محافظهكاري را با آب فراوان از روحتان بشوييد
منصوره نيكوگفتار
صرفنظر از معناي رايج محافظهكاري در دكترين سياسي غرب و جايگاه آن در دستهبندي احزاب (ليبرال، سوسياليسم و محافظهكار) مراد من از محافظهكاري نوعي از نگرش، زيست اجتماعي و سبك زندگي است. آنچه از خود اين اصطلاح برميآيد محافظهكاري، روشي است در حفاظت از منافع، منابع و مصالح فردي در مقابل منافع، منابع و مصالح جمعي. محافظهكاري يك نوع نگرش است كه فرد را در دام ديد تونلي گرفتار ميكند، آنچنان حفظ منافع و حركت بر اساس ملاحظات شخصي در او قوت ميگيرد و گفتمان غالبش ميشود كه هر واقعيتي جز آن از ميدان ديد فرد محافظهكار به شكل خود خواستهاي به دور ميافتد. چرا كه عدول از چنين نگرشي ميتواند محافظهكار را با حقايقي روبهرو كند كه منافع او را چه در كوتاهمدت و چه در درازمدت به مخاطره اندازد. به اين ترتيب زيست اجتماعي او، تشكلي محافظهكارانه مييابد و استايل زندگياش شامل رفت و آمد و گفت و شنيد و بحث و فحص و هر اكشن و رياكشني فرم محافظهكارانه به خود ميگيرد. بر اساس شواهد و مشاهدات، محافظهكارياي ميتواند در نظر گرفته شود كه ميتوان ساز چندين پژوهش و پاياننامه را با آن كوك كرد و به «trait» به عنوان يك صفت يا حداقل رگه آسيبشناسي آن پرداخت. در آموزههاي فرهنگي نيز نمونههايي از مشي و منش محافظهكارانه را ميتوان سراغ گرفت كه از قضا با فراواني بسيار در افواه عمومي مورد استناد قرار ميگيرد. «خواهي نشوي رسوا/ همرنگ جماعت شو»، «يكي به ميخ و يكي به نعل زدن»، « به در ميگه كه ديوار بشنوه»، «شتر ديدي، نديدي»، «آسته برو آسته بيا كه گربه شاخت نزنه.»در فرهنگ سياسي غرب منظور از محافظهكاري، تمايل به حفظ نظام موجود، طرفداري از سنت و عموما مخالفت با اصلاحات و تغييرات پردامنه است، به همين سياق محافظهكاري در معنايي كه من از آن مراد كردهام عبارت است از: تمايل به حفظ منابع خود، حركت در جهت تحبيب قلوب و كسب تاييد ديگران حتي به قيمت عبور از خط قرمز عدالت و انصاف. محافظهكار بيش از آنكه داعيه اصلاحگري داشته باشد روحيه سازشگري دارد و قطب نمايش را بر اساس كسب منافع بيشتر تنظيم كرده است. محافظهكار، در آن واحد داوطلب دستبوسي كسي ميشود كه از هيچ خدعه و نيرنگي براي ساقط كردنش فروگذار نكرده است. محافظهكار همزمان كه به تو لبخند ميزند طناب دار تو را در ذهن ميبافد.رومن رولان در اثر جاودانه خود ژان كريستف عبارات شگفتانگيزي را آورده است:«جرات كنيد راست و حقيقي باشيد، جرات كنيد زشت باشيد، اگر موسيقي بد را دوست داريد بگوييد، خود را همان كه هستيد نشان بدهيد، اين بزك دورويي و دوپهلويي را از چهره روح خود بزداييد، با آب فراوان بشوييد.»