برو، دري دگر طلب كن
سيدعليميرفتاح
به نظرم جالب آمد. مديركل اسبق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته كه چون ترياكها آلوده به سرب است، بهترين كار اين است كه در استانهاي بحراني (كه تعدادشان هم كم نيست) ترياك را از طريق مبادي قانوني توزيع كنيم و به دست مصرفكننده بخت برگشتهاش برسانيم... در اين زمينه به نظرم حرف كسي كه در اين كار تجربه اندوخته حجت است و او بهتر از هر كس ديگري ميتواند براي مبارزه با بحران راهحل نشان دهد. آنها كه چيزي در اين زمينه نميدانند بايد عقب بنشينند و كار را به كاردان بسپرند. قصه پر غصه مواد مخدر جدي است و تجربه ثابت كرده كه با وجود اين همه زحمتي كه نيروي انتظامي ميكشد و با وجود سرمايه مادي و معنوي بسياري كه مملكت ميپردازد مصرف مواد مخدر رو به افزايش است و متاسفانه تنوع و ميزان اين ماده شوم از هر سو رو به توسعه دارد. در هر چيزي كه توسعه نيافته باشيم در اين امر و يكي دو امر ديگر، شوربختانه، حسابي موسع شدهايم.
سالها پيش ايرج ميرزا در مضرات مشروبات الكلي دعا كرده بود كه «ايكاش شود خشك بن تاك و خداوند/ زينمايه شر حفظ كند نوع بشر را». در مورد مواد مخدر هم بسياري از پدران و مادران از ته دل دعاهاي جگرسوز كردهاند كه ريشه كوكنار خشك شود و مشتقات افيون دست از سر جوانان بردارد. اما متاسفانه اين دعاها تا مرز اجابت، راه بسياري دارند و حالا حالاها بعيد است دنيا از اين دوناپاك پاك شود. راهحلهاي عوامانه هم تجربه ثابت كرده كه به جايي نميرسند. لابد شما هم در فاميل خود داريد مردمان سلامت مزاجي را كه راهحل ارايه ميدهند «تمام معتادها را به دريا بريزيد» يا «مبتلايان به افيون را ببريد به يك جزيره و در آنجا به بيگاري بگيريد»... اتفاقا شورآباد و يكي دو جاي ديگر جزو طرحهايي بودند كه از دل همين راهحلها بيرون آمدند اما متاسفانه جواب ندادند. ما اعدام كرديم، زندان كرديم، گشتهاي متعدد ايست و بازرسي گذاشتيم، بودجههاي هنگفت هزينه كرديم... اما وااسفا كه زور اهريمن به ما چربيده و كارش را پيش برده و از جوانان ما قرباني گرفته و حالا علاوه بر قربانيان هميشگي با اضافه كردن سرب و زباله و خون شتر و كثافت و لجن، قربانيان عليحده نيز ميگيرد. اينطور كه خبرگزاريها گزارش ميكنند قاطي ترياك چيزهايي كردهاند و هزار درد و مرض لاعلاج را به جان مصرفكنندگان بيچاره انداختهاند. البته همچنان عدهاي را عقيده بر اين است چشم معتادها كور، دندشان نرم، تا مريض ميشوند و سرطان ميگيرند از اين طايفه بگيرند. بگيرند اما هيچ عقل سليمي قبول نميكند كه زكام را مبتلا به سرطان كنيم و بعد بگوييم حالا كه نميتوانيم معالجهات كنيم پس برو بمير. شما سالهاست كه داريد شعار ميدهيد «اعتياد جرم نيست بلكه بيماري است». پس بايد با او همانطور رفتار كنيد كه با بيماران رفتار ميكنند: «معالجه». اما معالجه معتادها كار سادهاي نيست و همه كس نميتواند در اين قصه وارد شود و اظهارنظر كند.
اين را بايد بسپريم به اهل فني كه از نزديك دستي بر آتش مبارزه با آن داشتهاند. نمايندگان مجلس و دولتمردان اينجا بايد به كارشناسان اين كار اعتماد كنند و حرف آنها را بپذيرند. اگر مديركل اسبق از وجود سرب در ترياك هشدار ميدهد لازم است كه مسوولان جدي بگيرند و فكري بكنند وگرنه فردا هزينه هنگفت مداواي بيماريهاي عجيب و غريب روي دستمان ميماند. ما همين الانش هم هزينههاي سنگيني پرداخت كردهايم اما فكر كنم نياز داريم قدري تامل كنيم و نسبت به نوع مبارزهمان بيشتر فكر كنيم. ميخواهم يكي از ابيات سعدي را كه در يك كانتكس ديگر گفته شده، اينجا نقل كنم تا اصل حرفم را از زبان او بزنم: «برو اي گداي مسكين و دري دگر طلب كن كه هزار بار گفتي و نيامدت جوابي».
ما هزار بار درِ بگير و ببند و برخوردهاي قهري را كوفتهايم اما جواب نگرفتهايم. الان لازم است دري دگر طلب كنيم و راهحلي جديتر و اطمينانبخشتر انتخاب كنيم. اينجا همه ما بايد عقب بايستيم و حرف كساني را گوش كنيم كه در اين كار آزمون و خطاهاي بسيار كردهاند و رفته رفته پايشان را روي زمين سفت گذاشتهاند. بله. صورت ايدهآلش همين است كه زين مايه شر دور بمانيم اما بايد ببنيم در عمل به چه راهحلي ميرسيم.