يادداشت اختصاصي محمود محمدي، سخنگوي اسبق وزارت امور خارجه
بايد با ديپلماسي، طرف مقابل را وادار به پرداخت هزينه محول در برجام كنيم
توافق هستهاي ايران و گروه 1+5، يك توافق معمولي نبود بلكه يك تصميم استراتژيك و توافقي چندمنظوره براي بازگشت به وضعيت پيشاتحريم و پيشاتهديد مطرح شدن ايران توسط شوراي امنيت سازمان ملل بود كه چهار عنصر حقوقي، اقتصادي، تكنولوژيكي و ديپلماسي را درگير ميكرد. اين توافق در بستر و چارچوب حل مسالمتآميز دغدغهها و نگرانيهاي طرفين پس از مدتها گفتوگوها و رايزنيهاي گسترده به دست آمد. طرفين در توافق برجام اراده كردند تا در جهت رفع نگرانيهاي يكديگر به طور مسالمتآميز حركت كنند. نگراني امريكا، كشورهاي عضو اتحاديه اروپايي و سازمان ملل براساس ادعاي احساس خطر دستيابي ايران به سلاح هستهاي طرحريزي و پايهگذاري شده بود كه موضوع استراتژيكي است. از سوي ديگر، هدف جمهوري اسلامي ايران از نظر استراتژيك بر اين مبنا پايهريزي شده بود كه جمهوري اسلامي ايران تهديد نيست و نميخواهد به سلاح هستهاي دست يابد و چون براساس فرض اشتباه تهديدانگاري ايران، انواع و اقسام تحريمهاي يكجانبه و ظالمانه عليه كشورمان اعمال شده بود، جمهوري اسلامي ايران درصدد بود تا به لحاظ اقتصادي تحريمها لغو شده و كشور به شرايط پيشاتحريم بازگردد و به لحاظ تكنولوژي، ايران بتواند در چارچوب اساسنامه آژانس بينالمللي انرژي اتمي به برنامههايش در چارچوب فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ادامه بدهد. اين راهبرد برد- بردي بود كه براساس آن، طرفين مذاكرات «سياسي» خود را آغاز كردند و به توافقي تاريخي رسيدند. براساس اين توافق، طرفين در چارچوب يك برنامه زمانبنديشده متناظر بايد اقداماتي را گام به گام انجام ميدادند؛ از يك سو، جمهوري اسلامي ايران بايد در برنامه هستهاي خود تغييراتي را ميپذيرفت و هم طرف مقابل بايد ضمن عدم اعمال تحريمهاي جديد، در يك جدول زمانبندي شده، تحريمها را رفع ميكرد و طبق اساسنامه آژانس، ايران فعاليت هستهاي خود را ا دامه ميداد. همه اين مراحل توافق كلي برجام بود كه با استمرار «ديپلماسي» دوجانبه و چندجانبه و ديپلماسي كنفرانسي با سازمانهاي بينالمللي دنبال ميشود. امريكا بعد از توافق برجام تاكتيك ديگري در كنار راهبرد اصلياش براي حفظ فضاي ابهام در اجراي توافق برجام را دنبال ميكرد. در واقع، امريكاييها وقتي به لحاظ استراتژيك به مقصد رفع تهديدات و از بين بردن نگرانيهايشان رسيدند، از نظر تاكتيكي با تعلل و وقتكشي و ايجاد ابهام براي همپيمانانشان از مكانيزم بازدارندگي براي ايجاد همكاري با ايران پيروي ميكنند. در چنين شرايطي طبعا تاكتيك جمهوري اسلامي ايران هم بايد بر اين مبنا استوار باشد كه طرف مقابل نهتنها به تعهدات خود عمل كند بلكه فراتر از توافق هستهاي نيز نرود و درصدد خريد زمان و اتخاذ سياستهاي تاخيري و ايجاد بازدارندگي و شبهه براي ديگر كشورها نباشد. با اين حال، با آنكه بيش از يك سال از دستيابي به توافق هستهاي و بيش از شش ماه از اجرايي شدن آن ميگذرد، به دليل اتخاذ سياستهاي تاخيري امريكا و برخي شيطنتها و بدعهديها از سوي آنها، جمهوري اسلامي ايران هنوز نتوانسته است به گشايشهاي مدنظر و مطلوب خود دست يابد البته بخشي از مشكل فقدان راهبرد و سياست تبليغاتي متناسب با پيچيدگي اين توافق چندمنظوره بوده است. آنچه كه از اين مساله نتيجه ميگيريم، آن است كه امريكا با اين اقدامات تاخيري و بدعهدي بيش از پيش اثبات ميكند كه قابل اعتماد نيست، مسالهاي كه البته جمهوري اسلامي ايران از ابتداي انقلاب اسلامي به آن باور داشته و در صحنه عمل نيز آن را مشاهده كرده است و در سخنان مختلف مقام معظم رهبري نيز متبلور شده و به آن اشاره شده است. متاسفانه