اثر تجاريسازي بر علوم انساني و اجتماعي
بررسي چند مزيت
احسان حميديزاده٭
علوم انساني و اجتماعي براي توسعه در هر حيطهاي كه مدنظر داشته باشيم، دانشي لازم و حياتي است. اين جمله گزارهاي است كه بسياري از اهالي علم و دانش و فرهنگ با آن آشنا هستند و حتي بعضي با اعتقادي راسخ به آن ايمان دارند و از آن دفاع ميكنند. اما چرا براي بخش قابلتوجهي از مردم و حتي مديران جامعه ما رشتههاي علوم انساني و اجتماعي، دانشي مبهم و غيرقابل تفكيك است؛ به اين معني كه براي عامه مردم چندان رشتههايي مانند جامعهشناسي، روانشناسي، علوم سياسي و... از يك طرف و اقتصاد و مديريت و بازاريابي و گرايشهاي آنها قابل تمايز و جداشدن نيست. يكي از سوالهاي تكراري كه دانشجويان و فارغالتحصيلان رشتههاي علوم انساني و اجتماعي كه از طرف نزديكان و آشنايان با آن مواجه ميشوند آن است كه اين رشته كه در آن تحصيل ميكني به چه دردي ميخورد؟ يا چه كاربردي دارد؟ حال جداي از آگاهي عمومي اندك مردم نسبت به رشتههاي علوم انساني و اجتماعي در مقايسه با رشتههاي مهندسي و پزشكي. همچنين ديد نادرستي كه نسبت به دانشآموزان و دانشجوياني كه در رشتههاي علوم انساني تحصيل ميكنند. اما نكتهاي كه نميتوان از نظر دور داشت كاربردي نبودن رشتههاي علوم انساني و اجتماعي نسبت به رشتههاي ديگر به ويژه در جامعه ايران است. يعني علاوه بر اينكه مردم عادت كردند كه دستاوردهاي هر رشتهاي را بلافاصله و به شكل عيني درك كنند و نسبت آن را با خودشان و منافعشان بسنجند، فعاليتهاي بيش از اندازه نظري در فضاي علوم انساني و اجتماعي كشور و ارتباط پيدا نكردن دستاوردهاي آن با زندگي روزمره مردم نيز به اين ايده در ذهن عامه افراد جامعه دامن زده است. با اينكه شخصا معتقدم كه يك عالم علوم انساني و اجتماعي ميتواند تمام مطالعهها و تحقيقهاي خود را محدود در حيطه نظريهپردازي كند و نميتواند به هيچوجه از نظر آكادميك به آن خرده گرفت. اما به نظر ميرسد يكي از راههايي كه ميتوان علوم انساني و اجتماعي را از محاق حاشيهاي بودن بيرون آورد و حتي به آن رونق بيشتري بخشيد، تلاش براي تجاريسازي در اين علوم مهم و حياتي براي جامعه است. با اينكه علوم انساني و اجتماعي شامل رشتههاي متنوع و مختلفي ميشود و همچنين به نسبت رسالتي كه هر يك از اين رشتهها براي خود در ورود و دستكاري واقعيت در نظر گرفتهاند، بنابراين تجاريسازي آنها شبيه به هم نخواهد بود و البته دستاورد مالي كه نصيبشان خواهد شد يكسان نيست. حال با توجه به در نظر گرفتن اين پيشفرض تجاريسازي علوم انساني و اجتماعي مزايايي دارد كه نميتوان از آن چشمپوشي كرد. در نوشتار پيشرو تلاش ميكنم به شكل خلاصه فقط به تعدادي از مزاياي تجاريسازي علوم انساني و اجتماعي براي جامعه و خود اين علوم اشاره كنم.
مزاياي تجاري سازي
اصطلاح «تجاري» كه به عنوان پيشوند علوم انساني و اجتماعي است در اين نوشته مورد استفاده قرار گرفته است. به معناي فعاليتي است كه ارزش بازاري دارد و كسي يا سازماني براي داشتن يا بهرهمند شدن از آن حاضر به پرداخت مالي است. مفيد است به اين معني كه يك كاربرد بالقوه يا آشكار دارد. همچنين يافتههايي اگر چه براي بخش خاصي مثل صنعت به دست آمده است، اما ميتواند براي سازمانهاي ديگر چه دولتي يا غيردولتي نيز استفاده شود.
