• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3399 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱ آذر

پاي صحبت ر. اعتمادي

اسير تنگ‌نظري برخي در جامعه ادبي شديم

 

برخي او را از تاثيرگذارترين چهره‌هاي رمان عامه‌پسند در چهار دهه اخير مي‌دانند. از جمله كتاب‌هاي مشهورش كه به چاپ‌هاي فراواني رسيدند مي‌توان به «آبي عشق» و «شب ايراني» اشاره كرد. ر. اعتمادي كار خود در زمينه فعاليت‌هاي مكتوب را با خبرنويسي در روزنامه اطلاعات آغاز كرد و پس از چند سال رمان‌هايش پاي ثابت پاورقي‌هاي همان روزنامه شدند. پاورقي‌هاي او با استقبال فراواني از سوي خوانندگان مواجه مي‌شد. در ادامه مجله «جوانان» را زيرنظر موسسه اطلاعات سردبيري كرد كه به ركورد جالب 400 هزار نسخه رسيد. (اين ركورد پس از سال‌ها هنوز هم در ايران دست‌نخورده باقي مانده است.) به نظر او: «روزنامه‌نويسي امروز ايران با وجود تلويزيون، ماهواره و راديو و شبكه‌هاي مجازي مطلقا محلي از اعراب ندارد!» با رجبعلي اعتمادي كه مخاطبان رمان در ايران او را با نام «ر. اعتمادي» به خاطر مي‌آورند، گفت‌وگو كرديم.
 
   شما در سال‌هاي قبل از انقلاب يك روزنامه‌نگار با سابقه به حساب مي‌آمديد كه بعدا به نوشتن رمان روي آورد. آيا به جز حرفه نويسندگي به كار ديگري مشغوليد يا همچنان سرگرم نوشتن هستيد؟
به نظرمن نويسنده‌ها دو دسته‌اند: يكي نويسندگاني كه اصلا حرفه‌ ديگري دارند اما در كنار كار اصلي‌شان رمان هم مي‌نويسند و ديگر نويسندگان كه هميشه كارشان نويسندگي است. شخصا جزو نخستين نويسندگان ايراني بودم كه هم در روزنامه‌نگاري و هم در داستان‌نويسي حرفه‌اي شدم و امروز هم تنها كاري كه انجام مي‌دهم نويسندگي است.
   مي‌خواهم نظر شما را در مورد مفهوم واژه عامه‌پسند بدانم. تا به حال شده از به كار بردن اين واژه در مورد كتاب‌هاي‌تان احساس بدي به شما دست دهد؟
راستش بله. يكي از مشكلات ما در جامعه ادبي اين است كه با توجه به مخاطبان فراوان بخشي از رمان‌هاي موجود (چه قبل و چه بعد از انقلاب)، امثال من اسير تنگ‌نظري‌هاي برخي افراد همين جامعه ادبي شديم. تا آنجا كه هر كسي بدون خواندن حتي يكي از كتاب‌هاي ما به خود اجازه اظهارنظر در مورد كارمان را مي‌دهد.
درسال 70 وزارت ارشاد وقت، به تمامي رمان‌هايي كه همه را قبل از انقلاب نوشته بودم مجوز چاپ داد. با وجود آنكه عده‌اي مي‌گفتند اين كتاب‌ها فاسد‌كننده و مخرب است، حتي يك سطر از آنها هم كم و زياد نشد!
   شما آثار خودتان را در كدام يك از ژانرهاي ادبيات قرار مي‌دهيد؟
من عاشقانه نويسم. از سال 45 اين حس در من گسترش پيدا كرد كه رمان عاشقانه بنويسم چرا كه عشق مفهومي ابدي است. چه در اروپا، چه در امريكا و چه در ايران خودمان رماني بنويسيد كه در آن ردپايي از عشق نباشد آن رمان فراموش خواهد شد.
   آيا كتابي از شما به زبان‌هاي ديگر هم ترجمه شده؟
من قراردادي با يك ناشر آلماني در رابطه با ترجمه كتاب «ساكن محله غم» امضا كردم. اين كتاب مربوط به دهه  40 است. ناشر اين كتاب را به آلماني ترجمه كرد. اين خانم هم ناشر بود و هم چاپخانه داشت. در آن سال‌ها گروهي با عنوان «بادرماين هوف» در آلمان اقدامات تروريستي انجام مي‌داد و با اين خانم مشكل داشت. دريك روز تعطيل كه اين خانم سر كار رفته بود، گروه مذكور در دفتر نشر بمب كار گذاشت و خانم ناشر و كارگرانش را كشت. امروز هم ديگر اين امكان مالي را ندارم كه مثلا10ميليون براي ترجمه انگليسي كتاب بپردازم تا به زبان‌هاي ديگر ترجمه شود. البته خانمي در امريكا با من صحبت كرده كه بتواند اين كتاب را ترجمه كند. بايد ببينيم در آينده چه مي‌شود...
   الان هم مشغول نوشتن كتابي هستيد؟
بله. در حال حاضر مشغول نوشتن يك رمان نو هستم كه در آن مراحل مختلف عرفان ايراني را آورده‌ام. آنچنان مسحور اين رمانم كه گاهي غذا خوردن را فرموش مي‌كنم. اين كتاب «سفر عشق» نام دارد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون