دولتها و مطالبات
تلنبار شده تاريخي
علي شكوهي
هميشه گفتيم كه در كشور ما يك دسته «مساله» وجود دارد كه بايد حلش كرد و يك مجموعه «سوال» هست كه بايد به آنها جواب داد. مسائل از جنس مطالبات عمومي و اختصاصي مردم است مثل بيكاري، ازدواج، مسكن، توسعه اقتصادي، عدالت اجتماعي و دهها مورد ديگر كه مجموعه نظام و مشخصا دولت بايد براي حل آنان تدبير كند ولي سوالات را بايد عمدتا دغدغههايي دانست كه در ذهن مردم و به خصوص نسل جوان جامعه ايجاد ميشود و بايد پاسخ قانعكننده براي آن تدارك ديد.
هر دولتي كه در ايران روي كار باشد، با حجم عظيم مطالبات مردم مواجه است. بخشي از اين مطالبات و خواستهها مربوط به اين زمانند ولي عمده خواستههاي مردم را مسائلي تشكيل ميدهند كه مربوط به دولتها و حتي رژيمهاي قبل هستند. مثلا اگر از 200 سال قبل مقوله سازندگي كشور در دستور كار رژيم قاجار قرار داشت و پادشاهان قجري همزمان با ايجاد تحرك در ديگر كشورها از جمله در اروپا، زمان خود را ميشناختند و براي ساختن كشور برنامهريزي ميكردند، طبعا بسياري از كارهاي بر زمين مانده كنوني را شاهد نبوديم. اگر در زمان پهلوي هم اين روند سازندگي ادامه مييافت و وضع اقتصاد كشور بهتر ميشد، طبعا مشكلات كمتري باقي ميماند و اگر در جمهوري اسلامي هم با مديريت درست و كارآمدي بالا عمل ميكرديم، امروز با كوهي از مشكلات و مطالبات تلنبار شده و تاريخي مواجه نبوديم. اكنون وقتي مردم از مسوولان كشور حل مشكلاتي مثل مسكن و اشتغال و ازدواج و توسعه و... را طلب ميكنند، در واقع انجام كارهايي را مطالبه ميكنند كه بخش بزرگي از آن را بايد دولتهاي قبل به سرانجام ميرساندند و نرساندند. تورم موجود اقتصادي حاصل عملكرد يك دولت نيست بلكه هر كدام از دولتهاي گوناگون قبلي در ايجاد بخشي از آن دخيل هستند. اگر دموكراسي در كشور ما نوپا و تجربه نخبگان سياسي ما كم است و احزاب باسابقه و جاافتاده نداريم و فرهنگ سياسي مردم هم كمتر مشاركتي است، طبعا يكي از دلايلش اين است كه عمر آن كوتاه است و از زمانه ترويجش در جهان، در ايران ما جريان نداشته است. اين امر را ميتوان در مورد موضوعات مختلف مطرح كرد و به همين دليل معتقدم كه در كشور ما اين مطالبات تلنبار شده تاريخي، يكجا از هر دولتي كه روي كار بيايد تقاضا ميشود.
يكي از دوستان كه مدتي به عنوان معلم مدارس ايراني در سوييس زندگي كرده بود، درباره مباحثهاش با يكي از اهالي آن كشور ميگفت كه در كمال تعجب، او اساسا مفهوم «سازندگي» را درك نميكرد. پس از كلي بحث و گفتوگو و شنيدن توضيحات، آن فرد هم فهميد كه مشكل ما در زمينه سازندگي در ايران چيست و آنگاه چنين بيان كرد كه ما در سوييس مشكل سازندگي نداريم چون از دو تا سه قرن قبل، كشورمان را ساختهايم و اكنون فقط آن را اداره ميكنيم و طبعا مانند شما نياز نداريم كه جاده و كارخانه و بيمارستان و مدرسه و مسكن و دانشگاه و... بسازيم زيرا همه اينها را داريم و صرفا بايد آنها را درست اداره كنيم. معني سخن اين تبعه كشور سوييس اين است كه در آن كشور مطالبات تلنبار شده وجود ندارد كه از گذشته براي نسل بعد باقي مانده و حل آن دشوار شده باشد. بگذريم كه در اين دوره طولاني، فرهنگ مشاركت و كار و مصرف و اوقات فراغت و... هم در آن كشور درست شده است.
دولتها معمولا با كمبود منابع و امكانات مواجه هستند و به همين دليل نميتوانند به مطالبات روز مردم جواب مناسب بدهند چه برسد به جبران گذشته و پاسخگويي به مطالبات از قبل مانده. به همين دليل دانشمندان علم سياست براي حفظ نظامهاي سياسي و تداوم حيات آن، مطالعات زيادي را به سرانجام رساندهاند كه هدف آن تداوم حمايت مردم از سيستم حكومتي با وجود ناكامي احتمالي دولتها است. در واقع از منظر نگرش سيستمي، به صورت همزمان مطالبات و حمايتها وارد سيستم ميشود و اگر نظام سياسي بتواند به مطالبات جواب مناسب و درخوري بدهد، حمايت از سيستم هم تداوم مييابد. در اين مطالعات معلوم شده كه همه سيستمها به دليل كمبود امكانات و منابع نميتوانند به همه مطالبات مردم جواب مثبت بدهند و لذا بايد انتظار داشت كه به تدريج حمايت مردم از سيستم از جمله دولت كاهش يابد.
براي حفظ حمايت مردم از هر سيستم سياسي، چند كار بايد با هم صورت گيرد:
اول اينكه بايد احزاب و تشكلهاي سياسي و صنفي و نهادهاي مدني را در جامعه ايجاد و تقويت كرد تا در گام اول بتوانند مطالبات را منطقي كنند و صرفا آن مطالباتي كه امكان پاسخگويي دارند، وارد سيستم شود.
دوم اينكه بايد با مردم وارد تعامل رسانهاي كارآمد و اقناعكننده شد تا ضمن تعديل خواستهها، آگاهي سياسي مردم ارتقا پيدا كرده و دلايل ناكارايي احتمالي دستگاه دولت و حكومت در برآورده كردن مطالبات مردم، به خوبي تبيين شود و مردم را قانع كند. طبعا مردم اگر توجيهات يك دستگاه حكومتي را در قبال برآورده نشدن يك خواسته خود بپذيرند، مانند آن است كه اساسا مطالبهاي نداشتهاند.
سوم اينكه مردم با مشاهده سادهزيستي مسوولان و حاكمان و شريك ديدن آنان در غم و رنج خود، در برابر مشكلات و سختيها و بر زمين ماندن خواستههايشان صبوري بيشتري از خود نشان خواهند داد و به قول امام علي(ع)، تحمل اين مسائل برايشان شدنيتر خواهد شد. مردم نشان دادهاند كه فقر را بهتر از تبعيض تحمل ميكنند و اين دليل اصلي موج اعتراضي است كه در جريان حقوقهاي نجومي شاهد بودهايم.