تهران، شهري كه عابرانش را دوست ندارد
الهام معيني جزني
يكي از راهكارهاي موثر در توسعه گردشگري ايجاد جذابيت افزوده در جاذبههاي گردشگري است. يك شهر با برند ويژه گردشگري و پيشينه تاريخي كه تا بهحال كسب كرده است، ميتواند مقصد گردشگران شود، اما پس از حضور گردشگر در يك شهر، عوامل مهم ديگري نيز وجود دارند كه ميتوانند در بهجاگذاشتن خاطرهاي ماندگار در ذهن گردشگر اثر زيادي داشته باشند. يكي از اين عوامل، آرايش شهري و استفاده بهجا و مناسب از مبلمان شهري است.
مبلمان شهري به مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاهها و نمادهايي گفته ميشود كه در شهر، خيابان و فضاي باز نصب شده و استفاده عمومي دارند. عناصري مانند نيمكتها، ايستگاههاي اتوبوس، منابع نوري، مجسمهها، سطلهاي زباله و گلدانها كه براي آسايش و زيبايي بيشتر، ارايه اطلاعات، كنترل حركت، ايجاد امنيت و رفاه كاربران در فضاهاي شهري قرار داده شدهاند. وجود اين عوامل، باعث هماهنگي و سازگاري بصري ميان عناصر شهري و بهجاگذاشتن ذهنيت مثبت در ذهن گردشگر و درنتيجه توسعه گردشگري شهري ميشود. سخن در اين مورد بسيار زياد است و سعي ميكنيم در ستون ايرانشهر بيشتر به آن بپردازيم. شايد بد نباشد براي شروع، به شهرتهران بپردازيم كه بهدلايل سياسي، اجتماعي، جمعيتي و حتي پزشكي ميتواند مقصد بسياري از گردشگران ايراني و داخلي باشد.
مبلمان شهري، چهارجريان مهم سكون (توقف، مكث، استراحت)، حركت (جابهجايي، رفت وآمد و گردش)، تفريح (بازي، سرگرمي و هيجان) و اضطراب (عجله، سردرگمي، تنش) را در شهر تنظيم ميكند كه سه مورد اول بهصورت مستقيم به گردشگري و گردشگر مربوط خواهد شد. در اين مجال اشارهاي كوتاه به نخستين جريان يعني سكون، توقف و استراحت در فضاي شهري تهران خواهيم داشت. يكي از مهمترين عواملي كه به گردشگراجازه ميدهد پس از هياهو و حركت زياد در ميان موزهها و بناهاي ديگر، اندكي نشسته، معاشرتهاي كلامي و جمعي برقرار كرده و شهر را از ديدگاه ديگر ببيند. درواقع وجود چنين فضاهايي، نشاندهنده احترام مجموعه آن شهر نسبت به مردمان و عابرانش است. نيمكتها، خميدگيها، لبهها، سكوهايي كه علاوه بر فراهم كردن آسايش، از باد و ساير عوامل جوي در امان بوده و گزينههاي متنوعي براي انتخاب مانند آفتاب، سايه، آرامش ارايه ميدهد.
در تهران قديم، درجلوي بسياري از خانهها، سكوهايي تعبيه شده بود كه نوعي نشيمن براي پذيرايي از عابران محسوب ميشدند و هركدام با توجه به فرهنگ آن محله، آرايش خاص خود را داشتند. پس از اينكه بسياري از اين فضاها براثر تغييرات در بافت شهري از بين رفت، بايد جايگزين مناسبي براي آنها تعبيه ميشد كه با وجود تلاشهايي، هنوز هم به سطح استاندارد مطلوب نرسيده است. چنانچه به دنبال هويتسازي از طريق مبلمان شهري در سطح تهران هستيم، بايد به اين مساله توجه ويژهاي كنيم.
بههرحال، گردشگري كه وارد يك شهر ميشود بهجهت استفاده بهينه از زمان، مجبور است زمان بسياري را درسطح شهر بگذراند و خيابانهاي شهر تهران (جدا از پاركها و مراكز تجاري) فاقد اين عنصر مهم هستند. تهران بدون حضور نيكمت در خيابانهاي مهم و پرترددش بهعابرانش ميگويد كه در اين شهر بايد دويد و عجله كرد. خيابانهاي تهران هنوز هم عبوسند و بايد گامي براي آشتي ميان آن و عابرانش برداشت.