تجاريسازي داراي مزاياي گسترده و متنوعي است. يكي از اين مزايا تاثيري است كه اين امر ابتدا روي خود علوم انساني و اجتماعي و محققان آن ميگذارد. در واقع فعاليت تجاري در علوم انساني و اجتماعي باعث ميشود، پژوهشگران اين رشتهها آموزهها و تحقيقات خود را به سمتي جهت دهند كه باعث شود درك درستتري نسبت به نياز صنعت و بازار پيدا كنند. علاوه بر اين دريافت مالي كه معمولا از اين تحقيقات حاصل ميشود، اين امكان را به دپارتمانهاي علمي در دانشگاه ميدهد كه موسسات پژوهشي بيشتري را تاسيس كنند، نيروي كار بيشتري را به كار بگيرند و به نوعي آنها را در برابر ساختار دانشگاه مستقلتر كند چراكه يكي از مشكلات دپارتمانهاي علوم انساني و اجتماعي آن است كه به دليل نداشتن دريافت مالي براي دانشگاهها هم از مزاياي پژوهشي كمتري برخوردارند و هم وابستگيشان به ساختار دانشگاه به همين دليل افزايش پيدا ميكند.
غير از دريافت سود مالي كه براي محققها و دانشجويان رشتههاي علوم انساني ميتواند انگيزهاي براي فعاليت بيشتر و بهتر شود. احتمالا اين ايده ميتواند براي بسياري از آنها جذاب باشد كه درگير مسائل شوند كه با جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند ارتباط مستقيم دارد و آنها در حل اين مسائل مفيد هستند. نكته ديگر اينكه تجاريسازي علوم انساني و اجتماعي ميتواند دانشگاههاي منطقهاي را براي حل مسائل منطقه خود فعالتر كند و حتي آنها را در يك حيطه خاص تحقيقاتي در كل كشور متخصص كند. نكته اثرگذار ديگر تجاريسازي بر خود علوم انساني و اجتماعي توجه بيش از پيش به توسعه علوم بينرشتهاي است، در واقع ارتباط عملياتي با بخش صنعت و بازار به شكل خاص همكاري بين رشتههاي مختلف را گريزناپذير ميكند و همين امر بهانه مناسبي براي توسعه علوم انساني و اجتماعي به اين شيوه است.
اينها فقط تاثيرهايي است كه تجاريسازي بر خود علوم انساني ميگذارد و البته اثرگذاري آن بر جامعه پوشيده نيست؛ اينكه تا چه اندازه تحقيقاتي با اين رويكرد ميتواند به ما در اعتلاي فعاليتهاي دولتي و غيردولتي در عرصههايي مانند گردشگري، سلامت، صنعت، سينما، تجارت و... كمك كند كه اين امر نيازمند هماهنگيهاي ساختاري و در درجه اول احساس ضرورت در اين زمينه از طرف سازمانهاي دولتي است.
چند پيشنهاد
پيشنهادهايي كه ميتوان در آخر ارايه داد براي توجه به توسعه تجاريسازي رشتههاي علوم انساني به اين قرار است.
1- بالا بردن سطح آگاهي طرفهاي صنعتي و تجاري از مزاياي استفاده از دستاوردهاي تحقيقهاي علوم انساني و اجتماعي
2- برطرف كردن موانع ساختاري و قانوني براي فعاليتهاي تجاري كه به تبع آن امكان تحقيق در اين زمينهها نيز فراهمتر و بااهميتتر ميشود.
3- مشاركت دادن تمام دانشگاههاي كشور براي فعاليت در تجاريسازي علوم انساني و اجتماعي و ايجاد الزامهاي از طرف دولت براي استفاده سازمانهاي مرتبط براي استفاده از دستاوردهاي تحقيقاتي در اين زمينه
4- سوق دادن و تشويق محققان علوم انساني و اجتماعي به انجام تحقيق با رويكرد تجاري در رشتههاي خويش با حمايتها و امتيازهايي كه هم به لحاظ مالي و هم به لحاظ آكادميك ميتوان قائل شد.
5- برنامهريزي براي آموزش و طراحي سرفصلهايي در رشتههاي دانشگاهي تا مهارتهاي لازم براي انجام فعاليتهايي با رويكرد تجاري در علوم انساني و اجتماعي فراهم شود.
٭ استاد جامعهشناسي دانشگاه شيراز