اشباح آسفودل: فتومونتاژهاي اميد شلماني در گالري آناهيتا
سايههاي بينام و نشان
كاوه رهنما/ مرغزارهاي آسفودل در اساطير كهن يوناني پارهاي از جهان زير زميني هستند كه ارواح معمولي به آن جا رانده ميشوند؛ اشباح انسانهاي بينام و نشان. همانها كه در كتابهاي مرسوم تاريخ هميشه به صورت تودههايي بيشكل از آنها ياد شده است، سياهلشكرهايي كه اسمي از آنها نيست، اما غيابشان امكانناپذير است، خواه در لشكركشي سلطان محمود به هند يا حمله اسكندر به ايران يا در نقش بردگاني كه اهرام ثلاثه را ميسازند و آنگاه كه ميميرند، به عنوان آجرهاي ديوار چين از آنها استفاده ميشود. نامي از آنها در تاريخ چند هزارساله بشر نيست، گمنامند، گاهي براي لنين انقلاب ميكنند و گاهي استالين آنها را در گتوها نسلكشي ميكند. آنها انسانهاي معمولي هستند، شاخصهاي به يادماندني ندارند، مثل هيتلر خودبزرگبين و بمب اعتماد به نفس نيستند، همچون چنگيز سبع و خشن نيستند، مانند نرون خودخواه و خودپسند نيستند، به همين خاطر فراموش ميشوند، گم ميشوند، لابه لاي اسناد به زحمت اسمي از آنها ديده ميشود، اگر باشد، آن هم براي بايگاني، محض احتياط، تازه در فرهنگ و تمدني كه به آرشيو اهميتي بدهد وگرنه براي چون ما مردماني كه تاريخشان سرگذشت گسستهاي متوالي و ناپايداريهاي متعدد است، همين اسم نيز وجود ندارد. چه كسي ميداند كارگري كه مسجد شيخ لطفالله را ميساخت، چه كسي بود؟ بنايي كه ربع رشيدي را به دستور خواجه رشيدالدين فضلالله ميساخت نامش چه بود؟ آدمهاي معمولي به علفزارهاي آسفودل فرستاده ميشوند، كسي آنها را نميبيند، سايههايي موهوماند، وهمناك و اثيري همچون دودي مجتمع كه بادي آنها را پراكنده ميسازد. دوربين اميد شلماني اين پرهيبهاي دودناك را نشانه رفته است. او كوشيده آنها را بازيابد، نه در هيات چهرهاي مشخص و متمايز، بلكه در وضعيت واقعيشان در تاريخ، به صورت انسانهايي معمولي كه فراموش ميشوند، گم ميشوند، له ميشوند و ديده نميشوند. اين روزها در گالري آناهيتا اشباح ساكن در مرغزارهاي آسفودل را ميبينيم، مردي كه در جواني روياي هنرمند شدن را داشته اما روزگار او را به زندان انداخته و زندگياش را تباه كرده است، پيرمردي كه در يك كارگاه كوچك مكانيكي كار ميكند، جواني كه دزد است با همكارش و... چهرهاي از اين آدمها نيست، آنها تنها دودند، سايههايي سياه كه يا فضاي اتاقهايي سراسر سفيد و خالي را پر ميكنند، يا در حال محو شدن در محلههاي ويران و قديمي هستند، يا نقش شدهاند بر تابلوهاي سيماني، همچون سايهاي اتفاقي بر ديوار كه همچنان كه تصادفي است، زودگذر و ميرا نيز هست. شلماني در آثارش تلاش نكرده بيهوده از اين آدمها قهرمانهاي پوشالي بسازد، ساكنان سرزمين مردگان گمنام بيشمار انساني هستند كه هويتشان در همين ناپيدايي و گمنامي شان مستور است. در تابلوهاي شلماني ميتوانيم خودمان را بازيابيم، نقشي از تصوير خودمان در آينه، آدمهايي كه ادعايي ندارند، اما به راستي تاريخ را آنها ميسازند. اشباح آسفودل: نمايشگاه آثار اميد شلماني از جمعه 29 آبان ماه در گالري آناهيتا برقرار است. علاقهمندان ميتوانند هر روز از ساعت 3 عصر تا 9 شب به اين گالري واقع در خيابان قائم مقام فراهاني، پايينتر از خيابان استاد مطهري، كوچه شبنم، پلاك 3، ساختمان موسسه پرسش مراجعه كنند.