آيا اصولگرايان از انتخابات 94
عبرت ميگيرند؟
احزاب| انتخابات 7 اسفند فارغ از نام برنده و بازنده براي اصولگرايان درسهايي داشت كه اگر نسبت به آن بيتوجهي كنند بار ديگر و به فاصله يك سال و چند ماه در انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي اسلامي شهر و روستا در سال 96 دوباره شكست خواهند خورد. اين درسها را ميتوان در سه مقطع پيش از تبليغات، هنگام تبليغات و پس از اعلام نتايج تقسيمبندي كرد كه به اختصار به هر يك ميپردازيم.
آغاز شكست هنگام بستن ليست
اصولگرايان مدلهاي مختلفي براي رسيدن به وحدت امتحان كردند. ابتدا سيد رضا تقوي، رييس شوراي سياستگذاري ائمه جمعه متولي برگزاري همايشهاي وحدت شد اما نتوانست تمامي هم طيفان خود را زير يك چتر واحد جمع كند. از سوي ديگر اصولگرايان وحدت حول محور جامعتين را مطرح ميكردند تا اينكه با ورود جبهه پايداري و شرط و شروط اين نحله اصولگرايي محوريت جامعتين جاي خود را به محوريت حول سه فقيه به نامهاي محمد علي موحدي كرماني، دبيركل جامعه روحانيت مبارز تهران، آيتالله تقي مصباحيزدي، پدر معنوي جبهه پايداري و آيتالله محمد يزدي، دبيركل جامعه مدرسين حوزه علميه قم داد. همزمان سه جريان موتلفه، پايداري و جمعيت ايثارگران جلسات فشردهاي براي دستيابي به مكانيزم وحدت برگزار ميكردند تا اينكه بالاخره شوراي ائتلاف اصولگرايان تشكيل شد. رفتار اين شورا در بستن ليست كانديداهاي تهران بلافاصله از سوي برخي چهرههاي اصولگرا با اعتراض و انتقاد مواجه شد. اما اين اعتراضها رسانهاي نميشد. معترضين اميدوار بودند با رايزني و لابي نامشان در ميان 30 كانديداي نهايي قرار گيرد. با اين حال با روشن شدن ليست نهايي و وزن بالاي جبهه پايداري و جمعيت ايثارگران در آن اعتراضها شروع شد. كمال سجادي، سخنگوي جبهه پيروان در مصاحبهاي اعلام كردند سنتيها از تندروها، دور خوردند، موتلفهايها اعلام كردند زورشان به پايداري نرسيده است. در كنار اين اظهارات چهرههايي مانند حسن بيادي و پرويز كاظمي هم از فرماليته بودن جلسات اصولگرايان گفتند و اعلام كردند ليست نهايي در يكي از مساجد تهران و توسط چند چهره خاص بسته شده است. اين اختلافات در حدي علني شد كه پيام تمايل اصولگرايان به سمت گروههايي مانند پايداري به جامعه منتقل شد و رايدهندگان با كنار رفتن پردهها به خوبي متوجه شدند كه مركز ثقل اصولگرايي به سمت و سوي تازهاي رفته است.
اما اتفاق مهمتر جاي ديگري در حال وقوع بود. آنجا كه جامعتين از ماهها پيش گفته بودند در انتخابات خبرگان رهبري ليست مشترك خواهند داد. با اين حال يك نام بزرگ آنها را از تحقق اين وعده بازداشت. اكبرهاشمي بهرماني (رفسنجاني) همان نامي بود كه «تين» جامعتين را انداخت و باعث شد در اتفاقي عجيب براي خبرگان رهبري دو فهرست از سوي اين دو نهاد مرجع روحاني و اصولگرا ارايه شود. جامعه مدرسين حوزه علميه قم نام هاشمي را در ليست نهايي خود قرار نداد. آنطور كه بعدها اسدالله بادامچيان، عضو ارشد حزب موتلفه اعلام كرد عامل اصلي اين اتفاق آيتالله محمد يزدي بوده است. اختلاف ديرينه يزدي و هاشمي بالاخره خود را در اين انتخابات هم نشان داد و آنها نام هاشمي را در ليست 16 نفره خود قرار ندادند. جامعه روحانيت مبارز اما حكايت ديگري داشت. آنها با وجود مخالفتهاي برخي اعضا نتوانستند روي نام هاشمي قلم قرمز بكشند و در نهايت بين جدايي از هاشمي و جدايي از جامعه مدرسين، گزينه دوم را انتخاب كردند و ليست مجزاي خود را با يك تغيير نسبت به جامعه مدرسين بستند.
