نگاهي به نمايشگاه «عصبكشي» در گالري شماره 6
بهروز فائقيان
سميرا اسكندرفر سه اثر ويديو و چيدماني از تصويرهاي جداشده از اين ويديوها را در گالري شماره 6 به نمايش درآورد. «روت كانال» ويديوي بلند اسكندرفر در اين مجموعه محور مركزي اين نمايش است كه كنكاشي ميان داشتهها و نداشتهها را دنبال ميكند؛ اينكه خلاص شدن از شر آنچه ناملايم است و ناخواستني، در عين حال خود ميتواند تا چه اندازه زجرآور و تلخ باشد.
دو شخصيت اصلي ويديو هر يك نمادهاي داشتنها و نداشتنهايي مختص به خود هستند كه در اين اثر گاه در مقام مقايسه و گاه در بعضي اشتراكها با هم گفتوگو دارند. جنسيت در اين اثر حضوري غالب دارد و عواطف و انديشههايي كه بر زبان شخصيتها-زنان- جاري ميشود و حتي شباهتهاي آشكار در آرايش چهرهها بر اين اشتراك صحه ميگذارد. اين ويديوي بلند با لحن روايي و گفتوگوهاي متقابل شخصيتها در بعضي كاركردها به زبان فيلم نزديك ميشود و در هر حال بعضي تواليهاي زماني و نوعي دنبال كردن خط موضوعي استفاده هنرمند از ظرفيتهاي اين مديوم را يادآوري ميكند. اين رويكرد به ويژه آنجا برجستهتر به نظر ميآيد كه حضور دوربين به عنوان يكي از ناظران اتفاقات با حركتهاي دوربين يادآوري ميشود و به ويژه با فيلمهاي مستند نزديكي پيدا ميكند. همچنين است تدوين تصاوير اين اثر كه باز هم كاركردي سينمايي پيدا ميكنند و به طور مشخص در بعضي نماها كاركرد تداوم روايت را در اثر به ذهن ميرسانند؛ براي نمونه تقسيمبندي «روت كانال» به سه بخش به ترتيب با عنوانهاي «روز اول»، «روز سيوهشتم» و «روز صدوهشتادوششم» در بخشي از كاركرد مضموني بر وجه روايتگري اثر دلالت دارند.
در هر حال با وجود همه اين كاركردهاي سينمايي، «روت كانال» از اقتضائات رسانه ويديو هم به اندازه كافي بهره ميبرد؛ گفتوگوي شخصيتها رودررو با دوربين و در حقيقت با مخاطب نمونهاي از اين كاركردها است.
علاوه بر اين توجهي كه دوربين سميرا اسكندرفر در اين اثر به جلوههاي بصري محيط نشان ميدهد، «روت كانال» را به اثري با خصلتهاي ويژه هنر تجسمي همراه ميكند؛ نماهايي كه زيباييشناسي تصوير تجسمي را به طرز موثري به كار ميگيرند و با تهي شدن از كاركردهاي روايي هر چه بيشتر بر زبان خالص تصويري توجه دارند. به اين ترتيب اسكندرفر در ويديوي «روت كانال» تجربهاي مبتني بر تلفيق و توازي كاركردهاي سينما و تصوير را توامان دنبال ميكند و «روت كانال» را از اين جهت با ويديوهاي ديگر هنرمند در اين نمايش متمايز ميكند. دو اثر ديگر اسكندر فر در اين مجموعه اما بيشتر بر رسانه ويدئو متمركز هستند؛ يكي از اينها با تصاويري از سلاخي ماهيها در ماهيفروشيها رويكردي فرماليستي پيدا ميكند و بر خشونتي كه در اين فضا جاري است تاكيد دارد؛ اگرچه همچنان در پيوند مضموني با جوهره بيانيه نمايش هنرمند يعني داشتهها و نداشتهها است.
ويدئوي ديگر كه از تجربههاي پيشين هنرمند به اين مجموعه راه يافته هم گشتوگذار زني است در خانهاي متروك. زن در جستوجوي چيزي به گوشهگوشه خانه سرك ميكشد؛ خانهاي كه حالا از همه آنچه نشان زندگي در آن است تهي و به طرز بيرحمانهاي رها شده است.
و بالاخره چيدماني از فريمهاي اين سه ويديو روي ديوار نمايشگاه، پيوند ميان آنها را به شكل يك نمايش واحد ارايه ميكنند؛ فريمهايي كه از نماهاي سه ويديو جدا شدهاند و اينبار در قالب عكسها نمود ديگري از مضمون نمايشگاه را دنبال ميكنند.