نسخه درمانگر براي مراقبت از پيروزي تاريخي
احمد پورنجاتي
تجزيه و تحليل موفقيت يا پيروزي اگر مهمتر و ضروريتر از تجزيه و تحليل شكست نباشد، كماهميتتر هم نيست. يك شيوه خردمندانه و متكي به تجربه در بسياري از فعاليت هاي سازمانيافته وجود دارندكه ميتواند به ما رهيافت قابل توجهي ارايه دهد. در برهههاي مهمي كه هر جامعهاي با يك رخداد مهم و تاثيرگذار (چه از جنس پيروزي و چه شكست) مواجه ميشود، شايسته است كه بيدرنگ و پيش از هر انتظاري از جايي ديگر، اندازه، كيفيت، اهميت و پيامدهاي واقعي آن رخداد را مورد ارزيابي و بررسي قرار بگيرد. بر اين واژهها تاكيد ميكنم، چون سخن ما در حال و هواي يك موفقيت به واقع بزرگ به نام «فرجام برجام» است. ما از يك واقعيت موفقيتآميز سخن ميگوييم، اما اگر خداي ناخواسته پيرامون ناكامي هم حرف ميزدم، باز هم همين پارامترها مهم بود. در كنار اين فاكتورها، برخورد با هر برهه تاريخي مهم چه پيروزي و چه شكست، هم مهم است. معمولا برخوردها با اين وقايع مختلف است؛ گاهي آدمها با خونسردي چشمها را ميبندند و همه اتفاقات را به كلي ناديده ميگيرند و انگار نه انگار(چنين رفتاري غيرمسوولانه و غيراخلاقيترين شيوه در برخورد با موفقيتهاي يك ملت يا جامعه است). گاهي ديگر هم در رويكردي متضاد و به گونهاي شيداوار و بسيار گزافهمآبانه از آن رخداد يك حادثه بينظير ميسازند كه انگار چيزي در حد انقلاب كوپرنيكي در دانش كيهانشناسي يا گذار ناگهاني انسان از دوران غارنشيني به دوران مدرن است و نوعي گزافهگويي و اغراق از موفقيت را ميسازند. اين برخورد هم واقعگرايانه نيست، سودمند هم نيست و چه بسا با توجه به نادرست بودن اندازه تصور شده با اندازه واقعي، نوعي گمراهي براي هم دستاندركاران و هم براي افكار عمومي همراه داشته باشد.به نظر من صرفنظر از عواملي كه در برهههاي مختلف تاريخ ايران به ويژه بيرون از ساختار اجتماعي باعث دستكاري يا وقفه يا حتي به شكست كشاندن يك پيروزي شدند، مثل اتفاقهايي كه بعد از مشروطه رخ داد يا بعد از موفقيتي كه در ملي شدن صنعت نفت پديد آمد و به هر حال استمرار حاكميت دولت ملي را به چالش كشيد، صرف نظر از اين نوع عوامل بيروني، يكي از مهمترين عوامل ناپيوستگي يا بهرهگيري از پيروزيها در جامعه ايران و همچنين بهرهگيري از متد يا راهكارهايي كه به آن پيروزي دست يافتيم، همين نگاه يا نگرش تقليل يافته نسبت به واقعيت يا بسيار درشتنمايي شده از واقعيت بوده. در حاليكه درك درست از خود واقعيت پيروزي نخستين گام براي نگهداشت و پايش هر پيروزي يا موفقيت و پيوستگي و استمرار آن در عرصههاي گوناگون است.نكته دوم در تجزيه و تحليل علتهاي دروني و عوامل بيروني موثر بر موفقيت هم سهمگذاري يا تقسيم سهم واقعگرايانه عوامل گوناگون موثر بر پيروزي است. به هر حال با فرض اينكه ما در جامعهاي زندگي ميكنيم كه با شكافهايي در عرصه اجتماعي و در قلمرو بينا اجتماعي، در روابط دولت - ملت به مفهوم كلي مواجهيم، اما خوشبختانه هنوز نوعي يا بهتر بگويم به ميزان قابلتوجهي پيوستگي و احساس مشترك بين ساختار سياسي جامعه با بدنه اجتماعي وجود دارد. كسي اگر ادعا كند كه جامعه كنوني ايران از نظر ارتباط دولت و ملت در شرايط مطلق از هم گسيختگي است، حتي اگر خاستگاه ادعاي او خيرخواهانه و دلسوزانه باشد هم باز سخن نادرست و غيرواقعي گفته است.من به بسياري از شكافهاي اجتماعي توجه دارم و ناديده نميگيرم، اما با فرض چنين واقعيتي در جامعه كنوني ايران، مهمترين و درستترين شيوه برخورد با يك موفقيت مهم و تاثيرگذاري مثل «برجام»، بررسي و واكاوي عوامل، علل درون و بيروني و سهمبندي همه عوامل و بهرهگيري درست و متناسب از آنها براي استقرار موفقيت و الگوبرداري محتوايي در بسياري از چالشها و مسائل گوناگوني است كه هم در عرصه روابط بينالملل و هم عرصه سياست داخلي مورد توجه قرار گيرد.به نظر من در برهههاي مختلف تاريخ ايران اگر موفقيتي در اندازه ملي رخ داده، بيترديد به حاصل همبستگي دولت و ملت بوده و اگر استمرار پيدا نكرده يا دچار وقفه شده، در وهله نخست به دليل ورود آفتهايي از سوي ساختار سياسي حاكم چه اصالتا، چه وكالتا (چه خود ساختار و چه به دليل وابستگي به بيرون) اين موفقيت دچار مشكل شده. اما سهم متن جامعه (مردم) به ويژه در زماني كه ما زندگي ميكنيم بسيار بسيار فراتر از برهههاي تاريخي گذشته شده و براي پايش و استمرار موفقيتها، نقش بسيار مهمي دارد.نقشي كه در اين زمينه مردم ميتوانند داشته باشند، علاوه بر نكاتي كه اشاره شد (يعني ديدن واقعيت پيروزي و اندازه خودش و كيفيت و واقعيت موفقيت) اين مطالبه همراه با كنشگري و حضور موثر در فرايندهاي گوناگون از مسوولان و متوليان امر، يعني دولت به مفهوم كلي كه: «وقتي يك نسخه درمانگر و معطوف به نتيجه نسبتا مطلوب توانسته موفقيتي را در مقياس ملي و حتي جهاني فراهم كند، چرا اين الگوي موفق نبايد در تمام عرصهها و چالشهاي گوناگوني كه در جامعه وجود دارد، مورد توجه باشد.»يكي از مهمترين تضمينهاي پيوستگي تاريخي و استمرار و بهرهگيري مناسب از پيامدهاي موفقيت بزرگ ملت و دولت جمهوري اسلامي در قضيه برجام، تكثير خردمندانه و مفهومي و محتوايي اين متد به يك الگوي آزموده شده در همه عرصههاي سياسي در داخل، مناسباتهاي منطقهاي و سياست خارجي است. يك موفقيت به اندازه و بزرگي برجام به شرطها و شروطها كه اشاره رفت، ميتواند سرفصل يك دوران تازه اما بسيار فراختر و با چشماندازهاي اميدبخشتر هم براي ملت ايران و هم براي مجموعه نظام، هويت، تاريخ و تمدن ايران باشد.توجه به اخلاق پيروزي يكي از مهمترين فرصتها براي تجلي شايستگي يك ملت براي استمرار پيروزيهاي بعدي است.