كارشناسان درباره طرح «جنگلكاري اقتصادي
با مشاركت جوامع بومي» هشدار دادند
جنگلهاي هيركاني در خطر شيوه جديد زمينخواري
و تملك
الهه موسوي
طرح «جنگلكاري اقتصادي با مشاركت جوامع بومي» در حالي كليد ميخورد كه جنگلهاي هيركاني نفسهاي آخر خود را ميكشند. بر اساس اين طرح، جنگلهاي هيركاني براي كاشت درختان مثمر، در اختيار جوامع محلي گذاشته ميشود. هر چند سازمان جنگلها ميگويد اين طرح براي زاگرس تهيه شده و قرار نيست در جنگلهاي هيركاني شمال اجرا شود اما اسناد به دست آمده خلاف آن را ثابت ميكنند. طرح فوق كه با بهت و مخالفت بسياري از دانشگاهيان منابع طبيعي و بخشي از بدنه كارشناسي سازمان جنگلها روبهرو شده به گفته مديران سازمان جنگلها، اساسا براي زاگرس تهيه شده است و ربطي به منطقه رويشي هيركاني ندارد اما در همين حال مكاتباتي بين مديران و معاونان اين سازمان رد و بدل شده كه درباره اجراي اين طرحها در جنگلهاي شمال كشور است.
بر اساس نامه شماره 31121/3/ص/94 و تاريخ 10/11/94 كه به امضاي بهزاد انگورج معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور رسيده است، به صراحت خطاب به مديركل دفتر جنگلكاري، پاركها و ذخيرهگاههاي جنگلي دستور داده شده تا ظرف مدت 3 روز نتيجه بررسيهاي انجام دستور رياست سازمان جنگلها در موضوع جنگلكاري اقتصادي در ناحيه رويشي هيركاني را گزارش كنند. از سوي ديگر در نامه دوم كه تاريخ آن مربوط به 17/11/94 و يك هفته بعد از نامه نخست است، مديركل منابع طبيعي استان گيلان خطاب به رييس سازمان جنگلها اعلام كرده كه «اين اداره كل اقدام به انعقاد توافقنامه جهت توسعه عمليات جنگلكاري با مشاركت جوامع محلي كرده است.» در جدولي كه در ادامه نامه فوق آمده است مساحت عرصههاي مختلف با نام مناطق اجراي طرح تعيينشده كه از جمله به 260 هكتار در رودبار منجيل، 110 هكتار در يكي از روستاهاي اطراف رشت و 70 هكتار در سياهكل ميتوان اشاره كرد. در اين نامه ميزان مساحت تعيين شده در مجموع 444 هكتار براي استان عنوان شده است. اينها در حالي اتفاق افتاده كه مسوولان سازمان جنگلها تاكنون انجام اجراي اين طرح را خارج از جنگلهاي هيركاني اعلام كردهاند. حال پاسخ به اين پرسش كه چگونه در استان گيلان ميتوان نزديك به پانصد هكتار زمين در حوزههاي روستايي تعيين كرد كه جنگل و مرتع نباشند به عهده مسوولان اين سازمان است.
از دست دادن سطح منابع جنگلي
دكتر سيدمحسن حسيني استاد دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تربيت مدرس درباره اين طرح، به« اعتماد» گفت: «احتمالا مزاياي طرح از جمله ايجاد اشتغال و توليد محصولات درختي ديده شده؛ اما اينگونه طرحها در سازمان جنگلها و وزارت كشاورزي، مسبوق به سابقه است و درعين داشتن مزايا، حساسيتها و معايب جدي دارد كه بايد با آنها بسيار منطقي و علمي برخورد شود. از جمله طرح طوبي و صنوبركاريهاي 10 هكتاري در قبل از انقلاب كه واگذاري عرصههاي منابع طبيعي براي كاشت گونههاي مثمر بود كه بسياري از آن عرصهها تفكيك و فروخته و شهركسازي شد. بزرگترين نگراني اين است كه اين طرحها تبديل به شيوه جديدي از زمينخواري شود.»
حسيني در ادامه گفت: «دو نوع تخريب عمده در جنگلهاي شمال ايران داريم؛ يكي كاهش كيفيت و ديگري كاهش كميت. براي اصلاح كاهش كيفيت اين اميد را داريم كه با دراختيار داشتن عرصه، روزي بتوان با مديريت درست، آن را احيا و جبران كرد. ولي با كاهش كميت و از دست دادن سطح منابع ارزشمند جنگلي، ديگر شانسي براي احياي آن نخواهيم داشت.»
اين استاد دانشگاه درباره ارزش و حساسيت بالاي اكوسيستم جنگلهاي خزري تاكيد كرد: «اين وضعيت حساس ايجاب ميكند در اين مناطق بسيار منطقي عمل كنيم و از تصميمات شتابزده كه براي اين عرصههاي حساس خطرناك است بپرهيزيم.» او معتقد است كه اگرچه اين طرح براي ايجاد مصونيت از تخريب، به شكل كمربندي در حاشيه روستاهاي اطراف جنگل قابل اجراست؛ اما به پيششرطهاي زيادي از جمله نظارت مناسب و محكم نياز دارد. در حالي كه اكنون، به دليل كمبود نيرو و بودجه حفاظتي و نداشتن جايگاه مناسب سازمان جنگلها در ساختار دولت، نظارت بر عرصههاي جنگلي و منابع ملي بسيار ضعيف است و پروندههاي متعدد قضايي در حوزه تعدي افراد به اين عرصههاي ملي وجود دارد. بر اين اساس اين خطر كه طرحهايي از اين دست موجب اشغال عرصههاي ملي شوند وجود دارد.»، حسيني هشدار داد: « وقتي به سمت احداث باغ برويم عمليات توام با سمپاشي و كوددهي ميشود. ضمن اينكه گونههاي باغي با جنگلي، فرايندهاي اكوهيدرولوژيك متفاوتي دارند؛ از نظرگاه ربايش تاجي، بارانربايي و اثري كه بر هيدرولوژي منطقه و سيل و فرسايش خاك ميگذارند با هم متفاوت هستند؛ بر اين اساس بايد تمام اينها بررسي و توجه شود. اين طرح فقط به عنوان يك نوار در اطراف روستاها و آن هم براي كنترل تعريض و تصرف عرصهها، با رعايت ملاحظات و نظارت جدي قابل اجراست. درحالي كه تاريخچه ما نشان ميدهد در مديريت منابع طبيعي به صورت شتابزده عمل كردهايم و اكنون نبايد آن اشتباهات را تكرار كنيم و با اجراي طرحهاي شتابزده و مطالعه نشده، تنوع زيستي جانوري و گياهي را در معرض آسيب غيرقابل جبران قرار دهيم.»اين استاد دانشگاه مهمترين پيامدهاي اين طرح را به خطر افتادن زيستگاه حيات وحش، جايگزين شدن گونههاي باغي يا غيربومي در جنگلهاي طبيعي و از دست دادن عرصه و شيوع شيوه جديدي از زمينخواري براي تعدي به عرصهها عنوان كرد.
جنگلها را نابود نكنيم
محمدرضا پورمجيديان دكتراي جنگلداري و عضو هيات علمي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي مازندران درباره طرح كشت گونههاي مثمر در جنگلهاي شمال كه از سوي سازمان جنگلها در دست اجرا است به اعتماد گفت: «چرا همانگونههاي بومي باارزش جنگلي مانند ممرز، انجيلي، افرا و توسكا را نميكارند؟ چرا افراد را درگير اين طرح ميكند؟ اين افراد فردا مدعي ميشوند و دولت نميتواند از پس آنها بربيايد؛ زيرا ميگويند كار كرده و زحت كشيدهايم؛ فردا مالكيت زمين را ميخواهند. نمونههاي آن هم فراوان هست؛ از جمله 10 هكتاريها؟ از اين قسم طرحها زياد داشتهايم. كدام يك از آن اراضي را در حال حاضر دولت مالك است؟ اين طرح هم به همين صورت ميشود و زمينه تصرف و مالكيت شخصي بر منابع ملي و انفال فراهم ميشود.»
اين دكتراي جنگل هشدار داد: «كشت گونههاي مثمر علاوه بر اينها، زمينه ابتلاي جنگلها را به آفات و بيماريها و حشرات فراهم ميكند. از سوي ديگر در اثر ورود مردم به رويشگاهها، پوشش علفي سطح جنگل نيز از دست ميرود و خاك به اصطلاح «گاورو» ميشود و زادآوري خود را از دست ميدهد. اين تصميمات شتابزده كه منطق و دانش و اصول در پشت آنها نيست باعث از دست رفتن عرصههاي ملي و بيت المال ميشود. در حالي كه جنگلهاي شمال آثار تاريخ طبيعي هستند و بانك ژن محسوب ميشوند و نبايد به اين سادگي در آنها معماري غيراصولي صورت بگيرد كه منجر به نابودي شان خواهد شد.»
