ويژگيهاي آموزش و پرورش توسعهگرا
مرتضي نظري
پژوهشگر و نويسنده
توسعهيافتگي نياز به آمادگي ذهني دارد. ژوزف اشپنگلر، اقتصاددان به خوبي اشاره ميكند كه؛ «وضعيت توسعهيافتگي جوامع تا حد زيادي به محتواي اذهان مردم و نخبگان بستگي دارد.» بديهي است كه بزرگترين خدمت نظام تربيتي جامعه به جريان توسعه اين ميتواند باشد كه از كودكي، ميزان اتكاي شهروندان را به عقل و رفتارهاي خردمندانه افزايش دهد. اما براي آنكه آموزش و پرورش ايران، به روند توسعه انساني كشور ياري رساند، بايد در زمينههايي مورد بازسازي و تحول قرار گيرد. از جمله مهمترين وضعيتهايي كه باعث شده تا آموزش و پرورش خود به مانعي بزرگ براي توسعهيافتگي تبديل شود اين موارد است:
آموزش و پرورش ما به دنبال تجليل است و آموزش توسعهگرا به دنبال تحليل/
آموزشوپرورش ما مقلد و پيرو ميپروراند، اما آموزش توسعهگرا، محقق و پيشرو / آموزش و پرورش ما ميخواهد «آنچه هست» را حفظ كند، حال آنكه آموزش توسعهگرا به دنبال آن است كه آنچه هست را تحول ببخشد/ آموزش و پرورش توسعهگرا، دانشآموز را به جلو حركت ميدهد و ما او را در گذشتهها نگه ميداريم / آموزش و پرورش ما در تلاش است تا اين نسل با دنيا و جهان پيرامونش بيگانه باشد يا از آن بگريزد، ولي آموزش توسعهگرا ميخواهد مخاطبانش دنيا را بشناسند و با آن تعامل كنند/ آموزش و پرورش ما ناخواسته به تشكيلاتي تبديل شده تا همه را در تفكر و رفتار متحدالشكل سازد، حال آنكه آموزش و پرورش توسعهمدار، امكانات و فرصتهاي برابر ميدهد تا توانايي و ظرفيتهاي دروني افراد شكوفا شود / آموزش و پرورش ما فقط آنچه خود داريم را مطلق همه خوبيها و برتريها معرفي ميكند، ولي آموزش توسعهگرا مطلق نمينگرد و آزادانديشي را ميآموزاند/ تربيت سازگار با توسعه، اجازه و فرصت خوديابي و پرسشگري به بچهها ميدهد و به دنياي دانشآموزان، انضباطي و تنبيهي نمينگرد.