فني و صفحهآرايي
رابط تحريريه و فني
فرشاد حاجي قاسمي
هر صفحهاي پس از آماده شدن، ابتدا به اتاق سردبيري فرستاده ميشود. به محض تاييد سردبير، بايد فردي آن را به طبقه پنجم (مديريت) ببرد تا پس از مطالعه و تاييد، بار ديگر به سردبير ارجاع و از آنجا به طبقه سوم (فني) برده شود تا مورد اصلاح نهايي قرار گيرد. مطالب اين صفحات نيز قبل از آماده شدن بايد توسط همين فرد كد بخورند و به طبقه سوم (حروفچيني) منتقل شوند. اين يعني، حامل اين مطالب و صفحات بايد دستكم روزانه 170 بار پلههاي طبقات سوم، چهارم و پنجم را طي كند تا صفحات و مطالب بين بخشهاي فني، سردبيري و مديريت جابهجا شود. در «اعتماد»، اين كار را فرشاد حاجي قاسمي انجام ميدهد. كاري طاقت فرسا كه تنها بخشي از وظايف روزانه اوست. فرشاد مسوول است تا كارهاي اداري ريز و درشت ديگري كه هركدام ريزه كاريهاي خاص خود را دارد نيز انجام دهد كه بسياري از اين امور در طبقات مختلف به سرانجام ميرسد و اين يعني تردد مضاعف بين پلهها. سواي قدرت جسماني، ماندن در اين شغل، صبر بالايي ميطلبد، چرا كه معمولا همه گير و گرفتاريها به رابط تحريريه و فني ختم ميشود. فرشاد اما از عهده اين كار برآمده. او كه در ابتدا خجالت را چاشني رفتار خود كرده بود اكنون به دليل رفت و آمدهاي پياپي و آشنايي با تمام خبرنگارها، به ركني اساسي در جذابيت تحريريه بدل شده است. بيشترين سوالي كه روزانه از او پرسيده ميشود اين است كه «آيا فلان صفحه تاييد شده يا خير؟» و پاسخ ابتدايي، معمولا منفي است كه البته اين به مدير اجرايي برميگردد كه در ادامه به آن نيز خواهيم پرداخت.
صفحهآرايي
هادي طهماسبي (مدير)، پريسا شهسواري، رويا حسيني، الناز حجارزاده، مهرزاد رضايي، بهزاد حاتمي
وقتي خبرنگارها و صفحه آراها چشم در چشم هم ميشوند، اشك در چشمان آدميزاد حلقه ميزند چون اين لحظه نشانه اين است كه مطالب آماده شده و عنقريب است كه صفحات به اصطلاح بسته شوند و احيانا زودتر برويم خانههايمان. اين شوق، ناخودآگاه سر و صداي زيادي توليد ميكند و اينجاست كه هادي طهماسبي (مدير)، وارد ميشود. او در اين مواقع، آن كلمه «هيس» كشدار و محكم را بر زبان ميآورد هر چند تلاشش چندان افاقه نميكند و تنها تا نفسي دوباره بگيرد، لختي سكوت حاكم ميشود و دوباره روز از نو، روزي از نو. در كنار هادي، پريسا شهسواري، رويا حسيني و الناز حجارزاده كار ميكنند كه بيشتر نظارهگر ماجرا هستند، برعكس مهرزاد رضايي و بهزاد حاتمي كه در بحثها و گفتوگوها شركت ميكنند. عليرضا غلامي (ويرايش عكس) هم در كنار هادي، در سكوت، ماهرانه دستي به تصاوير مي كشد.
«چه خبره؟» تكيه كلام حميدرضا خدابخش (مدير) است كه سالهاست انگشت به كيبورد ميزند و در اين راه استخواني خرد كرده است. وقتي كار زياد باشد نبايد نزديكش شد يا بالاي سرش ايستاد. در اين راه، حسام آرام نيز او را همراهي ميكند. يك پرسپوليسي با تعصب كه بعضي وقتها، حال نميكند تايپ كند و اينجاست كه برخلاف فاميلياش، چهرهاش درهم كشيده ميشود و كشتيهايش غرق. سارا پيرهادي و فرانك قنبرپور نيز ديگر حروفچينهاي اعتمادند كه بساط ميوهشان همواره به راه است و خوشاخلاقيشان محيط را تلطيف ميكند.
ويراستاري
ايرج رستمي (مدير)، طاهر اكوانيان، نريمان آريايي مطلق، سيد مرتضي فخري، اميرحسين درزياني، راضيه عالي، پريا پوركيا
همه مطالب قبل از قرار گرفتن در صفحات، از سوي ويراستارها مطالعه ميشود تا اگر مشكلي داشت، رفع شود. حجم كار بالاست. ويراستارها روزانه بايد حدود 50 هزار كلمه بخوانند. ايرج رستمي (مدير) اين كار را با همياري و همراهي همكاران خود انجام ميدهد. بزرگترين آرزوي شان اين است كه براي يك روز هم كه شده، شب نشده كارشان تمام شود اما حيف كه تاييد ديروقت مطالب در مديريت، اين آرزو را براي آنها دستنيافتني ساخته. (احتمالا با نوشتن اين بخش، داغ دل ويراستاري كه آن را خوانده تازه شده، شرمنده از ته دل واقعا).