روحاني چرا صريحتر شده است؟
احمد شيرزاد
تغيير لحن آقاي روحاني بعد از انتخابات هفتم اسفندماه يك واقعيت است. رييسجمهوري ايران در ماههاي اخير در دو برهه توانست براي بيان اظهارات خود با اعتماد به نفس بيشتري در صحنه ظاهر شود. برهه اول بعد از توافق برجام و اجرايي شدن آن بود. در اين برهه حسن روحاني پيش از هر چيز توانسته بود كارايي ديپلماتيك دولت خود را به رخ حريفاني بكشد كه در داخل وعده ميدادند تلاشهاي او در مذاكرات هستهاي بدون نتيجه باقي خواهد ماند. او از 23 تير به بعد نشان داد كه اينچنين ارزيابي از توانايي دولت او غلط و نادرست است. اما آقاي رييسجمهور و دولت او در همان موقعيت با دو مساله مواجه بود؛ يكي اينكه با وجود خشنودي واضح مردم از نتيجه مذاكرات هستهاي او نياز داشت تا مستند قابل قبولي از اين موضع عمومي را براي عرضه به رقبا و مخالفان داخلي داشته باشد. همزمان از منظر سياسيون هوادار او، مجموعه دولت يازدهم در ابعاد سياست داخلي نتوانسته بود راه به جاي چندان اميدواركنندهاي ببرد. اصلاحطلبان بهطور مشخص انتقاداتي را به مجموعه عملكرد دولت در اين حوزه مطرح ميكردند و در مقابل حسن روحاني و همكاران او هم ميدانستند كه بدون تحرك و موفقيت در اين بخش نخواهند توانست حيات سياسي خويش را در قامت دستگاه اجرايي كشور استمرار ببخشند. نتيجه انتخابات هفتم اسفند اما آقاي روحاني را در موقعيتي كاملا متفاوت قرار داد. اول اينكه پيش از هر چيز او به رقبا و منتقدان داخلي خويش نشان داد كه پيروزياش در انتخابات 24 خرداد تنها حاصل يك اتفاق نبوده است. ايشان در همين دو هفته اخير چندين بار به رابطه انتخابات 24 خرداد با هفتم اسفند اشاره كرده است و اين اشاره نه بيمورد و نه بيدليل است. بهطور خلاصه آقاي روحاني به رقباي خويش ميگويد كه مردم و اكثريت جامعه در فضايي فراتر از رقابت انتخاباتي 24 خرداد سال 92 ميل به تغيير سياستهاي اصولگرايانه و تمايل به سياستهاي بازتر دولت او دارند و آن چيزي كه طي دو سال و نيم اخير پيش گرفته شده است انطباق بيشتري با خواست عمومي جامعه ايراني دارد. هر چند طيفهاي معتدل و اصلاحطلب در انتخابات هفتم اسفند باز هم اكثريت قاطع را در اختيار نداشتند اما هم آقاي روحاني و هم رقباي او در اطلاع كامل هستند كه اين رقابت در چه فضا و با چه توازني ميان گروههاي سياسي شكل گرفت و پيش رفت. پيروزي تعداد زيادي از افراد كاملا گمنام اعتداليون و اصلاحطلبان در غياب ژنرالهاي اين جريان و در رقابت با ژنرالهاي صاحب نام و نفوذ جريان اصولگرا، پيامي دارد كه بعيد است جريانهاي سياسي آن را دريافت نكرده باشند. آقاي روحاني ميكوشد تا فراتر از مغالطههاي ژورناليستي، واقعيت آنچه در انتخابات اتفاق افتاده را به رخ رقبايش بكشد. نكته ديگر اين است كه رييسجمهوري براي مهمترين كارويژه دولتش كه محل اصلي مانور سياسي موافقان و مخالفان اوست، يعني همان بحث برجام تاييديه مهمي از جامعه دريافت كرده است. در شرايطي كه جريان اقليت مخالف مذاكرات به نام «مردم ايران» در طول دو سال و نيم عليه اين گفتوگوها تلاش فراواني به خرج داد، آقاي روحاني خشنود است كه با برگ برنده نتيجه انتخابات ديگر مخالفان او نميتوانند به راحتي نام و نشان «مردم» را در سرفصل برنامههاي خود براي مشروعيتبخشي استفاده كنند. ضمن اينكه بايد بپذيريم كه وي براي استمرار عمر دولتش بعد از سال 96 نيز تحت تاثير نتيجه انتخابات هفتم اسفند، به مراتب اميدوارتر از قبل شده است. در كنار همه اينها بايد اشاره كنيم كه برگزاري انتخابات با شيوهاي كه انجام شد و تلاشهاي واضحي كه دولت هم براي تغيير نتيجه بررسي صلاحيتها و هم بدون حاشيه انجام شدن انتخابات به كار بست، اعتماد سياسيون هوادار دولت را به سياستهاي داخلي آقاي روحاني و تيم او بازگردانده است و اين ميتواند منجر به تحكيم پيوند آنها با دولتي شود كه ميكوشد به حيات خود در پاستور ادامه دهد. شكي نيست كه از نظر فردي بايد آقاي روحاني را يكي از اصليترين برندگان نتيجه انتخابات هفتم اسفند بدانيم. او حداقل براي سال آينده با تركيبي كه پيش روي مجلس دهم ميبيند، اميدوار است كه با حاشيهها و فشارهاي كمتري كار خواهد كرد. اينها همه به معناي دست بالايي است كه اكنون دولت و رييسجمهوري در حوزه سياسي پيدا كردهاند و اين موقعيت به آقاي روحاني اين امكان را ميدهد كه با اعتماد به نفس و صراحتي بسيار بيشتر از گذشته سخن بگويد.