تصميم النهضه تلاشي براي بقا است
حجتالله جودكي
تحليلگر مسائل جهان عرب
بنا به اخبار منتشر شده در رسانهها، راشد الغنوشي، رييس حزب النهضه تونس در آخرين كنگره اين حزب سخنان متفاوتي را در خصوص آينده فعاليت اين حزب بيان كرد. اين سخنان، در رسانههاي جهان عرب سروصداهاي بسياري را ايجاد كرده است زيرا علاوه بر جايگاه الغنوشي در ميان انديشمندان و فضاي روشنفكري جهان عرب، جنبش النهضه از جمله احزاب جريانهاي اخواني محسوب ميشود و جريان اخوانالمسلمين نيز نماد اسلام سياسي در ميان اعراب است.
راشد الغنوشي در سخنان خود به ذكر اين مساله اكتفا نكرده است و او طي نامهاي به رهبران احزاب اخوان آنها را به بازنگري در رفتار خود دعوت كرده است
تا اين لحظه تحليلها و دلايل بسياري در خصوص اقدامات اخير راشد الغنوشي و حزب النهضه ذكر شده است اما من اعتقاد دارم مهمترين دليلي كه موجب شد رهبران اين جنبش اجتماعي به اين سمت و سو بروند و چنين رويكردي را انتخاب كنند، به دليل حفظ بقا و تداوم موجوديتشان در آينده سياسي تونس بود. حزب النهضه تنها جريان اسلامگرايي بود كه پس از بهار عربي در تونس و جهان عرب باقي ماند و توانست خود را از توفانها محفوظ نگه دارد.
از سوي ديگر، راشد الغنوشي به عنوان رهبر و پيشواي حزب النهضه به دليل تبعيد شدن از تونس سالهاي بسياري از عمر خويش را در غرب و كشورهاي اروپايي سپري كرده است و همين مساله نيز موجب شده است تا او شناخت صحيحتر و كاملتري از تحولات بينالمللي و سازمانهاي جهاني داشته باشد و با اين شناخت، الغنوشي توانست حزب النهضه را در بسترهاي چالشبرانگيز پس از بهار عربي به درستي راهبري كند؛ به گونهاي كه اين جريان كمترين صدمه را در ميان احزاب متمايل به اخوانالمسلمين ببينند. ما با گذشت چندين سال از بهار عربي مشاهده ميكنيم كه اكثريت احزاب اخواني از مصر تا سوريه به سمت انزوا و حذف رفتهاند و تنها حزب اخواني باقيمانده در قدرت، حزب عدالت و توسعه تركيه است.
با اين حال، تحولات جاري و بحرانهاي كنوني جهان اسلام نيز در اتخاذ رويكرد جديد جنبش النهضه بيتاثير نبوده است. ما در بحرانهاي كنوني منطقه و بهويژه بحران سوريه و عراق مشاهده ميكنيم كه سردمدار افراطگرايي و گسترش تروريسم و خشونت، جريانهاي سلفي تندروي مدعي اسلامگرايي و در راس آنها داعش، القاعده و جبهه النصره هستند. چنين گروههاي تندرويي در طول چند سال گذشته از جريانهاي سلفي جهادي يارگيري كردهاند؛ به عبارت ديگر، با وقوع شرايط جديد در عدم فعاليت گروههاي اخوانالمسلمين در بسياري كشورهاي عربي پس از بهار عربي، هواداران و طرفداران احزاب اخوان براي ادامه فعاليت به گروههاي تندرو اسلامگرا پيوستند و آن گروهها نيز خطمشي تروريستي را در پيش گرفتهاند.
اتخاذ اين رويكردي كه خشونت افسارگسيخته و كشتار روزافزون تا به حال در پي داشته است، موجي از هراس را نسبت به گروهها و احزاب اسلامگرا و همچنين تنفر و انزجار نسبت به آنها در ميان بسياري ملتها ايجاد كرده است. جنبش النهضه نيز به عنوان يك حزب اسلامگرا با ريشه اخواني نسبت به گسترش دامنههاي اين تنفر و هراس به حزب خويش بيمناك است و به همين خاطر، آنها با رويكردي جديد ميخواهند در صحنه سياسي – اجتماعي تونس نقشآفرين باشند و به حيات سياسي خويش ادامه بدهند. از سوي ديگر، راشد الغنوشي و حزب النهضه هماينك به اين نتيجه رسيدهاند كه تداوم رويكرد گذشته پاسخگوي شرايط امروز جامعه نيست و موجب به بنبست رسيدن جريان متبوعشان و همچنين حذف از صحنه سياسي – اجتماعي تونس ميشود. آنها به اين نتيجه رسيدهاند تداوم افراطگرايي اخواني آيندهاي براي آنها ايجاد نخواهد كرد.
از سوي ديگر، واقعيتهاي جامعه تونس نيز در اتخاذ چنين رويكردي از سوي حزب النهضه بيتاثير نبوده است. تونس از جنبشهاي روشنفكري بسياري برخوردار بوده و يكي از كشورهاي عربياي است كه از بيشترين تماسها و ارتباطات با جوامع غربي و كشورهاي اروپايي برخوردار است. همچنين اين كشور، از يك جامعه مدني قدرتمندي برخوردار است كه نقش موثر و بسزايي در پيشبرد تحولات اين كشور دارد.
راشد الغنوشي نسبت به اين واقعيتها و شرايط كنوني جامعه تونس آگاه است و متوجه است كه تداوم رويكرد پيشين حزب النهضه ميتواند به ناامني و بيثباتي در اين كشور منجر شود و به عبارت ديگر، تونس فردا شرايطي مانند مصر امروز را داشته باشد. به همين دليل نيز راشد الغنوشي از ابتدا رويكردي ميانهرو را انتخاب كرد. به طور مثال، اقتصاد تونس بيش از هر چيزي، مبتني بر صنعت گردشگري است. با اين حال، در ابتداي بهار عربي نسبت به محدود شدن ورود گردشگران خارجي نگرانيهايي ايجاد شده بود اما راشد الغنوشي توانست نگرانيها را پاسخ دهد. من فكر ميكنم رويكرد جديد حزب النهضه در ادامه همان رويكردهاي ميانهروانه و پرهيز از افراطگرايي پيشين است.
با اين حال، اتخاذ رويكرد جديد حزب النهضه را نبايد به پايان اسلامگرايي از سوي اين جريان قدرتمند سياسي – اجتماعي تلقي كرد. همچنين بيترديد اتخاذ چنين رويكردي منجر به تاثيراتي در ميان احزاب و گروههاي منتسب به جريان اخوانالمسلمين خواهد داشت، كماآنكه الغنوشي در نامه خويش به كنگره جهاني اخوانالمسلمين، آنها را به بازنگري در رفتار خويش دعوت كرده است و اين خود ميتواند بهانهاي بر بازتعريف جديد مناسبات اخوانالمسلمين باشد.