جوابهاي سرراست ليلاز به معتضد
من آقاي معتضد را از زماني كه دانشگاه بودند در تاريخ كاملا ميشناسم و قبول دارم. اين معجزه (قياس معالفارق ايشان بين مذاكرات قوام - سادچيكف با مذاكرات ظريف- جان كري) دخالت منافع و مصالح سياسي در علم است.
مقايسهاي كه در مصاحبه آقاي معتضد با وطنامروز صورت گرفته و مقايسه بين عمل ظريف و قوام، يك نمونه بسيار روشن از اين است كه چگونه سياست و دغدغهها و منافع جناحي سبب ميشود كه حتي دانشمندان يك علوم نيز وارد حوزهاي شوند كه اولا در آن تخصصي ندارند مثل ورود يك تاريخدان به اقتصاد و ثانيا دست به مقايسهاي بزنند كه به لحاظ علمي كاملا نادرست است و هيچ يك از جنبههاي آن به يكديگر شبيه نيست.
در حال حاضر در شبكه بانكي صف براي گشايش اعتبار ارزي به صفر و به روز رسيده است. يعني هم آقاي معتضد و هم هر بزرگوار ديگري اين امكان را دارند كه براي گشايش اعتبار اسنادي براي واردات يك كالا به بانك مركزي بروند و تقريبا همان روز يا ظرف همان هفته امكان تخصيص ارز و واردات كالاي خود را بگيرند. اگر چنين گشايشي نشده بود ما بايد قاعدتا مثل سالهاي 92 يا 93 سه ماه، چهار ماه و پنج ماه در صف ميمانديم براي اينكه بتوانيم به گشايش اعتبار و واردات كالا برسيم.
براي نخستينبار در تاريخ توليد نفت عراق در سال 2013 از جمهوري اسلامي ايران پيشي گرفت و اين يك خفت و شكست ژئوپولتيك بود تا شكست اقتصادي و ما هنوز نتوانستهايم آن را جبران كنيم. اما گامهاي بسيار بزرگي برداشتهايم بهطوري كه صادرات نفت و ميعانات گازي ما از يك ميليون و دويست هزار بشكه در روز در حال حاضر كه من با شما صحبت ميكنم به دو ميليون و هفتصد هزار بشكه در روز افزايش يافته است. اينكه ما به ارز حاصل از صادرات نفتي خود دست پيدا كردهايم يا نه، در پاسخ به آقاي معتضد بايد عرض كنم- چون در آن مصاحبه اشاره بودند- كافي است به اين مورد توجه كنيم كه در سه سال گذشته، با وجود دو برابر شدن نقدينگي نرخ دلار در بازار ثابت مانده است. به نظر شما اين دستاورد نيست؟
نصيحت من به آقاي معتضد و به تمام منتقدان توافق هستهاي است كه اگر اين دستاورد را كافي نميدانيم به خاطر اين است كه زور ژئوپولتيك ما نرسيده است. به اين دليل كه در 10 سال قبل از توافق، اقتصاد ايران به چنان اضمحلالي فرو غلطيد كه ما ناچار از مصالحه بوديم.
15 درصد توليد ناخالص داخلي عربستان كسري بودجه است. ميدانيد اين حرف به چه معنا است؟ اگر بنا بود كه وضعيت ما نيز مثل عربستان باشد و 15 درصد توليد ناخالص داخلي ايران كسري بودجه باشد ما بايد امسال 200- 180 هزار ميليارد تومان كسري بودجه ميداشتيم. در حالي كه امسال كل بودجه عمومي دولت 260 هزار ميليارد تومان است. حتي در امارات متحده عربي نيز نرخ رشد اقتصادي امسال به پايينترين حد از سال 2010 به بعد رسيده است. در حالي كه ما در سال 1395 بالاترين نرخ رشد اقتصادي هفت سال اخير را خواهيم داشت؛ يعني درست برعكس وضعيت كشورهاي نفتي مشابه.
الان درآمد هر ونزوئلايي از صادرات نفت خام، در حال حاضر چهار برابر هر ايراني است ولي نه رشد اقتصادي ونزوئلا مثل ايران است و نه تورم آن، تازه تحريمها نيز هنوز بهطوركامل رفع نشده و ما تازه هشت ماه توافق ايران- امريكا را سپري كردهايم نه هشت سال! حتي ميتوانيم به ايران و خود روسيه اشاره كنيم؛ اينها با اينكه هيچ يك تحريم نيستند آن چنان در حوزه اقتصادي به تنگنا افتادهاند كه نرخ رشد اقتصادي تمام آنها امسال كمتر از جمهوري اسلامي ايران است. جالب است بدانيد امارات عربيمتحده، عربستانسعودي، روسيه و ونزوئلا - كه بهطور كلي از دور خارج است- نيز همين وضعيت را دارند.