نميخواستم وارد مسائل سياسي منطقه شوم
نخستين تجربه فيلمسازي «مجيد الانصاري» كارگردان جوان اماراتي «قفس را بلرزان» (معناي تحتاللفظي) كه با نام «سلول» در سينماي عرب اكران ميشود، در دوازدهمين جشنواره بينالمللي فيلم دبي نمايش داده شد. اين فيلم نئو-نوآر با الهام از سبك تارانتينو نخستين فيلم ژانري است كه محصول سينماي امارات متحده عربي است؛ جايي كه فيلمسازان انگشتشماري دارد. «لين» و «روكوس اسكاي» فيلمنامهنويسي اين فيلم را بر عهده داشتند. در كارنامه لين اسكاي فيلمنامهنويسي فيلمهاي «ارواح خانم داتي» و «عابدان پلهام» به چشم ميخورد. آنها عضو وبسايت بلكليست هستند؛ وبسايتي كه فيلمسازان ميتوانند به فيلمنامههايي كه فيلمنامهنويسان در آنجا به اشتراك ميگذارند، دسترسي داشته باشند.
مجيد الانصاري سال 2011 با پيوستن به كمپاني «ايمج نيشن ابوظبي» حرفه فيلمسازي خود را آغاز كرد. در اين چهار سال او در توليدات پروژههاي فيلمسازي داخلي و بينالمللي مانند «شيوع» (2011)، «از آ تا ب» (2014) و «جن و سايه دريا» (2014) همكاري كرده است. سال 2012 نخستين ساخته او فيلم كوتاه «مزاحم!» در جشنواره فيلم دبي نمايش داده شد و با تحسين هيات داوران روبهرو شد. همچنين الانصاري از جشنواره بينالمللي مكزيكو جايزه «نخل طلايي» را براي اين فيلم كوتاه دريافت كرد. فيلم «سلول» او با بازي «علي سليمان» (بازيگر فيلم «حالا بهشت») و «صالح بكري» (نمك دريا) در جشنواره فيلم دبي حضور دارد. «سلول» داستان زنداني شدن مردي به نام «طلال» در بازداشتگاهي دورافتاده است. تصور اينكه وقتي همسر سابق و فرزندش از سرنوشت او خبردار شوند، طلال را آزار ميدهد. وقتي افسري از شهري ديگر به ملاقات او ميآيد، ملاقات دوستانه آنها تبديل به حمام خون ميشود... خبرنگار ورايتي «نيك ويوارلي» در جشنواره فيلم دبي درباره ساخت اين فيلم، سوالهايي از الانصاري پرسيده است كه در ادامه ميخوانيد.
فيلم «سلول» براساس فيلمنامه دو فيلمنامهنويس امريكايي لين و روكوس اسكاي است. چطور به اين فيلمنامه دسترسي پيدا كرديد؟
با وبسايت بلكليست شروع كردم. چندين فيلمنامه را بررسي كردم. من طرفدار ژانر هستم مخصوصا سينماي آسيا. بنابراين وقتي فيلمنامه «سلول» را خواندم خيلي از آن خوشم آمد. ابتدا شك داشتم بتوانم اين فيلمنامه را در دنياي عرب به تصوير بكشم اما بيشتر كه فكر كردم، گفتم: «ما اين پروژه را پيش ميبريم!» بايد بيشتر از اينها مانور ميداديم اما فكر ميكنم از پساش برآمديم. اين فيلم شخصيتمحور است و در مورد مسائل جهاني مانند اعتياد و ارزشهاي خانوادگي است و همين چيزهاي فيلم را دوست دارم.
اين فيلم در سلول زنداني «در كشوري عربي» روي ميدهد كه در اين كشور افسرهاي پليس رواني بر زندانيان اعمال قدرت ميكنند و آنها را شكنجه ميدهند. هرچند داستان فيلم در سال 1987 اتفاق ميافتد اما قابل باور بود اگر در جاهايي از فيلم مفاهيم سياسي را ميديديم. تا به حال چنين چيزي به ذهنتان خطور كرده بود؟
راستش را بخواهيد نه. ميخواستم فيلم «سلول» را بسازم چون فكر ميكردم فيلم قشنگي است. نميخواستم وارد مسائل سياسي اين منطقه بشوم كه البته مسائل سياسي زيادي براي نشان دادن وجود دارد. فيلمهاي زيادي درباره جهان عرب ساخته ميشود كه درباره مسائل اجتماعي و سياسياي است كه داريم. ميخواستم فيلم سلول نقطه مقابل اين مسائل و موضوعات باشد؛ درواقع اين فيلم وزنه تعادلي است كه موضوعات مطرح شده در سينماي عرب را برابر ميكند.
آنطور كه متوجه شدم كمپاني «ايميج نيشن» پروژه ساخت اين فيلم را سرمايهگذاري كرده است. چطور اين اتفاق افتاد؟
كار فيلم را چند سال پيش در شعبههاي مختلف اين كمپاني شروع كردم بعد از آن كمكم وارد برنامههاي شكلگيري اين كمپاني شدم و در آنجا بود كه با كمپانيهاي «پارتيسيپنت مديا» و «نواف الجناحي» براي ساخت فيلم سايه دريا همكاري كردم. سپس نخستين فيلم كوتاهم را ساختم كه مدير
ايميج نيشن و ديگران اين فيلم را تحسين كردند. اما آنها از من ميخواستند ابتدا بخش تجاري سينما را ياد بگيرم بعد سراغ كارگرداني بروم. دو سال و نيم هم در قسمت تجاري بودم بعد وقتي فيلمنامه «سلول» را ديدم به آنها پيشنهاد دادم و كارگردانياش كردم.
شما امتيازات توليدي و گروه بازيگران درجه يكي داريد. خودتان بازيگران و عوامل فيلم را انتخاب كرديد يا
ايميج نيشن اين كار را انجام داد؟
تصويربرداري كه ميخواستم را استخدام كردم و ايميج نيشن براي در اختيار گرفتن بازيگران و عوامل با استعداد من را راهنمايي كرد.