كتابخانه
ملتي از بيگانهها
موضوع مهاجران و بحث از پناهندگي اين روزها ديگر از يك بحث صرفا نظري فراتر رفته و به بحثي جدي و انكارناپذير نه فقط براي اروپا كه براي تمام جهانيان بدل شده است، در چنين حال و هوايي است كه رجوع دوباره به بحثهاي نظري در اين باره اهميت پيدا ميكند و بازنگري در مفاهيم به ظاهر صلب و جاافتادهاي چون مليگرايي و حقوق شهروندي و جهان وطني ضرورت مييابد. كتاب ملتهايي بدون مليگرايي كه حاصل گردآوري سه جستار و يك گفتوگو با ژوليا كريستوا، فيلسوف و نويسنده بلغاري-فرانسوي است، از اين جهت حايز اهميت است. اين كتاب را به تازگي مهرداد پارسا ترجمه كرده و نشر شوند، منتشر كرده است. در اين كتاب كريستوا از منظر فيلسوفي جهان وطن و در عين حال «غريبهاي ممتاز» به بررسي مفهوم كلي بيگانگي و دگربودگي ميپردازد. او كه خود در فرانسه شهروندي خارجي محسوب ميشود، با اشاره به وضعيت مهاجران در اروپا و از طريق واكاوي وضعيت بيگانگي در تاريخ فكري-تئولوژيك غرب، در پي دست يافتن به ايدهاي پويا از مليگرايي است كه مبتني بر مفهوم روح كلي مونتسكيو باشد. موضع او از سويي بر فرض وجود ازلي غرابتي دروني در سوژه ايلياتي بنا شده است، ضمن آنكه ميكوشد ميان دو حد افراطي ملتپرستي سرسختانه و ملي گريزي سرخوشانه حد ميانهاي بيابد. سه مقاله كتاب قبلا با عنوان نامهاي سرگشاده به آرلم دزير در فرانسه منتشر شده بودند. مقاله اصلي يعني نامهاي سرگشاده و گفتوگوي مربوط به رمان ساموراييها در اصل در نشريه نامتناهي به چاپ رسيدند و ملت و لكه در ويژه نامه نوول ابزرواتور در يكصدمين سالروز تولد دوگل منتشر شد. مقاله آغازين كتاب، ملت فردا چگونه ملتي است؟ مشخصا براي اين كتاب نوشته شده است، از آنجا كه كريستوا طيف متفاوتي از خوانندگان را در نظر داشته كه متون پيچيدهتر او را نخواندهاند، در اين كتاب تا حدي برخي از موضوعات مطرح شده در كتاب بيگانه با خودمان (1991) را مرور و بازبيني ميكند. مفهوم بيگانگي امري است كه اين مقالات را به يكديگر پيوند ميزند. مفهومي كه ميتوان گفت كريستوا با آن زندگي كرده است و آن را در دورههاي متفاوت كار و آثارش از فلسفه تا روانكاوي و نويسندگي منعكس كرده است. تلاش كريستوا آن است كه بگويد بايد هر نوع ديگربودگي را فهم كرد و پذيرا شد. همين امر در مورد تفاوتهاي ديني، اجتماعي، قومي و سياسي نيز صادق است. از نظر كريستوا بايد وجه مشترك و شباهتي يافت و كريستوا اين كليد را در مفهوم روح كلي مونتسكيو مييابد كه در مقاله نخستين به تفصيل از آن بحث شده است. اين شايد نخستين گام در مسير ملتي از بيگانهها و جهاني متشكل از ملتهايي بدون ملي گرايي باشد. به تعبير ديگر، جهاني بهتر براي فردا.
