امير موسوي در گفتوگو با «اعتماد»:
خروج تندروها به نفع رابطه تهران- رياض است
گفتوگوي ايران و عربستان ميتواند بسياري از مشكلات ميان تهران و رياض و حتي منطقه را پايان ببخشد. امير موسوي در گفتوگو با «اعتماد»، با تشريح رويكرد عربستان در طول سالها معتقد است كه برخلاف رويكرد ايران، اين عربستان است كه بر شيپور اختلاف ميان دو كشور ميدمد و مانع از شكلگيري يك روابط سازنده ميشود. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با امير موسوي، رييس مركز مطالعات سياسي و استراتژيك در پي ميآيد:
ارزيابيتان از روابط تهران و رياض در طول دورهيي كه ملك عبدالله پادشاهي عربستان را برعهده گرفته بود، چيست؟
ملك عبدالله از سال 2005 ميلادي به صورت رسمي، پادشاه عربستان شد ولي از سال 1995، وي رسما قدرت را در اين كشور تحت اختيار خويش درآورده و حاكم اصلي عربستان را ميتوان حتي در آن سالها، ملك عبدالله دانست چراكه ملك فهد ناتوان شده بود و نميتوانست كشور را مديريت كند. وي در زمان وليعهدي دو اقدام جدي و البته خطرناك انجام داد كه آن دو اقدام را حتي تا روزهاي اخير ادامه داد. اولين اقدام، بحث پذيرش اسراييل از سوي وي در نشست اتحاديه اروپا در اجلاس بيروت بود و همانطور كه گفتم، ملك عبدالله تا همين روزهاي اخير هم به دنيال عاديسازي و پذيرش رژيم صهيونيستي از سوي كشورهاي عربي بود. دومين اقدام، زمينهسازي حمله امريكا و همپيمانانش به عراق در سال 2003 ميلادي بود. او بسترسازيهاي لازم براي حمله به عراق از سوي غرب را فراهم كرد. بعد از پادشاه شدن ملك عبدالله در سال 2005، اميدهاي بسياري براي بهبود روابط عربستان با كشورهاي منطقه و بالاخص ايران به وجود آمد ولي باز وي همان اقدامات خطرناك را كه از زمان وليعهدي كليد زده بود، ادامه داد. وي در سال 2006 ميلادي و در زماني كه رژيم صيهونيستي به لبنان حمله كرد، به جاي حمايت از حزبالله و جريان مقاومت در لبنان، صحبتها و مواضعي را در عربستان مشاهده ميكرديم كه موضع اسراييل را تقويت ميكرد. هيچ كمكي نه به حزبالله بلكه حتي به ارتش اين كشور نيز از سوي عربستان صورت نگرفت و شما حتي يك واكنش منفي نسبت به اين اقدام از عربستان نديديد. در حملات اسراييل به فلسطينيان و جنگهاي غزه هم باز شاهد همين رويكرد از سوي عربستان بوديم. سكوت و حمايت مستقيم و غيرمستقيم، آشكار و پنهان از رژيم صيهونيستي در تمام اين سالها رويكرد اين كشور در خصوص مسائل منطقهيي بوده است. از سوي ديگر نيز همانطور كه گفتم در خصوص عراق هم عملكرد درخشاني نداشت. قبل از حمله امريكا به عراق و اشغال خاك اين كشور، شاهد 12 سال تحريم عراق از سوي عربستان بوديم. تحريمهايي كه نه تنها به مردم عراق كمكي نكرد بلكه به فقر و بدبختي آنها افزود. حتي بعد از اشغال عراق توسط كشورهاي غرب باز از رويكرد خصمانهاش نسبت به مردم عراق عقبنشيني نكرد و شاهد حمايت اين كشور از گروههاي تروريستي بوديم كه به جنگهاي فرقهيي دامن زد. البته در روزهاي اخير كورسوي اميدي نسبت به اين مساله از سوي عربستان ديده شد و احتمال بازگشايي سفارت رياض در بغداد بعد از 25 سال وجود دارد. اين شرايطي كه بيان كردم در چهار سال اخير تشديد شده است. شديدترين برخوردها با مردم و گروههاي عراقي از سوي گروههايي صورت گرفته است كه به نوعي مورد حمايت عربستان بودهاند. پادشاه اين كشور، دست وزير امور خارجه و رييس سازمان اطلاعات عربستان را باز گذاشت و آنها در اين سالها، هرچه خواستند كردند. همچنين نكته مهمي كه در طول سالهاي پادشاهي ملك عبدالله به وضوح قابل مشاهده است، نوع رفتار وي در خصوص برخي مسائل است. اموري كه در سالهاي گذشته، پنهاني صورت ميگرفت در دوره زمامدارياش به شكل علني، آشكار شد.
روابط تهران و رياض در دوره آقايان هاشميرفسنجاني و خاتمي به سمت بهبود رفته بود ولي در هشت سال اخير، اين روابط رو به وخامت رفت. دليل اين امر را چه ارزيابي ميكنيد؟
روابط رياض با تهران از ابتداي انقلاب خوب نبود و اين خوب نبودن نيز در سالهاي بعد تداوم يافت. با پيروزي انقلاب، بيم بيداري ملتها در عربستان و كشورهاي عربي شكل گرفت و به همين دليل، از همان ابتدا رويكردهاي خصمانه را عليه جمهوري اسلامي ايران در پيش گرفتند. در دورهيي هم كه شما به آنها اشاره داشتيد، با اينكه شاهد انجام اقداماتي براي اصلاح و بهبود روابط ميان دو كشور بوديم اما اين اصلاحات ريشهيي نبود. حتي براي بهبود و گسترش روابط هم اين ايران بود كه پيشقدم شد و حتي در آن سالها هم كارشكنيهاي بسياري از سوي عربستان عليه كشورمان صورت ميگرفت. شما در طول تمام اين سالها رفتار عربستان را ببينيد. شوراي همكاري كشورهاي خليج فارس براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران با پيشنهاد و محوريت عربستان شكل گرفت. آنها از ايران خواستههايي داشتهاند كه حتي زمان دولت اصلاحات و سازندگي نيز با آن خواستهها موافقت نشد. خواستههايي نظير دست برداشتن از دشمني با رژيم صيهونيستي، عدم حمايت از جريان مقاومت در منطقه، كار نداشتن به كشورهاي عربي، جزاير سهگانه و... از جمله اين خواستها هستند. آنها نفوذ و روابط خوب جمهوري اسلامي ايران با كشورهايي نظير لبنان، سوريه و عراق را مشاهده ميكنند و دوست ندارند كه اين نفوذ و رابطه ميان ايران و كشورهايي عربي وجود داشته باشد در حالي كه داشتن رابطه صميمانه با كشورهاي همسايه و منطقه، از حقوق اوليه كشورهاست. شما به رفتار عربستان در طول يك سال گذشته بنگريد. صحبتها و مذاكرات مختصري ميان ايران و امريكا و آن هم در خصوص مساله هستهيي صورت گرفته اما اين را هم نميتوانند ببينند و كارهاي خلاف شؤون ديپلماتيك انجام ميدهند. آيتالله هاشمي در دوره رياستجمهوريشان و پس از آن چقدر تلاش كرد كه آنها را جذب كند ولي مسوولان اين كشور حتي يك بار هم راضي نشدند كه به ايران بيايند. تنها يك بار ملك عبدالله و آن هم براي مراسم كنفرانس كشورهاي اسلامي به تهران آمد در حالي كه مقامات ما در همه سطوح به اين كشور سفر كردهاند.
روابط ايران و عربستان در دوره دولت تدبير و اميد چگونه بوده است؟
در يك سال اخير، هم آقاي روحاني و هم آقاي ظريف اقدامات مثبت و مفيد بسياري براي بهبود روابط با عربستان انجام دادهاند. پيامها و صبحتهاي بسياري در اين باره داده و زده شد اما جواب اين پيامها چه بود؟ در عراق و سوريه عليه ما ميجنگند. با كاهش قيمت نفت ميخواهند كمر اقتصاد كشورمان را بشكنند. اجازه نميدهند مصر با ما سلام و عليك داشته باشد. فشارهاي زيادي به مراكش وارد كردند تا اين كشور چهار سال پيش مجبور شد، قطع رابطه با ايران كند. حتي در سودان هم بيكار ننشستند و روابط ما با سودان را به هم ريختند. در اعمال تحريمها هم نقش بسزايي ايفا كردند. شما اسناد ويكيليكس را ببينيد. البته بايد به اين مساله نيز اشاره داشته باشم كه در درون عربستان نيز گروهي از سياستمداران معتدل و عاقل حضور دارند كه آنها نيز به بهبود روابط با تهران ميانديشند اما در اقليت هستند.
