ايران و اروپا
آغازي دوباره
ادامه از صفحه اول
احياي استقلال سياسي از دست رفته اروپا
رابطه ايران و اروپا گاه در فراز و همكاريهاي گسترده سياسي و اقتصادي بوده و گاه در فرود و همراهي اروپاييها با امريكا براي تحريم ايران. با اينهمه با روي كار آمدن دولت يازدهم، اروپا و ايران وارد فاز گفتوگوهاي بسيار جدي هستهاي شدند و تداوم اين فاز هم امروز در مباحث غيرهستهاي تبلور يافته است. پس از حصول برنامه جامع اقدام مشترك در جولاي سال 2015 بود كه فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در تاريخ 6 مرداد (28 جولاي 2015) در سفري كه به غنيسازي سياسي توافق هستهاي ايران و 1+5 ميماند به تهران آمد. در همان سفر ظريف و موگريني كه در قالب مذاكرات هستهاي، تجربه خوبي را پيش برده بودند، براي نخستينبار از آغاز گفتوگوهاي سطح بالاي ايران و اروپا سخن گفتند. چند هفته پس از اين سفر بود كه وزير امور خارجه ايران و مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل با هم ديدار كردند و همان جا بود كه قرارهايي براي زمانبندي آغاز گفتوگوهاي متفاوت ايران و اروپا صورت گرفت. سخن از آغاز اين رايزنيها در روزهاي پس از توافق هستهاي صورت گرفت و اجرايي شدن آن هم در روزهاي پس از اجراي برجام محقق شد. اتحاديه اروپا در چهار دهه پس از انقلاب اسلامي ترجيح داده در خصوص همكاريهاي اقتصادي، اختلافها بر سر مسائل حقوق بشر و همكاريهاي سياسي با ايران گفتوگوها و حتي ديالوگهاي قالبمند را پيش ببرد. بر همين اساس بوده كه در هرمقطع زماني گفتوگوهاي چارچوبدار و مشخصي ميان ايران و اتحاديه اروپا صورت گرفته است. به عنوان مثال در مقاطعي با توجه به ميزان بالاي اختلافهاي دوطرف گفتوگوهاي انتقادي شكل گرفت و در مقاطع ديگر كه همزمان با دولت اصلاحات در ايران بود گفتوگوهاي فراگير يا جامعه برگزار ميشد. بدينترتيب اروپاييها در مواجهه با ايران به جاي توافقنامههاي رايج سياسي، اقتصادي ابتدا كانال جامعالاطرافي براي پيشبرد گفتوگوها را تعيين ميكنند. هرچند كه ايران و اروپا در 12 سال گذشته براي به فرجام رساندن گفتوگوهاي هستهاي همواره با هم ارتباط داشتهاند اما جنس اين همكاريها در دو سال گذشته فشرده و هدفمند بوده است و نيل به توافق هستهاي هم نشان داد كه حل و فصل پيچيدهترين پروندهها هم با توسل به ديپلماسي ممكن است. در شرايطي كه در دوره اصلاحات ايران و اروپا روزهاي طلايي رابطه را تجربه كردند اما اين وضعيت از سال 2005 به بعد اندكاندك رنگ و بوي ديگري به خود گرفت. مساله هستهاي كه محمدجواد ظريف از آن با عنوان بحران غيرضروري در جهان پرآشوب امروز نام ميبرد، بر تمام همكاريهاي استراتژيك در حوزههاي متفاوت از انرژي، امنيت خاورميانه، گفتوگوهاي حقوق بشري و همكاريهاي سياسي و اقتصادي ايران اثر گذاشت. پس از اين مقطع بود كه در سالهاي دولت نهم و دهم، سياست خارجي اتحاديه اروپا در قبال ايران اندكاندك به سياست خارجي امريكا نزديكتر شد. موسسه صلح امريكا پيش از اين در گزارشي در خصوص رابطه ايران و اروپا، نوشته بود: ژوئن 2010 بود و صدور قطعنامه 1929 كه پايان استقلال سياست خارجي اروپا در قبال ايران كليد خورد. حمايت اروپاييها از اين قطعنامه عملا آنها را هم راستا با سياستهاي امريكا در مواجهه با ايران قرار داد. قطعنامه 1929 كه بسياري آن را جنايت حقوقي عليه ايران ميدانند جرقهاي شد براي تنشآفرينيهاي بيشتر و بيشتر در رابطه ايران و قاره سبزنشينها. در فاصله سالهاي 2010 تا 2013 همزمان با سياست افزايش فشار همهجانبه امريكا بر ايران، اروپاييها هم تن به دومينوي تحريم تهران دادند. از تحريمهاي نفتي تا هر روز تنگتر كردن حلقه مراوده اقتصادي با ايران به بهانه برنامه هستهاي كشورمان. رابطه ايران و اروپا همچنان در فرودهاي پياپي قرار داشت كه دولت حسن روحاني، چهره آشناي غرب به رياستجمهوري رسيد. پرونده هستهاي در فاصله 2013 تا 2015 حل و فصل شد و حالا اروپا در مقام جبران گذشته برآمده است.