ايام تبليغات
با فرارسيدن هفته تبليغات اصولگرايان به جاي تمركز بر فهرست انتخاباتي خود راه تخريب رقيب را در پيش گرفتند. آنها كه تمام كوچه پس كوچههاي شهر را با بنرها و پوسترهاي زردرنگ ائتلاف خود پوشانده بودند خط «فهرست انگليسي» را به بهانه مطلبي در سايت بيبيسي فارسي گرفتند و تا آنجا كه ميتوانستند رقيب را متهم به انگليسي بودن كردند. آنها با تمام ساز و برگ مجهز خود از صدا و سيما تا انواع و اقسام رسانههاي مكتوب و مجازي به صورت كاملا هماهنگ پروژه انگليسي خواندن رقيب را پيش بردند. در روزهاي آخر به اين هم اكتفا نكردند و با استناد به يك پايگاه خبري ناشناخته و جعلي حمايت وهابيون و داعش از اصلاحطلبان را هم در سطح وسيعي منتشر كردند. با وجود نصايح خيرخواهانه برخي اصلاحطلبان در مورد احتمال راي آوردن فهرستهايي كه اصولگرايان انگليسي و داعشي عنوان كرده بودند گويي آنها بنا نداشتند از مسيري كه انتخاب كردهاند بازگردند. نكته تاملبرانگيز اين اتفاقات سكوت مطلق اصولگراياني بود كه پيشتر همواره رقبا را به اخلاق انتخاباتي دعوت ميكردند و بعضا خود اساتيد اخلاقي فردي و سياسي بودند. حجم وسيع تبليغات با مثلث «انگليسي، داعشي، وهابي» اصولگرايان را اميدوار كرده بود تا برنده انتخابات شوند اما مردم تهران روز جمعه پاي صندوقهاي راي بيتوجه به تخريبها هر 30نفر اصولگرايان را از ادامه خدمت در مجلس محروم كردند و به جاي آنها هر 30 نفر فهرست اصلاحطلبان را به خانه ملت رساندند. در كنار اين فهرست «خبرگان مردم» نيز با راي مردم تهران 15 نفر از 16 كانديداي خود را به عنوان منتخبين شهروندان استان تهران ديد تا اصولگرايان با اين سوال سخت مواجه شوند: حالا كه فهرست انگليسي و مورد حمايت داعش و وهابيت راي آورده چه بايد كرد؟
پسا انتخابات
با روشن شدن نتيجه انتخابات در تهران به يكباره از اردوگاه اصولگرايي نجواها راهي شبكههاي اجتماعي شد و ابزار تخريب رقيب با كاركردي تازه به تخريب مردم تهران رسيد. آنها تهرانيها را با كوفيان مقايسه كردند. اين مقايسه عجيب و سخيف بالاخره صداي چهرههاي منصف جريان اصولگرا كه در ايام انتخابات سكوت كرده بودند را درآورد و نگذاشت آخرين پروژه افراطيهاي جريان اصولگرا با پنجه در صورت تهران كشيدن كامل شود. پس از آنكه امير محبيان، تحليلگر اصولگرا در گفتوگويي با «اعتماد» به مقابله با طرح كوفي خواندن مردم تهران پرداخت ديروز حجتالاسلام سيدمحمد غروي، عضو جامعه مدرسين هم نسبت به اين موضوع واكنش نشان داد و گفت: نبايد با مطرح كردن برخي مباحث نادرست و سخيف طوري حرف بزنيم كه انگار مردم به كساني راي دادهاند كه طرفدار نظام نيستند. مردم تهران يا همه ايران وقتي در انتخابات راي دادهاند يعني نظام را قبول دارند. منتخبان اين مردم هم بايد مورد احترام همه باشند. تمام كساني كه در انتخابات به عنوان نامزد شركت كردهاند و مورد تاييد شوراي نگهبان بودهاند قطعا طرفدار نظام هستند. اين مباحث نادرست است كه افراد منتخب را به ليست انگليسي و اين قبيل حرفهاي بياساس منتسب كنيم. آراي مردم بايد مورد احترام همه باشد. اتفاقا راي مردم به جرياني بود كه عقلانيتر برخورد ميكند و اخلاق را بيشتر رعايت ميكند. وي با بيان اين نكته كه در چند روز اخير برخي جريانات تندرو، در مورد نحوه راي دادن مردم