پيامدهاي نزديكي
دو دولت شبه اقتدارگرا
مهمترين تاثير احتمالي نزديكي ميان روسيه و آنكارا را بايد در خصوص سوريه جستوجو كرد. در شرايط كنوني، ايران و روسيه در بحران سوريه در يكسوي ميدان و تركيه در طرف مقابل آنها قرار دارد. در ماههاي اخير نيز روسيه در سوريه مواضعي را اتخاذ كرده كه براي تركها مشكلساز شده است از جمله آنكه روسيه در ماههاي گذشته بارها مواضع متحدان تركيه در سوريه مانند جبههالنصره و ارتش آزاد را بمباران كرده است. همچنين روسها به كردها به عنوان يك متحد نگاه ميكنند و نگاه مثبتي را به مساله فدراليسم در سوريه دارند. من فكر ميكنم در پي نزديكي تركيه و روسيه، شريانهاي ارتباطي موجود ميان جريانهاي تروريستي با تركيه قطع شده و تركها مواضع مثبتتري در قبال دولت سوريه اتخاذ كنند و از سوي ديگر، روسيه در قبال مساله فدراليسم اصرار كمتري كرده و همچنين مواضع نرمتري درباره كردها اتخاذ كند. نكته مهمي كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه كودتاي نافرجام اخير تركيه به نقطه عطفي در روابط تركيه و روسيه تبديل شد. به عبارت ديگر، كودتاي نافرجام اخير از اين جهت بر مناسبات آنكارا و مسكو تاثير داشت كه روسيه از جمله نخستين دولتهايي بود كه در همان ساعات اوليه كودتا از دولت تركيه حمايت كرد و روي خوشي به كودتاچيان نشان نداد. همزمان نگراني آنكارا از غرب و ادعاي حمايت آنها از كودتا نيز موجب شد تا روابط موجود ميان تركيه و كشورهاي غربي روزبهروز تيرهتر شود و تركها به سمت روسها متمايل شوند. از سويي، كودتا موجب سوق دادن بيش از پيش اردوغان به نوعي شبه اقتدارگرايي شد و ما اين روزها مشاهده ميكنيم دولت تركيه در حال دستكاري در نهادها و تغيير در ساختارها و تعويض استانداردهايي است كه براي غرب خط قرمز محسوب ميشود. لذا با توجه به وضعيت فعلي ميتوانيم بگوييم كه با توجه به ساختار سياسي مشابهي كه در روسيه و تركيه به وجود آمده است، دو دولت شبهاقتدارگرا به يكديگر نزديك شدهاند كه از زبان و مفاهيم مشتركي نيز برخوردارند.