جان جواني نشسته در توهم
نازنين متيننيا
400 كودك فرانسوي در مناطق تحت اشغال داعش شناسايي شدهاند. اين خبر را يك روزنامه فرانسوي منتشر كرده و در ادامه گزارش روايت كرده: «دو سوم اين كودكان همراه والدين خود به داعش پيوستند و يك سوم هم از والديني فرانسوي و در مناطق تحت اشغال به دنيا آمدهاند». نسل تازه داعش از مليتهاي مختلف در حال شكلگيري است و جهان در اضطراب مواجه با اين هجوم وحشت همچنان گنگ و مبهم است. ابهامي كه نه تنها در مبارزه با داعش كه حتي در رفتار آدمها با شنيدن خبرهاي مربوط به اين گروه تروريستي، خود را نشان ميدهد. ما نشستيم كنج خبرها و مدام ميشنويم كه يكنفر از اعضاي داعش در يك گوشه امن جهان، بمب به كمر، چاقو به دست و... تصويري از قتلعام ميسازد يا در مناطق تحت اشغالش زنان را به اسارت ميبرد و كودكان را خونريز و جنايتكار تربيت ميكند. در كنج خبرهاي جهاني همه ما يك واحد انساني هستيم در مقابله با يك دشمن عجيب و غريب و همچنان غيرقابل كنترل.
ترس و وحشت پيچيده در خبرها مدام ما را از كنكاش و تحليل جزييات دور ميكند و هرآنچه به ذهنمان ميرسد، نخستين گزينههاست كه بارها و بارها مرور شده: چه كساني در پيدايش داعش نقش داشتند؟ چه كساني هنوز اين گروه را تغذيه مالي ميكنند؟ چرا عزم جهاني براي مبارزه كافي نيست؟ و... سوالهايي از اين دست را به هر زبان و مليتي از خودمان ميپرسيم و از هر زبان و مليتي هم جوابهايي براي اين سوالها پيدا ميكنيم. سوالهايي كه همچنان خود را بيفايده نشان ميدهند وقتي دوباره ميشنويم كه بمبگذاري ديگري اتفاق افتاده است و مردمي روز آرام خود را با چاشني خون و وحشت، تمام كردند.
سوالهاي تكراري، ديگر ما را به نتيجه نميرسانند؛ كه اگر ميرساندند گزارش تكاندهنده روزنامه فرانسوي از كودكان فرانسوي در مناطق داعش هم منتشر نميشد. سوالها ما را در كلاف سردرگم وحشت و حالا چه ميشود، پيچاندهاند و بهتر است راهي ديگر باز كنيم. بهتر است برگرديم و اينبار نه به داعش كه به جامعه انساني جهاني فكر كنيم. به همه آن پدر و مادرهايي كه حاضرند دست فرزندشان را بگيرند و بروند همراه گروهي شوند كه برچسب تروريستي دارند. اين آدمها چه كساني هستند؟ چطور پدر و مادرهايي هستند كه نه فقط زندگي خود، زندگي بچهاي كوچك را در كف دست داعش ميگذارند؟ كدام رويا، كدام آرمان، كدام خواست، اينها را اينطور وسوسه ميكند كه دل به داعش ببندند و به سرازيري مرگ و خونريزي و جانگيري از آدمهاي ديگر برسند؟ مگر اين پدرومادرهاي فرانسوي چند سال دارند؟ چه چيزي از زندگي ميخواهند كه زندگي در فرانسه نميتواند به آنها بدهد، اما مناطق اشغالي داعش ميتواند؟
اصلا اين پدر و مادرها نه، آن جوانهاي 20 تا 30ساله كه اسمشان در خبرهاي حمله تروريستي هست و حالا زنده نيستند يا دو دختر دانشآموز انگليسي كه در حمله به داعش كشته شدند، چه كساني بودند؟ چرا اين آدمها هيچكدام به زندگي در پيشرو نگاهي نينداختهاند و اينطور بيمحابا، كمر به قتل خود بستند؟ دانشآموز 15 ساله، جوان 20 ساله يا 30 ساله، متوسط آيندهاي 40 ساله پيشروي خود دارد؛ 40 سال زندگي كه ميتواند لحظه به لحظهاش متغير، دوستداشتني، پرتجربه و اتفاق باشد. چرا اين آدمها آن 40 سال پيشرو را رها ميكنند و دل ميبندند به توهم آرماني كه داعش براي آنها ساخته. چه چيزي در زندگي اين آدمها خالي است؟ كدام خلأ آنقدر قوي و تاثيرگذار ميتواند ميل به كشتن خود و ديگري را زنده كند؟
اينها سوالهايي است كه بايد از خودمان بپرسيم. از جامعه واحد انساني كه روزبه روز به تعداد جداشدگان و به داعش رسيدگانش بيشتر ميشود. بايد بپرسيم در جهان امروز ما چه چيز كم و گم و خالي است كه داعش دارد و ما نه؟! بايد به آن توهم آرماني كه داعش ساخته دقيق نگاه كنيم و بپرسيم چطور توانسته آن توهم را در زرورق دروغ و وعده، بپيچد و يكجور دوستداشتني به خورد آدمهايي بدهد كه جان و جواني خود را در طبق اخلاص براي او ميگذارند.
اين جوانهاي از زندگي سير و آن پدر و مادرها، همه از نسلي ميآيند كه پدر و مادرهايشان به دنبال آرمانها در دهه هفتاد و هشتاد، جهان را زيرورو كردند. پدر و مادرهايي كه ميخواستند در هرگوشه جهان انقلابي راه بيندازند و جهاني را زيرورو كنند. اما اگر سهم آنها تغيير ناگهاني جهان از دهه هفتاد تا قرن تازه بود، اگر آنها با كتاب و فلسفه به آرمان رسيدند و با تكنولوژي و پيشرفتش حق خود را از جهان گرفتند، هيچ چيز جز توهم به دنبال يك آرمان بودن، ندادند. پدر و مادرهاي اين نسلي كه حالا جان بركف به داعش ميپيوندد، توهم آرمان را براي فرزندان خود جاانداختند. توهمي كه در عصر مدرن با همه امكاناتش، جايي براي ابراز وجود ندارد و از پس همين خلأ است كه داعش با دروغهاي پررنگ و لعاب و فريبهايش از راه ميرسد. حكم كلي جهان به جنون اين جوانان با توهم بزرگ شده راي داده؛ جواناني كه نه شبيه پدر و مادرهاي خود آرمانگراي به دنبال تغيير بودند و نه شبيه نسل پدربزرگ و مادربزرگها مقاوم و ايستاده در ميدان جنگ و اميدوار به صلح. نگوييد آنهايي كه به داعش ميپيوندند، دنبال آرمان هستند. داعش آرمان ندارد، توهم آرمان دارد و همين توهم است كه دارد جان جواني اين روزهاي جهان را ميگيرد. توهم در سرتاسر زندگي ما پخش شده و خبرها هيچ نشانه خوشايندي از تغيير مسير براي اين جهان آغشته در جنون و خون و توهم تغيير ندارند.
جهاني كه روزبه روز ناامنتر ميشود و هيچ سپر و نسخه امني هم براي سلامت ذهن و روان جواني كه به دنبال يك توهم براي ادامه زندگي است، ندارد و بدتر از همه حالا پاي كودكان و نسل تازه داعش هم به ماجرا باز شده است.