• ۱۴۰۳ شنبه ۱۰ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3563 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۹ تير

خنده‌هاي رنگ باخته در جاده مرگ

جواد طوسي \منتقد سينما و حقوقدان

بايد خدمت كرده باشي تا حال و روز 13 سربازي كه دوران آموزشي‌شان تمام شده و دل‌شان لك زده براي يك مرخصي چند روزه و ديدن افراد خانواده و رفقا را بفهمي. اين فاصله زماني كوتاه براي آنها يك آنتراكت و اعلام تنفس شيرين و دلپذير (قبل از تقسيم و درگير دوران اصلي سربازي شدن) است. خودم وقتي پس از پايان دوران آموزشي در پادگان سلطنت‌آباد مرخصي رفتم، با غيبت 24 ساعته برگشتم و فرمانده‌ گروهان جلوي تخت آسايشگاه در حالت خبردار ماست‌خورم را گرفت و با تحكم بهم گفت: «غيبت مي‌كني و سيبيلم مي‌ذاري، خيلي كويته نه؟ برو سيبيلتو بزن بيا، باهات كار دارم!» پشت بندش هم بازداشتگاه و اضافه خدمت...
اما افسوس كه اين 13 جوان سرباز رعنا تو خماري اين مرخصي ماندند و به جاي خانه و كاشانه، راهي ته دره جاده سيرجان- ني‌ريز شدند و آخرين خاطره خوش در آن عكس سلفي دسته‌جمعي را با خود به گور بردند. يعني به همين راحتي در يك چشم بر هم زدن، دفتر عمر 13 جوان كه حالا حالاها آرزو داشتند بسته شد و خانواده‌هاي‌شان داغدار شدند. واقعا جواب اين خون‌ها را چه كسي‌ مي‌دهد؟ آيا جان آدمي در اين ديار تا اين حد بي‌ارزش است؟ تا كي بايد اين اتفاقات تلخ پشت سر هم رخ بدهد و بعد بياييم گناه را گردن ديگري بيندازيم؟ يك زماني همين سربازي با همه سختي‌ها و فشارهايش براي نسل ما به خاطره تبديل مي‌شد و بعضي از رفاقت‌هاي ريشه‌دار طي اين دوران شكل مي‌گرفت. اما حالا چه ساده اين خاطره را با بي‌مبالاتي‌ها و كم‌كاري‌ها و بي‌مسووليتي‌هاي‌مان به عزا تبديل مي‌كنيم. تا كي بايد ما پيشقراول سانحه‌هاي مرگبار جاده‌اي باشيم و از اين جلودار بودن جهاني احساس شرم نكنيم؟ سقوط اتوبوس نخبگان رياضي به دره يا حوادث ديگري كه براي اتوبوس حامل دانش‌آموزان و دانشجويان اردوهاي تابستاني رخ داده را هنوز از ياد نبرده‌ايم. مگر اين تعداد جوان ليسانس جان‌شان را از سر راه آورده‌ بودند كه يك راننده پا به سن گذاشته بي‌خيال و طمعكار و فاقد صلاحيت، با فاتحه خواندن قانون و ضوابط و... چنين فاجعه‌اي را رقم بزند؟ جدا از قصور و تخلفات آشكار مسوولان شركت تعاوني اتوبوسراني مورد بحث، نبايد اين موارد را ناديده بگيريم:
1- نقش واحد ترابري در پادگان‌هاي نظارتي و آموزشي چيست و چه نظرات صحيحي در اين زمينه ‌بايد از ناحيه يگان مربوطه اعمال شود؟
2- طبيعتا نقش پليس راه و نظارت و كنترل مستمر و مرحله به مرحله در اين خطوط جاده‌اي براي پيشگيري از هر گونه تخلف و وقوع حادثه، اهميت بسزا دارد.
3- باتوجه به وجود پيچ‌هاي خطرناك در مسير جاده سيرجان به ني‌ريز، چرا زمان مناسب در طول روز براي حركت از مبدا به مقصد در نظر گرفته نشده است؟ درواقع، مي‌توان گفت كه همه‌گونه سهل‌انگاري و بي‌تدبيري اعم از استفاده از اتوبوس قديمي و داراي نقص فني، راننده كهنسال و خلافكار و كاسبكار، تاريكي شب و عدم حضور فرد ناظر و كنترل كننده، در معيت راننده، صورت گرفته تا اين حادثه اندوهبار به وقوع بپيوندد. بنابراين اقدامات تنبيهي بعدي همچون لغو يك ساله پروانه كار تعاوني مورد نظر در شرايطي كه 13 جوان بي‌گناه جان باخته‌اند، نمي‌تواند تسكيني براي مصيبت ديدگان اين واقعه باشد.
نگارنده در سال‌هاي 66 تا 68 قاضي دادسراي شهرستان ايرانشهر بلوچستان بودم و به دفعات با اتوبوس‌هاي ايران‌پيما از اين شهر به مقصد تهران در يك سفر طولاني خسته‌كننده 24ساعته مي‌آمدم. باتوجه به بافت جغرافيايي اين منطقه و جرم خيز بودنش، در طول مسير قدم به قدم پاسگاه و ايستگاه بازرسي مستقر بود و مسافران اتوبوس كه شماري از آنها به قول معروف «چتر باز» بودند از سوي ماموران بازرسي بدني مي‌شدند و ساك و ديگر وسايل‌شان نيز با دقت تفتيش مي‌شد.
نكته قابل اشاره سن رانندگان اين اتوبوس‌ها بود كه در ميان‌شان هيچ موقع مرد مسن و از كار افتاده نمي‌ديدي. اما در اين مدت، چه اتفاقي در سيستم حمل‌ونقل جاده‌اي رخ داده كه رانندگي اتوبوس در اين مناطق و جاده‌هاي پر پيچ و خم از سوي افراد پا به سن گذاشته بلامانع است؟
اميدوارم احمد پورنجاتي كه ديروز در همين صفحه از درشت‌نمايي و انبوه‌سازي خبرهاي بد و ناخوشايند انتقاد كرده بودند، به بنده خرده نگيرند و ضرورت طرح و آسيب‌شناسي اين حوادث تلخ را براي جلوگيري از تكرار و عادي شدن‌شان احساس كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون