارد و از سويي شرايط خوبي براي حضور روسها در درياي مديترانه فراهم ميكند و به همين خاطر مسكو نميخواهد تا اين شرايط و اين پايگاهها را از دست بدهد و براي همين كوتاه نيز نميآيد. از سوي ديگر، روسيه ميخواهد خود را در خاورميانه بازسازي كند. به عبارت ديگر، بايد از اين به بعد منتظر حضور و نقشآفريني بيشتر روسيه در ساير پروندههاي منطقهاي باشيم. با توجه به اين دو مساله، روسها نيز انگيزه و اراده لازم براي حل و فصل بحران سوريه را دارند.
در سطح منطقهاي كدام كشورها ميتوانند عملا ابتكار عمل در اين پرونده را بدست بگيرند؟
در سطح منطقهاي سه كشور موثر وجود دارد و بقيه كشورها بيشتر نقش پيرو را بازي ميكنند. اين سه كشور موثر شامل ايران، عربستان سعودي و تركيه هستند. تركيه به حل مسائل سوريه نياز دارد. دليل آن هم اين است كه دوست ندارد كه با تجزيه سوريه، كشور كردي در كنار مرزهايش شكل بگيرد. به عبارت ديگر، تركيه در شرايط كنوني با تجزيه همسايگان خود و به خصوص سوريه موافق نيست. اگر راهكار نظامي هم ادامه يابد، بيترديد اين راهكار به تجزيه سوريه منجر خواهد شد. ايران هم در مورد سوريه، مسائل خاص خود را دارد. فارغ از اينكه ايران به امنيت و ثبات در خاورميانه ميانديشد و به آن اعتقاد دارد و به اين دليل، بيشترين تلاش را براي ثبات منطقهاي دارد؛ ايران به امنيت خويش هم ميانديشد و امنيت ايران هم تامين نخواهد شد مگر اينكه بحرانهاي منطقه حل و فصل شود. تامين امنيت براي ايران بسيار مهم است زيرا ايران به برجام دست يافته و اگر برجام ميخواهد راحت اجرا شود بايد هم در داخل و هم در خارج امنيت داشته باشيم. بنابراين سياست دولت يازدهم به دنبال آن است كه امنيت در كل منطقه وجود داشته باشد تا با وجود امنيت، هم سرمايههاي ايرانيان خارج از كشور و هم سرمايههاي سرمايهگذاران خارجي را جذب كنيم تا از اين طريق بتواند به اهداف مدنظر خود براي برنامه ششم توسعه يعني در سالهاي آينده برسد. غيرممكن است كه ايران با توجه به شرايط كنوني به يك رشد هشت درصدي برسد مگر اينكه بتواند سرمايهگذاري خارجي را حفظ كند و براي همين بايد تمامي تلاش براي حفظ امنيت و همچنين اجراي برجام صورت بگيرد. به همين خاطر به ضرس قاطع ميتوان گفت كه ايران به دنبال حل و فصل بحران سوريه از طريق سياسي است و اين اراده هم از هر زمان ديگري بيشتر است و شايد اين اراده از هر كشور ديگري هم بيشتر باشد.
بيشترين مخالفتها با راهكار سياسي در سوريه از سوي عربستان است. آيا آنها به اين روند ميپيوندند؟
تحولاتي در صحنه سياست داخلي اين كشور طي ماههاي گذشته رخ داده است كه موجب شده تا عربستان ديرتر از همه به راهكار سياسي برسد. هماينك رياض خود را درگير جنگ يمن كرده و بحراني جديد آفريده است. از سوي ديگر، آنها همچنان ذهنيتهاي سابق مبني بر اينكه راهكار نظامي نتيجهبخش است، را دارند و اين منجر شده آنها به تصميم نهايي درخصوص سوريه نرسند. ولي به نظر من، عربستان سعودي هم به مرور به اين نتيجه ميرسد كه جنگ چه منفعت و سودي دارد. آنها به اين ميرسند كه در يمن و سوريه به هيچ چيز دست نيافتهاند بنابراين آنها به مرور در حال آماده شدن هستند. همين كه آنها پذيرفتهاند در كنار ايران در يك اجلاس بينالمللي در خصوص سوريه حاضر شوند، خود يك گام رو به جلو محسوب ميشود. آنها قبلا حضور ايران را نميپذيرفتند و علت آن نيز به اين خاطر بود كه به دنبال راهحل نظامي بودند. البته بار ديگر تاكيد ميكنم رياض همچنان سرسختي ميكند و تنها كشوري كه هنوز سرسختي ميكند و چندان به دنبال تقويت روند سياسي نيست و به قول معروف از سر سيري وارد مذاكرات شده است، عربستان است اما به نظر ميآيد با گذشت چند جلسه آنها هم از مواضع قبليشان دست خواهند كشيد و با روند سياسي براي حل بحران سوريه همراهي بيشتري خواهند كرد.
