دنبال خلأ قانوني نباشيم، دنبال حمايت باشيم
نعمت احمدي
حقوقدان
ما درخصوص قوانين مرتبط با محيطبانان، خلأ قانوني نداريم. محيطبانان بهعنوان ضابط محسوب ميشوند و اجازه حمل سلاح دارند و از هر نظر مورد حمايتاند. مساله پيش رو، فقر منابع مالي و حمايتي است كه در سازمان محيط زيست حاكم است. منطقه گنو در بندرعباس كه دو محيطبان آن به تازگي كشته شدند، 27 هزار هكتار است، تنها با دو محيط بان. چطور ميشود منطقهاي پر از شكار كه منطقه حفاظت شده اعلام ميشود، اين تعداد محيط بان داشته باشد، با آن امكانات ابتدايي، آن هم منطقهاي كه به سه استان مهم كشور، كرمان، سيستان و بلوچستان و هرمزگان وصل است، نزديك منطقه اعراب است كه به شكار گونههاي حيواني آن منطقه علاقه زيادي دارند، از هوبره تا باز و شاهين و كل و بز. مسلم اين است كه
ما نه تنها قانون كم نداريم كه به اندازه كافي و وافي و حتي اضافه هم داريم. اصلا تراكم قانون داريم. نكته اصلي اين است كه اگر نگاهي به بودجه سازمان محيط زيست بيندازيم، ميفهميم كه كلا به اندازه تامين ماشينآلات و حقوق اين افراد هم نيست. مشكل اين است كه قانون داريم، اما حمايت از اين افراد نداريم. آنها در جايي گرفتارند كه اولا تا بخواهيد شكارچيان غيرمجاز فراوان است. به خاطر گذرگاه بودن كاروانهاي قاچاق، منطقه پر است از انواع و اقسام اسلحه. در آنجا به راحتي ميتوانيد حتي تيربار هم بگيريد، نيازي به اسلحه شكاري نيست. حال در اين منطقه با اين مختصات، 4 تا محيطبان با ابتداييترين وسايل را ميگذارند، چطور توقع داريد جلوي اين مجموعهها بايستند؟ لطفا دنبال قانون نگرديد، دنبال اجراي خلأ حمايتي بگرديد، دنبال به روز كردن وسايل و تجهيزاتشان باشيد. مگر همين محيطبان دنا نبود كه 7 سال در زندان ماند و به خاطر درگيري با شكارچيان غيرمجاز حكم اعدام برايش صادر شد. اگر اتفاقي كه در هرمزگان يا فارس افتاد، برعكس بود و در درگيري كه شكارچيان غيرمجاز با ورود به منطقه حفاظت شده ايجاد كرده بودند، توسط محيطبانان كشته ميشدند، قطعا حكم اعدام براي محيطبانان صادر ميشد. اين محيطبانان حتما هم ميتوانستند از اسلحهشان استفاده كنند و هم بلد بودند، اما پرونده محيط بان دنا و 7 سال حبس و حكم اعدامش جلوي چشمشان بود. اين افراد ضابطاند، حق استفاده از اسلحهشان را دارند، اما تناسبي بين اسلحه اينها و آنها نبوده. اگر محيطبان دنا پشت ميلههاي زندان رفت، محيطزيست چه كمكي توانست به او بكند؟ ما در قانون نحوه به كارگيري سلاح، داريم كه در چه شرايطي ميشود شليك كرد. اين قانون براي پليس امنيتي، نظامي و انتظامي هم صدق ميكند، اما تناسبي بين اين دو مساله نيست، قانون بهكارگيري اسلحه و عدم حمايت از آنها. در قانون آمده كه اول بايد ايست بدهند، بعد تير هوايي شليك كنند و بعد كمر به پايين را نشانه بگيرند. اما وقتي يك محيط بان با تكيه بر همان قانون هم، از سلاح استفاده كرد، كجا حمايتش كرديم؟ محيطبانها كه وسط شهر كنار بيمارستانها با متخلفان درگير نميشوند، آنها وسط جنگل و بيابان درگير ميشوند و ساعتها طول ميكشد نيروي امدادي برسد، اگر به پاي متخلف هم شليك كرده باشند طرف ميميرد. سازمان محيط زيست به راحتي دارد ميگويد من اعتبار ندارم. اعتبار نداشتن سازمان از يك طرف براي تجهيز يا زياد كردن محيطبانان، حمايت نكردن از محيط بانان از سوي ديگر، باعث ميشود به راحتي شاهد از بين رفتن نيروي انساني مفيدمان باشيم.