قهرمانهاي ريو 2016
سروش صحت
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «از پريشب هنوز قيافه بهداد سليمي از جلوي چشمام كنار نميره... نه قيافه بهداد سليمي نه اشكهاي محمد بنا» راننده كه به روبهرو خيره شده بود چيزي نگفت. مرد گفت: «اين همه واليبال ما برده ولي من هيچ وقت بچههاي واليباليمون رو اندازه روزي كه تو المپيك با لهستان بازي كردند، دوست نداشتم... با وجودي كه باختند» راننده همچنان روبهرو را نگاه ميكرد. مرد از راننده پرسيد: «عجيب نيست؟» راننده گفت: «نه» مرد پرسيد: «چرا؟» راننده گفت: «براي اينكه آدم وقتي به خودش نگاه ميكنه، وقتي به زندگي نگاه ميكنه، ميفهمه كه گاهي تو تلاشت رو ميكني ولي نميشه... براي همين يه دفعه ميبيني مجتبي عابديني يا حميد سوريان يا محمد بنا يا بهداد سليمي يا بچههاي واليبال اون روز نتونستن ولي تو عاشقشون شدي... چون يه چيز بزرگتر رو بهت ياد دادن».