دنياي شگفت ترجمه
ترجمه در ايران قدمتي طولاني دارد، تقريبا از قرن دوم هجري. دوران موسوم به قرون طلايي هم به واسطه همين ترجمه و تلفيق متون اسلامي با حكمت يوناني به وجود آمد. از همان ابتدا ترجمه در ايران موافقان و مخالفان خود را داشته است و تا به حال هم اين جريان ادامه داشته است. اما آنچه امروزه همه بر آن اجماع دارند اين است كه ترجمه براي تفكر در ايران امري ضروري است. شايد همين ضرورت بيشمار مترجم را پديد آورده است يا شايد چيزهاي ديگر. آنچه در اين ميان فقدانش احساس ميشود بحث و تحقيق در رابطه با خود ترجمه است. كمتر پيش ميآيد كه نقدهاي منصفانه و دقيقي از ترجمههاي منتشر شده مشاهده كنيم يا در رابطه با وضعيت ترجمه در ايران بحث و گفتوگويي جدي در بگيرد. يكي از نوشتارهايي كه به اين وضعيت ميپردازد كتاب اخيرا منتشر شده علي صلحجو است. علي صلحجو، مترجم و ويراستار قديمي و كاربلدي است. يادداشتهايي كه صلح جو در اين كتاب آورده است حاصل چندين سال ويراستاري و مطالعه در زمينه ترجمه است. بخش كمي از آنها پيشتر به صورت مقاله در مجله مترجم منتشر شده است و با تغييراتي در اين كتاب باز نشر شده است. صلح جو در اين كتاب سعي كرده است كه به جاي توصيف فني مفاهيم ترجمه بيشتر به مصداقها بپردازد. از اين رو تنوع در اين كتاب بسيار مشهود است و مدخل گونه بودن كتاب اين امكان را به خواننده ميدهد كه مطلب مورد نظر خود را فارغ از ديگر مباحث كتاب مستقل مطالعه كند. تنوع اين كتاب به گونهاي است كه خواننده هم ميتواند در رابطه با ترجمههاي ذبيحالله منصوري مطالعه كند و هم «دام چالههاي ترجمه». نويسنده كوشيده ترتيب انتشار مقالات بهگونهاي باشد كه مدخلها تا جاي ممكن به لحاظ موضوعي كنار هم باشند بااينحال اين كار در همه موارد امكانپذير نبوده چراكه برخي مقالات بيش از يك موضوع را دربر گرفتهاند. مقالات حاضر در اين كتاب مهمترين مباحث مربوط به ترجمه را دربر گرفتهاند. كتاب با «ادامه نيافتن نهضت ترجمه و موانع رشد علم» آغاز ميشود و در ادامه به برخي مباحث نظري ترجمه نظير اينها ميپردازد: «فلسفه، زبان: تاليف يا ترجمه»، «ترجمه و تفسير»، «ترجمه در جهان عرب»، «كماهميتي ترجمه در امريكا»، «نسبت ادبيات بومي به آثار ترجمه شده»و... كتاب همچنين به برخي مباحث ديگر ترجمه مثل امانت در ترجمه، انسجام متن، فمينيسم و ترجمه، بوي ترجمه، پيداكردن زبان ترجمه و غيره پرداخته است.
فلسفه ظهور آل سعود
عربستان سعودي يكي از مهمترين كشورهاي اسلامي است كه از يك سو مهمترين شهرهاي مذهبي جهان را در خود جاي داده و از سوي ديگر از نظر منابع انرژي و نفت يكي از مهمترين كشورهاي جهان به شمار ميرود. با وجود اهميت برجسته اين كشور در مقياس منطقهاي و جهاني، كمتر به شناخت دقيق و واقعي از آن اهميت داده ميشود و بيشتر به شناختي خطي، تك بعدي و مسبوق به پيشفرضهاي كلي بسنده شده كه مانع از ارايه تحليل دقيقي از كنشهاي اين كشور ميشود. ياسر قزويني حائري، عضو هيات علمي گروه تاريخ دانشگاه در «نگاهي از درون و برون به تاريخ و هويت در عربستان سعودي» ميكوشد به مدد برخي نظريات علوم انساني مانند نظريه هژموني، تحليل گفتمان و رفاه فزاينده دوتوكويل، ابعاد مختلفي از تاريخ سياسي و اجتماعي و عربستان سعودي را در عصر حاضر مورد واكاوي قرار دهد و به همين دليل در بخشي از كتاب چالش رويكردهاي وهابي موجود در عربستان به ويژه پس از تلاش ملك عبدالعزيز براي شكل دادن به شبه دولت ملتي مستقل با رويكردهاي مدرن و مشكلات هويتي آن را بررسي كرده است. وي سپس در فصل مقدماتي به جغرافياي انساني عربستان سعودي پرداخته و دول اول و دوم آلسعود را مرور كرده و در ادامه در بخشي با عنوان «گفتمان بن غنام» به بررسي مناسبات سعودي - وهابي در ابتداي شكلگيري اتحاد بين آلسعود و محمود عبدالوهاب پرداخته و الگوي تاريخ نويسي سعودي در اين زمينه را تحقيق كرده است. بررسي مشكلات و موانع پيش روي شكلگيري هويت ملي در عربستان سعودي مساله ديگري است كه اين كتاب به آنها توجه نشان داده و به همين منظور نيز نويسنده به صورتي تفصيلي درباره جناحبنديهاي خانواده حاكم بر عربستان و نيز جريانشناسي اسلامگرايي در اين خاندان به اظهارنظر پرداخته است. مساله نفت و تاثيرگذاري آن بر جامعه و سياست و روابط خارجي در عربستان نيزموضوع يكي ديگر از فصلهاي اين كتاب به شمار ميرود كه در ادامه نويسنده از بستر آن به ماجراي تاسيس كمپاني آرامكو به عنوان شركت نفت عربستان سعودي و تاثير تاسيس اين شركت در تحولات سياسي و اجتماعي اين كشور پرداخته است. بررسي تحركات سياسي عربستان در نيمه نخست قرن بيستم و نقش عربستان در شكلگيري جريانهاي بعثي، شيوعي و ناصري در جهان عرب موضوع فصل بعدي اين كتاب است كه به بررسي نقش عربستان در حوادثي چون يازده سپتامبر و اشغال افغانستان و عراق و همچنين جنبشهاي عربي در سال 2011 و در پي آن برآمدن آنچه خود را دولت خلافت ميخواند منتهي ميشود.