در انتخابات مجلس و خبرگان در شهر تهران برخي شبهات را مطرح ميكنند، گفت: اينكه ميگويند مردم تهران به ليست مورد تاييد انگليس راي دادهاند، بسيار تحليل اشتباهي است. غروي اضافه كرد: اين حرفها واقعا نادرست و غيراخلاقي است. زير سوال بردن شعور و درك مردم تهران كار خوبي نيست كه برخي از الان دارند اين كار را ميكنند. به صراحت بگويم اين مدل برخوردها واقعا زشت و سخيف است. اينكه مردم كل كشور خصوصا شهر تهران با اين همه شوق و شعف به صورت گسترده در انتخابات شركت ميكنند يك پيروزي براي نظام است. نبايد با مباحث انحرافي آن را تلخ كنيم. برخي از تندروها نبايد طوري حرف بزنند كه انگار كساني كه راي دادهاند يا منتخباني كه راي آوردهاند خارج از چارچوب نظام هستند و وابسته به بيگانگان هستند. اتفاقا بايد گفت تمام افرادي كه به هر نحوي در انتخابات حضور داشتهاند، طرفدار و دوستدار كشور و نظام جمهوري اسلامي ايران هستند؛ اگر كسي طرفدار انگليس و امثال اين حرفها بود كه به هيچوجه در انتخابات شركت نميكرد اصلا شايد راي هم نميداد. وي در پايان گفت: اين قبيل حرفها واقعا بيانصافي در حق مردم فهيم ما است. مردمي كه در همه عرصهها پشتوانه نظام و كشور هستند. نبايد با اين حرفها مردم را دلسرد و نااميد كنيم.
بيانيه جامعه روحانيت
جامعه روحانيت هم در بيانيهاي درخصوص نتايج انتخابات نوشت: انتخابات هفتم اسفند، ميدان برترين توفيقات براي نظام و موجب تقويت جايگاه آن در عرصه داخلي و خارجي بود. در اين مشاركت كمنظير و تحسين برانگيز، دعوت مقام معظم رهبري، اجابتي درخور يافت و ما را در عرصه ملي و بينالمللي، چندين گام به پيش برد. بايد به اين مردم دست مريزاد گفت. آفرين بر دينمداري، ولايت خواهي، موقعيتشناسي و ايراندوستي مردمي كه صحنه دلپذير پاسداري از دين و كشور هيچگاه از وجود شريفشان خالي نبوده است. آفرين بر شور و شعور جوانان دلپاك و راياوليها كه در اين ميدان خوش درخشيدند. آفرين بر آگاهي زنان و مردان غيرتمند و باوفاي تهراني كه نشان دادند پايتخت ايران اسلامي، مانند هميشه، دينمدار و وفادار به نظام است و با حضور پر تعداد خود بر شكوه آن افزودند. لطف و عنايت خداوند سبحان و مشاركت مومنانه مردم در يومالله هفتم اسفند، پيام همبستگي و همگرايي در داخل و شوكت و عزت ايران عزير را در خارج به همراه داشت. اين حضور، نماد تحقق شعار همدلي و همزباني ميان دولت و ملت از سوي مقام معظم رهبري است. پاسخ اين صميميت، خدمت صادقانه و خالصانه دولت به مردم و بسيج همه امكانات براي پاسداري از اين ظرفيت بهوجود آمده است.
درسهايي براي 96
اصولگرايان در اين انتخابات كمسابقهترين تخريبها را عليه رقيب به كار بستند و كمترين نتيجه را گرفتند. در كنار اختلافات داخلي آنها اگر نخواهند از اين رويكرد دست بردارند در كمتر از 15 ماه ديگر و هنگام انتخابات رياستجمهوري و شوراهاي اسلامي شهر و روستا بار ديگر از اين ناحيه متضرر خواهند شد. آنها يك بار در انتخابات رياستجمهوري 92 و يك بار در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در 94 و به ويژه در تهران طعم تلخ شكست را چشيدهاند. آيا با درس گرفتن از اين دو تجربه رويكردهاي متفاوتي را اتخاذ ميكنند؟ پاسخ به اين سوال وابسته به تصميمهاي بزرگي است كه عقلاي اين جناح بايد بگيرند.