طرح در شوراي عالي جنگل مطرح نشده
دكتر مرتضي شريفي عضو شوراي عالي جنگل، مرتع و خاك سازمان جنگلها و مراتع و آبخيزداري كشور درباره طرح فوق به اعتماد گفت: «طرح «جنگلكاري اقتصادي با مشاركت جوامع بومي» علاوه بر تمام صدمات و پيامدهايي كه براي جنگلهاي ارزشمند شمال كشور دارد در شوراي عالي جنگل، مرتع و خاك مطرح نشده است؛ در حالي كه اين شورا، فصل الخطاب مسائل فني در حوزههاي جنگل و مرتع و خاك است و بايد چنين طرحهايي پيش از اجرا در آنجا بررسي شده و مورد ارزيابي قرار بگيرد.»
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه تنها يك درصد جزيي به شكل جزيره از جنگلهاي منطقه هيركان باقي مانده و بقيه از دست رفته است تاكيد كرد: «اگر قرار است برنامهاي در اين حيطه اجرا شود بايد بر اساس ارزيابي ساختارهاي منطقه و زونهاي اكولوژيك آن انجام شود تا بيش از اين در معرض آسيبها قرار نگيرد و از دست نرود.»
زمينخواري
هادي كيادليري، رييس علمي انجمن جنگلباني ايران نيز معتقد است كه طرحهايي از اين دست ميتواند پيامدهاي مخربي داشته باشد. او به «اعتماد» گفت: «تجربه نشان داده كه بعد از گذشت چند سال از اجراي اين طرحها، افراد ادعاي مالكيت كرده و نميتوان زمينها را از آنها پس گرفت؛ ضمن اينكه متقاضيان اين گونه پروژهها نيز روستاييان و زارعان نيستند چراكه روستايي توان مالي چنين سرمايهگذاريهايي را ندارد. اينها زمين داراني هستند كه انگيزه تصرف و زمينخواري داشته و روابط و قدرت لازم براي آن را نيز دارند.»كيادليري كه رييس دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي علوم وتحقيقات تهران نيز هست در ادامه از مسوولان سازمان جنگلها پرسيد: «كدام محاسبات شما نشان ميدهد كه با اجراي اين طرح در شرايط سخت مناطق شيبدار وتحت استرس كه كاهش تنوع زيستي و ناامن شدن زيستگاه و ورود بيحساب انسان به جنگلها را در پي دارد درآمد ايجاد ميشود؟ اساسا اين گونهها اقتصادي نيست و براي جوامع نيز درآمدي ندارد و تنها تصرف اراضي ملي برجا خواهد ماند.»
معاون امورجنگل سازمان پاسخ نداد
تلاشهاي پيگيرانه «اعتماد» براي گرفتن پاسخ از امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور بينتيجه ماند و بهزاد انگورج، معاون امور جنگل اين سازمان پاسخ تماسهاي مكرر ما را با يك پيامك به اين مضمون داد كه «مشغول نوشتن كتاب هستم و نميتوانم پاسخ بدهم.» او كه روزهاي نزديك به بازنشستگي خود را ميگذراند همچنين در پيامك بعدي عنوان كرد كه« فقط با منابع رسمي و دولتي راديو و تلويزيون مصاحبه ميكنم» و در پاسخ به اينكه «اعتماد» هم روزنامه رسمي و پرتيراژ با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است، خبرنگار «اعتماد» را به وبلاگ خود با بيش از 1300 يادداشت ارجاع داد. دادههاي آماري حكايت از وخيم بودن اوضاع جنگلهاي ايران بود. كاهش 50 درصدي سطح و عمق جنگلهاي ايران آماري است كه نشان از نگرش حاكم بر سازمان جنگلها و مراتع كشور دارد. سازماني كه معاونش جنگلهاي كهن هيركاني را چوبهاي خشكي ميخواند كه بايد آنها را قطع كرد. صداي زنگ خطر براي جنگلها و منابع طبيعي ايران به گوش مسوولان سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور نرسيده است. آنها در شرايطي همچنان طرحها و بخشنامههاي كارشناسي نشده را تهيه و اجرايي ميكنند كه در نتيجه طرحهاي پيشين، بحران و مسالهاي در اين حوزه در كشور رخ نمايانده است.
همزمان با به وجودآمدن بحرانهاي آب، هوا، جنگل و خاك در ايران و در تولد صدسالكي «سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري» كشور، اين سازمان با تهيه طرحها و ابلاغ بخشنامههاي غيركارشناسي و شتابزده، همچنان در حال آزمون و خطاست. نكته اينجاست كه بسياري از اين خطاهاي كارشناسي در تنها بازماندههاي جنگلهاي هيركاني جهان كه در ايران است، انجام ميشود. شايد به همين دليل است كه بر اساس دادههاي رسمي، سطح و عمق جنگلهاي كشور بس از گذشت نيمقرن، كاهش پنجاه درصدي نشان ميدهد.