اين نوع اقدامات در حال افزايش است و بيترديد تداوم يافتن آن ميتواند موجب ضربه زدن به توافق هستهاي شود. بايد دانست كه برجام، توافقي دوطرفه است كه طرفين موظف به پايبندي به آن و اجراي تعهداتشان هستند و اين گونه نيست كه جمهوري اسلامي به تنهايي به تعهداتش عمل كند و در جهت اعتمادسازي گام بردارد و در مقابل، امريكا و شركاي ديگرش در گروه 1+5 از پايبندي به تعهدات و اجراي وظايفشان شانه خالي كنند. با اين حال، برجام فرصتي را در اختيار تمامي طرفين قرار داده است كه براساس آن، در صورتي كه يكي از طرفين نسبت به تعهداتش كوتاهي داشته باشد، آن مساله را مورد پيگيري قرار داده و حتي نسبت به آن در اجرايي ساختن تعهداتش پاسخ دهد زيرا برجام، در چارچوب توافقي گام به گام و مرحلهاي است و اگر طرفي، نسبت به تعهدات خود قصوري نشان بدهد و در پايبندي به تعهدات كوتاهي كند، نبايد اين انتظار را داشته باشد كه طرف مقابل در گام بعدي به طور كامل اقداماتش را انجام دهد. با اين حال، من فكر ميكنم بخشي از كوتاهيهاي طرف امريكايي و ترديد ساير كشورها به دليل انتخابات رياستجمهوري امريكا در ماههاي آتي است. هماكنون اولويت اصلي امريكا انتخابات رياستجمهوري و رقابتهاي انتخاباتي ميان كانديداهاست و با آنكه برجام ربطي به انتخابات اين كشور ندارد ولي به موضوعي انتخاباتي و مستمسكي براي كشمكش و نزاع ميان طرفين تبديل شده است. همين مساله موجب شده دولت امريكا عملا در مساله برجام قادر به برداشتن گامهايي جدي كه موجب ابهامزدايي و كاهش و رفع سوءتفاهمهاست نشود، از سوي ديگر، برخي ابهامآفرينيها و دشمنيها كه از سوي دولت امريكا و البته دشمنان توافق هستهاي در نهادهاي امريكايي مانند كنگره صورت ميگيرد موجب شده است تا برخي كشورهاي غربي و سرمايهگذاران براي برقراري مناسبات مالي و بانكي و مبادلات تجاري دچار ترديد باشند و در اين مدت رغبتي براي همكاري با ايران نشان ندهند كه اين ترس آنان هم ربطي به امريكا دارد و هم ندارد. ربط ندارد زيرا ديپلماسي ايران، امريكا را وادار كرد به همپيمانانشان بگويد كار با ايران بلااشكال است و ربط دارد زيرا همپيمانان امريكا نسبت به استمرار اين تفكر در امريكا اطمينان ندارند و صبر را ترجيح ميدهند. با اين حال، حايز اهميت آن است كه جمهوري اسلامي ايران با دستيابي به توافق هستهاي چيزي را از دست نداده و در صورتي هم طرف مقابل به تعهداتش پايبند نباشد، امكان بازگشتپذيري براي ما براساس برجام و اراده ملي مهياست.
ضمن اينكه، مثل برجام حكايت خريداري است كه كالاي فروشنده را گرفته و در پرداخت بهاي آن تعلل ميكند يا بايد به طور مكرر پول را مطالبه كرد يا كالا را پس گرفت كه از نظر من هنوز زمان زيادي از برجام و اجرايي شدن برجام نگذشته است زيرا خريدار هم پول دارد و هم جيب زياد اما ميل پرداخت ندارد كه بايد ديپلماسي ما به دنبال راههايي باشد تا وادار به پرداخت شود.
اثبات قابل اعتماد نبودن امريكا با تداوم بد عهدي ها
با آنكه بيش از يك سال از دستيابي به توافق هستهاي و بيش از شش ماه از اجرايي شدن آن ميگذرد، به دليل اتخاذ سياستهاي تاخيري امريكا و برخي شيطنتها و بدعهديها از سوي آنها، جمهوري اسلامي ايران هنوز نتوانسته است به گشايشهاي مدنظر و مطلوب خود دست يابد البته بخشي از مشكل فقدان راهبرد و سياست تبليغاتي متناسب با پيچيدگي اين توافق چندمنظوره بوده است.
آنچه كه از اين مساله نتيجه ميگيريم، آن است كه امريكا با اين اقدامات تاخيري و بدعهدي بيش از پيش اثبات ميكند كه قابل اعتماد نيست، مسالهاي كه البته جمهوري اسلامي ايران از ابتداي انقلاب اسلامي به آن باور داشته و در صحنه عمل نيز آن را مشاهده كرده است و در سخنان مختلف مقام معظم رهبري نيز متبلور شده و به آن اشاره شده است.