قرار است در نشست بعدي در رابطه با انتخاب گروههاي معارضه با گروههاي تروريستي تصميمگيري شود. آيا با رد شدن از اين روند، مسير روند سياسي در سوريه سرعت خواهد گرفت؟
مشكلترين سطح براي حل و فصل مساله سوريه، سطح داخلي است. سطح داخلي بسيار پيچيده است و به همين دليل، كسي جرات نكرده تاكنون وارد گود آن شود. من فكر ميكنم مسالهاي كه ميتواند روند حل و فصل سوريه را اندكي به تاخير بيندازد، همين مذاكرات داخلي ميان گروههاي معارض سوري با دولت اين كشور باشد. برخلاف صحنه بينالمللي و منطقهاي در رابطه با سوريه، هنوز هيچ اتفاقي در صحنه ملي و داخلي سوريه رخ نداده است و به اين راحتي هم نيست كه فكر ميكنيم مسائل داخلي حل ميشود.
با توجه به اختلاف موجود ميان بازيگران موثر در سوريه درباره آينده بشار اسد و نحوه مقابله با گروههاي تروريستي، آيا اميدي براي نتيجهبخش بودن مذاكرات وين وجود دارد؟
ايران اعتقاد دارد كه مقدم بر هر اتفاقي بايد روند مبارزه با تروريسم و خشونت و افراطگري شكل بگيرد. به عبارت ديگر، اگر زماني تروريستها تضعيف شوند و به حاشيه رانده شوند، آن گاه ميتوان با نيروهاي قابل قبولتر روند سياسي را در پي گرفت. در حالي كه برخي از بازيگران موثر در سوريه چنين تفسيري را ندارند و حتي برخلاف آن ميانديشند. امريكاييها از تفسير ايران براي رسيدن به روند سياسي در سوريه خيلي دور نيستند. روسها هم هر چند بازيهاي خاص خود را دارند ولي آنها نيز ميخواهند با حل بحران سوريه، موقعيت برترشان را در منطقه حفظ كنند ولي كشورهايي مانند تركيه و عربستان برخلاف ايران معتقدند كه روند سياسي در سوريه زماني به ثمر ميرسد كه بشار اسد نباشد و از قدرت كنارهگيري كرده باشد و معتقدند كه رفتن بشار موجب نابود شدن تروريسم يا تضعيف آن خواهد شد. آنها ميگويند دولت سوريه جنايت كرده است ولي ميتوان از آنها پرسيد كه چه گروهي جنايت نكرده است؟ با اين حال، رسيدن به سطحي كه گفتوگو ميان جناحها و گروههاي سوري شكل گيرد، كاري بسيار سخت است و اين مهم نيز بايد در اجلاس آتي سوريه به دست بيايد و مشخص شود طرف مقابل ما در سوريه چه كساني هستند. الان تقريبا تمامي بازيگران مهم و موثر قبول كردهاند كه بشار اسد ميتواند بخشي از راهكار كوتاهمدت در حل و فصل بحران سوريه باشد ولي در مورد گروههاي معارضه اختلاف وجود دارد و كنار هم نشاندن آنها با يكديگر و تمييز و مجزا كردن گروه معارضه سياسي از گروههاي تروريستي كاري است كه بايد در نشستهاي وين خروجي داشته باشد.