سال 2015 براي ايران و اروپا سال پايان مهجوريها و گام برداشتن در كاستن از فاصلهها بود. در فاصله ماه مارس تا ماه دسامبر همين سال، نيمي از 140 هيات اقتصادي كه از ايران بازديد كردهاند، از كشورهاي اروپايي بودهاند. حسن روحاني هم پيش از سفر به ايتاليا و فرانسه در نخستين ماه ميلادي سال جديد اعلام كرد كه گسترش رابطه با ايران در زمره اولويتهاي دولت وي است. اولويتي كه به نظر ميرسد در طرف اروپاييها هم مصداق دارد. فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا كه در يك سال و نيم گذشته هم سياست كاستن از اختلافهاي اروپا با تهران را دنبال كرده است در جريان سفر يك روزه خود به ايران در مرداد ماه سال جاري اعلام كرد كه برجام ظرفيت و بستر لازم براي همكاريهاي گستردهتر ميان اروپا و امريكا را ايجاد كرده است. موگريني در همان مقطع در يادداشتي براي گاردين هم نوشت: همكاري ايران و غرب ميتواند به شكست دادن داعش منتهي شود. توافق هستهاي وين نشان داد كه اگر همكاري را بر برخورد انتخاب كنيم، با دستاوردهاي بيشتري روبه رو خواهيم شد.
با اجراي برجام در ماه ژانويه، اتحاديه اروپا تحريمهاي خود عليه ايران را برداشت و بدينترتيب هم خريد نفت از ايران آسان شد و هم مسائل حاشيهاي نظير ممنوعيت همكاري بانكهاي اروپايي با تهران و حق بيمه و نقل و انتقالهاي مالي ايران حل و فصل شد. هنوز كمتر از 10 روز از ورود ايران و 1+5 به دومين ماه سال جاري ميلادي ميگذرد اما كمپانيهاي كشورهاي متفاوت اروپايي براي رابطه با ايران گوي سبقت را از يكديگر ميربايند. آلمان، فرانسه و ايتاليا تاكنون در راس هرم رونق تجاري با ايران ايستادهاند. گفتوگوهاي سطح بالاي ايران و اروپا در حالي آغاز ميشود كه پيشبينيها حاكي از افزايش پيوندهاي اقتصادي ايران با قاره سبز در روزهاي پسابرجام است. در مباحث منطقهاي هم اروپا بهشدت و به شكل بيسابقهاي خواهان همكاري با ايران براي حل بحرانهاي خاورميانه بهخصوص سوريه است. از سوي ديگر اروپاييها اصليترين دغدغه خود در رابطه با ايران را مسائل حقوق بشري ميدانند و به نظر ميرسد كه با آغاز گفتوگوهاي سطح بالا دو طرف ميتوانند به نوعي در مسير حل و فصل اين اختلافها گام بردارند. در مقام پررنگ شدن اهميت ايران براي اروپا در روزهاي بحران در خاورميانه و حركتهاي زيگزاگي برخي متحدان عربي امريكا در منطقه كه هيزم بر آتش افراطگرايي و بحرانها ميريزد، همين بس كه ايران در اجلاس غيررسمي وزراي خارجه اتحاديه كه روز جمعه برگزار شد بخش اعظمي از بحثها را به خود اختصاص داده بود. موگريني در اين نشست به وزراي امور خارجه اتحاديه اروپا در خصوص آمادگيهاي در حال انجام براي مذاكرات سطح بالا و خطوط مشترك ايران و اروپا براي پيشبرد روابط دوجانبه گزارش داد.
اشميد به عنوان نماينده اتحاديه اروپا به تهران ميآيد تا گفتوگوهايي را پيش ببرد كه براي برقراري توازن قوا در خاورميانه امري ضروري است. اروپاييها پس از سالها رابطه تنگاتنگ با تركيه، عربستان، كشورهاي حاشيه خليج فارس و رژيم صهيونيستي امروز به ناكارامدي نسخههاي آنها براي درمان درد رو به شيوع خاورميانه پي بردهاند. براي اروپا ايران نه مانند روزهاي دستاويز قرار دادن پرونده هستهاي آن بخشي از مشكل كه قسمت اصلي از راهحل است. اروپا حالا به دنبال اين است كه با گسترش رابطه با تهران آن تعادل در سياست خارجي قاره سبز را برقرار كند. اروپاييها اعتقاد دارند كه رويكرد ديپلماتيك و مبتني بر تدبير دولت يازدهم بهترين فرصت براي آنها در مسير بهبود همهجانبه رابطه و پيشبرد سياست برد – برد است. در شرايطي كه چين و روسيه به عنوان شركاي زمان تحريم ايران از شانس بيشتري براي حضور در بازارهاي ايران برخوردار هستند اما كارشناسان اعتقاد دارند كه نياز چين و روسيه به ايران نياز به مواد خام مانند نفتا و مواد معدني است اما غربيها زمينه تجارت با ايران در ساير حوزهها را هم دارند. رابطه ميان ايران و اروپا و همكاريهاي گسترده آنها جدا از فوايد اقتصادي آن براي منطقه ناآرام امروز نه يك انتخاب و يك ضرورت است، همكاري ايران با اروپا و برعكس در جهان آسيبديده از جريانهاي تروريستي نه يك آمال سياسي كه اولويتي امنيتي است. اولويتي كه مجيد تخت روانچي، معاون امور اروپا و امريكاي وزرات امور خارجه امروز باب جامه عمل پوشاندن به آن را در گفتوگوها با معاون مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا باز خواهد كرد.