دليل اين كوتاه نيامدن چيست؟
عربستان در سالهاي اخير هزينههاي زيادي در منطقه كرده است تا تنها قدرت منطقهيي باشد. مبالغ هنگفتي در سوريه سرمايهگذاري كردند و به حمايت از گروههاي تروريستي تكفيري پرداختند تا نظام فعلي سوريه فرو بپاشد اما نه تنها اسد ماند بلكه گروههاي تكفيري تروريستي در حال عقبنشيني و نابود شدن هستند. در لبنان تلاش بسياري كردند تا سعد حريري در نخستوزيري باقي بماند ولي نشد. در يك سال اخير نيز تلاشهاي زيادي كردند تا رييسجمهوري متمايل به خودشان روي كار بياورند ولي تاكنون اين مساله صورت نگرفته و لبنان يك سالي است كه به دليل كارشكني عربستانيها، رييسجمهور ندارد. در فلسطين و حملات وحشيانه رژيم صهيونيستي سكوت كردند و تلاش بسياري براي به نابودي جريان مقاومت كردند ولي آنچه ديديم، خواري و ذلت اسراييل و سرافرازي گروههاي فلسطيني بود. يمن كه حياط خلوت آنها بود، هماكنون رييسجمهور نزديك و منصوب به آنها هيچكاره و خانهنشين است و اين انصارالله است كه امور را با حمايتهاي مردمي برعهده دارد. چهار سال است كه در بحرين، اعتراضهايي مسالمتآميز صورت ميگيرد ولي واكنش عربستان چه بود؟ نيروهاي بسياري براي سركوب اعتراضات مردمي گسيل ساختند و ميادين و مساجد بسياري را تخريب كردند. در مجموع، اين همه سرمايهگذاري كردند و آن چه عايد آنها شد، چيزي جز شكست نبود. آنها دوست ندارند كه اقتدار ايران را ببينند. اقتداري كه ريشه مردمي دارد. نميتوانند ببينند كه مردم منطقه دوستدار جمهوري اسلامي ايران هستند و اين مساله برايشان قابل هضم نيست در حالي كه نميدانند اين اقتدار مردمي و تاريخي است.
فكر ميكنيد با گفتوگو، اين مشكلات قابل حل است؟
متاسفانه توانايي گفتوگو كردن ندارند. بلد نيستند كه با ايران به گفتوگو بنشينند. فاقد زبان ديپلماسي هستند و گفتوگو و ديپلماسي را با ارعاب، توطئه و ترور اشتباه گرفتهاند و با گروههاي تكفيري با ايران گفتوگو ميكنند اما با اين حال، باز جز شكست چيز ديگري عايدشان نشده است در حالي كه اگر گفتوگو ميشد خيلي از منافعشان را حفظ ميكنند و خيلي از مسائل را بازسازي و حل ميكردند. من فكر ميكنم اگر تحول جديدي بعد از ملك عبدالله صورت گيرد، كبوترها يعني گروه معتدل مسلطتر ميشوند. اگر پسران آقاي عبدالله بيايند، خوب است. افراد معتدل و واقعبيني هستند. اگر اين گروه به قدرت برسد، گروه تندرو عربستان به رهبري سعودالفصيل و بندر بن سلطان به كنار ميروند. اندكي كاسته شدن از قدرت تندروها ميتواند تاثيرات شگرفي در روابط تهران و رياض و حتي ساير كشورها داشته باشد. من فكر ميكنم امريكا نيز روي اين خط كار ميكند. چون امريكا نيز در حال تغيير استراتژي در منطقه است و حداقل در دوران اوباما، تمايل ندارد با تندروها سرشاخ شود. براي همين دليل متعب پسر ملك عبدالله يك ماه پيش در امريكا بود. اگر متعب و طرفداران وي بر سركار آيند، شرايط بهتر ميشود و فكر ميكنم براي شيعيان عربستاني، برخورد با گروههاي تكفيري و مردم بحرين بهتر ميشود. علاوه بر اينها، شرايط براي بهبود با ايران مورد بازنگري قرار ميگيرد. به هر حال اعتقاد دارم كه گفتوگوي عربستان با ايران ميتواند نه تنها در كاهش و حتي حل مشكلات تهران و رياض موثر باشد بلكه در پايان بخشيدن به حل مشكلات منطقهيي نيز اثرگذار باشد.