• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3535 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۵ خرداد

برج ميلاد وسط موزه لوور

رامبد خانلري

خيال بازي كنيد و در نظر بگيريد كه اين خواب امشب‌تان است؛ در خواب، صبح فردا را مي‌بينيد، نشسته‌ايد وسط تخت خواب‌تان و با پشت هر دو دست چشم‌هاي‌تان را مي‌ماليد و بعد تابي به كمر مي‌اندازيد و خستگي را دانه دانه از مهره‌هاي كمرتان مي‌تكانيد. آن‌وقت قصد مي‌كنيد كه براي شستن دست و صورت از اتاق‌تان بيرون برويد و همين‌كه از اتاق خارج شديد از ديدن هال و پذيرايي خانه يكه مي‌خوريد و يكه‌خورده مي‌ايستيد به تماشاي شاهكارهاي هنر دنيا كه معلوم نيست چه كسي ديشب تا به صبح تمام آنها را روي ديوار خانه شما نصب كرده است. اين اتفاق در روزهاي گذشته در بيداري مردم تهران افتاده است. يك روزي همه از خواب بيدار شديم و همين‌كه از خانه بيرون زديم، چشم‌مان افتاد به اثري از ونگوك، جعفر پتگر، مونه و...؛ اثري كه نشسته بود به جاي تبليغ ستاره، يك عددي، مربع يا فلان موسسه مالي كه سود سالانه‌اش يك درصد بيشتر از تمام بنگاه‌هاي معاملاتي اين شهر است و فراموش كرديم دغدغه و گرفتاري را، فراموش كرديم ترافيك و هزار و يك شيطنت شهري را كه هر روز با ما شوخ بازي مي‌كند. زمان شده زمان تفريح، غروب تعطيل و همه شديم گالري گردهايي كه از يك هفته كاري شلوغ فرار كرده‌ايم به كنج يك گالري معتبر كه براي مدتي معلوم ما را دعوت كرده به تماشاي شاهكارهاي هنري جهان، يك گالري معتبرتر از موزه لوور. اين نخستين باري است كه ما سراغ تفريح نرفته‌ايم و يكي از ناب‌ترين تفريح‌هاي دنيا خودش آمده به دنبال ما، دست ما را گرفته و در تفريحگاهي به اندازه قد و قامت يك شهر مي‌چرخاند. مي‌گويد: نگاه كن فلاني اين يكي را ادوارد مونگ كشيده است. يكي از دوستانم روي صفحه مجازي‌اش نوشته بود: «صبح پيچيدم تو ارتش يه تابلويي از ون‌گوك جلو روم ديدم، دوربرگردون رو دور زدم يه نقاشي از كلود مونه... » چه‌قدر خوب است كه بهانه‌اي مردم را وادار كند از شهرشان بگويند. اين اتفاق شبيه يك پايلوت براي يك سريال علمي تخيلي جذاب است، نوعي آشنايي زدايي از داستان سرقت شاهكارهاي‌ هنري؛ در تمام فيلم‌ها و سريال‌ها شاهكارهاي هنري دزديده مي‌شوند و ادامه ماجرا حالا فكر كنيد شروع سريال اين شكلي باشد كه مردم شهري از خواب بيدار مي‌شوند و مي‌بينند بيشتر از هفتصد اثر ناب هنري به در و ديوار شهرشان است؛ البته براي شكل گرفتن درام مجبوريم تخيل كنيم كه هفتصد اثر هنري اصل. اين روزهاي هيجان‌انگيز را از دست ندهيد. حواس‌تان را بدهيد به بيلبوردها و با آنها معاشرت كنيد. اين روزها با ترافيك هم مهربان باشيد، باور كنيد اگر ترافيك من را به مدت 20 دقيقه‌ جلوي تابلوي شب پرستاره نگه دارد، دستش را مي‌بوسم. اگر فرض بگيريم هر اثر هنري يك دندانه حال شما را از آني كه هست خوب‌تر مي‌كند، با چرخيدن در تمام شهر هفتصد دندانه خوشحال‌تر مي‌شويد. نمي‌دانم كه اين طرح چند روزه است و چند روز از آن باقي مانده است اما بياييد و حال‌تان را هفتصد دندانه از ايني كه هست بهتر كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون