• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3593 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۷ مرداد

ريشه چالش ورزش قهرماني در جوامع بسته

روزنامه اعتماد شوراي نويسندگان

برخي جوامع اسلامي بسته، دچار تناقضات پايان‌ناپذيري هستند كه هركدام از اين تناقضات دير يا زود مثل يك زخم سر باز خواهند كرد و جامعه را دچار بحران و تنش مي‌كنند. عربستان سعودي را مي‌توان مصداق بسته‌ترين جامعه و كشور اسلامي دانست. كشوري كه هنوز رانندگي زنان آن حل نشده است، چگونه مي‌تواند چالش‌هاي جدي‌تري را كه پيش‌رو دارد، حل كند؟ يكي از اين چالش‌ها مساله ورزش قهرماني است. واقعيت اين است كه به لحاظ معيارهاي سنتي و حتي معيارهاي موجود در شريعت در عربستان سعودي، اصل ورزش قهرماني (و نه ورزش همگاني) امري بيهوده تلقي مي‌شود. با هيچ‌يك از برداشت‌هاي مرسوم در اين جوامع نمي‌توان از فوتبال و ساير ورزش‌ها دفاع كرد، حداقل به عنوان يك حكم اوليه قابل دفاع نيستند. از منظر آنان اين كار نه واجب است و نه حتي مستحب، به احتمال فراوان مباح نيز محسوب نمي‌شود، اگر حرام نباشد كه در مواردي نيز حرام است، حداقل مكروه محسوب خواهد شد. موارد حرام آن بسيار روشن است. ورزش بوكس به طور قطع در چنين چارچوبي قرارمي‌گيرد. ولي چرا جامعه عربستان و حكومت آن در برابر ورزش مردان سر تعظيم فرود آورده و هزينه‌هاي كلاني را صرف آن مي‌كند، در عين حال در برابر ورزش بانوان حتي در اموري مثل تيراندازي يا ورزش‌هاي مشابه، مقاومت منفي نشان مي‌دهد؟ چرا حكومت عربستان مي‌كوشد كه با چراغ خاموش چند نفر از زنان ورزشكار خود را با تجهيزات ايمني! و محافظ خانوادگي به المپيك بفرستد و كميته ملي المپيك نيز اين زنان را بدون شركت در مسابقات مقدماتي و بدون داشتن حد نصاب براي حضور در مسابقات مي‌پذيرد؟ اين تناقضات در بيشتر جوامع اسلامي وجود دارد، ولي حد و حدود آن با يكديگر فرق مي‌كند. در عربستان، كويت و... شديدتر از همه جاست، در تركيه و آذربايجان و... كمتر از ساير كشورهاست. در برخي جوامع مشكل و تضاد فقط در سطح جامعه و مردم است و در برخي ديگر از كشورها اين مشكل در سطح دولت‌ها نيز بازتاب دارد. ريشه اين تناقضات چيست و آينده آنها چگونه خواهد بود؟ واقعيت اين است كه برخي گمان مي‌كنند ريشه اصلي اين مساله در ويژگي مذهبي اين جوامع است. بدون ترديد اين امر نقش دارد، ولي به نظر مي‌رسد كه مساله اصلي وجود نظام پدر يا مردسالار اين جوامع است. يكي از نمونه‌هاي آشكار آن در افغانستان و پاكستان و حتي هند است. بسياري از اقدامات ضد انساني عليه زنان، بيش از آنكه ريشه ديني و مذهبي داشته باشد، به روشني ريشه مردسالاري و گرايش آنان در تسلط آنان بر ديگران دارد...

 و حتي مي‌توان با قاطعيت گفت كه اين اقدامات به‌شدت ضد مذهب و شريعت نيز هستند. جامعه عربستان نيز كمابيش همين وضع را دارد. علت پذيرش ورزش قهرماني براي مردان و حمايت از آن در مقابل مقاومت در برابر پذيرش اين مساله براي زنان در حقيقت ريشه در نظام پدرسالار اين جامعه دارد. حتي در ايران هم شاهد هستيم كه با گذشت زمان نگرش‌ها نسبت به جايگاه و فعاليت‌هاي ورزشي و غيرورزشي زنان تغيير كرده و بازتر شده، در حالي كه نگاه حاكم رسمي بيش از پيش بر محور شريعت بوده است، چرا چنين اتفاقي را شاهديم؟ به اين دليل كه در عين حركت به سوي نگاه شريعت‌محوري در عرصه رسمي، جامعه از فضاي مردسالاري دورتر شده است. نمونه واضح آن اختيارات زنان در عقد ازدواج است كه براساس شريعت هرگونه شرطي را مي‌توان در اين عقد مقرر داشت، ولي چون در گذشته نگاه مردسالارانه بود، وضعيت عقد و شرايط آن به صورت پيش‌فرض به نفع مردان بود، در حالي كه اكنون اين شرايط به سوي برابري يا حتي به نفع زن ميل مي‌كند، و اين روند تعارضي با شريعت ندارد ولي با فرهنگ پدرسالار و مردسالار در تضاد است و مخالفت‌ها با اين وضع نيز از موضع مردسالاري است، هرچند برخي افراد مي‌كوشند كه آن را در پوشش شريعت بيان كنند، ولي پذيرفته نمي‌شود.
يك عامل ديگر بروز اين بحران در اين جوامع، ناتواني آنها در تطبيق دادن مفهوم مليت و كشور با مفهوم فرامرزي شريعت و دين است. از منظر دين، همه مومنين برادرند، تمايزي ميان آنان نيست مگر به واسطه ايمان‌شان. تمايزات برحسب رنگ، نژاد و... به كلي مردود است، چه رسد به تمايز براساس مليت كه يك امر صددرصد قراردادي و حتي تحميلي است. بسياري از كشورهاي منطقه براساس توافق 1916 مشهور به سايكس پيكو شكل گرفته‌اند، سپس عده‌اي خود را عراقي، عده‌اي سوري، عده‌اي لبناني و اردني و سعودي وكويتي و... دانسته‌اند، در حالي كه مي‌توانست همه اين كشورها يكي شود يا دوبرابر تعداد اين كشورها به وجود آيد. با وجود اين مي‌بينيم كه رقابت‌هاي ورزشي ميان كشورهاي عربي و اسلامي بسيار حاد است و ورزش به عنوان ابزاري در خدمت هويت ناسيوناليستي آنان شده است. هويتي كه هيچ سنخيتي با شريعت موجود و نيز پيشينه تمدني در اين كشورها ندارد. چرا دولت‌ها بايد بر اين هويت تاكيد كنند؟ به اين دليل واضح كه عربستان يا كويت و قطر نمي‌خواهند منابع مالي خود را صرف مردم مصر و يمن و سومالي و... به عنوان هم‌كيش يا هم‌نژاد و همزبان خود كنند و بايد مرزي مجازي ميان خود ترسيم كنند. اينجاست كه برخلاف اصول شريعت موجود در اين كشورها؛ مجبورند بر طبل تمايزات بكوبند. ارتقاي جايگاه ملي يك كشور به عوامل گوناگوني ربط دارد، كه يكي از آنها ورزش است. چه ورزش مردان و چه زنان. بي‌جهت نيست كه مي‌بينيم با گذشت زمان، اهميت ورزش قهرماني در ايران نيز روز به روز بيشتر و بيشتر شده است. موضوعي كه در دهه اول انقلاب اصولا مورد توجه قرار نمي‌گرفت، امروز به جايگاهي رسيده كه براي يكي از ورزش‌هاي كم‌كيفيت آن يعني فوتبال، ارقام نجومي را به عنوان دستمزد و از جيب ملت پرداخت مي‌كنند. آن هم به كساني كه معلوم نيست با معيارهاي رسمي فرهنگي، چقدر سازگاري دارند؟ اين سرنوشت ساير جوامع است و هرچه جامعه بسته‌تر باشد مثل عربستان، درد اين زايمان بيشتر است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون