روايت عزت شاهي از ابوذر انقلاب
منافقين دنبال سوءاستفاده از طالقاني بودند
احزاب
عزتالله شاهي يا همان عزت شاهي معروف اگرچه گنجينهاي از خاطرات دوران مبارزه با رژيم پهلوي دارد و بخشي از آن را در كتاب خاطراتش منتشر كرده اما گستره حضورش در مبارزه با دستگاه پهلوي به قدري است كه ميتواند درباره هريك از شخصيتهاي انقلاب و دوران مبارزه خاطرات ناگفته تعريف كند. او كه در دوران بازداشت و شكنجه سهبار تا خودكشي پيش رفت و شكنجهشدنهايش بين مبارزين ضربالمثل است ديروز در مصاحبهاي با تسنيم به بيان خاطراتي از آيتالله طالقاني پرداخت. فصل مشترك عزت شاهي و مرحوم طالقاني اين است كه هر دو در مقاطعي به سازمان مجاهدين خلق توجه داشتند. يكي كه آيتالله طالقاني بود از جايگاه پدرانه تلاش ميكرد انحراف آنان را خنثي كند و ديگري يعني عزت شاهي در مقطعي عضو رسمي سازمان بود.
عزت شاهي در مورد شخصيت آيتالله طالقاني و مبارزات وي گفت: شخصيت سياسي آقاي طالقاني از شخصيت فقهي ايشان قويتر و نسبت به روحانيت و اشخاص سياسي با قدرتتر و با شهامتتر بود.
عزت شاهي به گذشته بر ميگردد. گذشتهاي كه قدمتش به بيش از 60 سال ميرسد. او با اشاره به شروع مبارزات آيتالله طالقاني در سال 32، يادآور شد: مرحوم طالقاني با فداييان اسلام ارتباط داشتند و از همان زمان بود كه مبارزات ايشان شروع شد. ايشان در مورد مساله فلسطين خيلي فعال بودند و از اين موضوع حمايت ميكردند. همچنين يكي از اعضاي كنگرهاي بود كه فلسطينيها تاسيس كرده بودند. آقاي طالقاني به عنوان يك فرد سياسي از آن زمان مطرح بود و بعد هم در جبهه ملي مشاركت ميكردند اما بعد از مدتي هم از جبهه ملي خارج شد و نهضت آزادي را تشكيل دادند.
عزت شاهي بخشهايي از زيست سياسي مرحوم طالقاني را ورق زد كه در اين سالها تعمدا از آن غفلت ميشد: «نقش آيتالله طالقاني در جبهه ملي و نهضت آزادي.» اين مبارز پيش از انقلاب با بيان اينكه اعضاي جبهه ملي داراي گرايش مذهبي نبودند و ديدگاههاي غربي داشتند و در بعضي موارد با آيتالله طالقاني اختلاف نظر داشتند، گفت: مرحوم طالقاني در سالهاي 39 يا 38 از اين جبهه جدا شدند و بعدتر به همراه آقايان مهندس بازرگان، دكتر سحابي و دكتر شيباني نهضت آزادي را تشكيل دادند. حنيفنژاد و ناصر صادق جزو نهضت آزادي بودند و بعد به مجاهدين خلق پيوستند. بعد از سال 42 و قيام 15 خرداد، مرحوم طالقاني و مهندس بازرگان دستگير شدند. پس از آن هم مساله تبعيد امام خميني (ره) پيش آمد و به اين علت مبارزات سياسي كمرنگتر شد وكسي نبود اين مسير را ادامه دهد و از آن طرف هم عدهاي به اين نتيجه رسيدند كه كار سياسي علني فايدهاي ندارد و بايد به سمت براندازي رژيم پيش رفت.
عزت شاهي به موضوع پديدار شدن سازمان مجاهدينخلق هم پرداخت. سازماني كه امروز نفرتانگيزترين انسانها در حافظه تاريخي مردم ايران هستند. او درباره تفكرات بنيانگذاران سازمان مجاهدين خلق، اظهار كرد: بچههاي نهضت آزادي با روساي نهضت اختلاف پيدا كردند و از آنها جدا شدند. زماني كه از زندان آزاد شدند با شروع فعاليت و عضوگيري با افكار چپ و البته مذهبي وارد جريان شدند. اين افراد در سال 50، براي خود اسمي تعيين كردند به نام مجاهدين خلق.
اما آيا سازمان از همان ابتدا همينقدر رذيلانه رفتار ميكرد؟ عزتشاهي درباره همراهي مرحوم طالقاني با مجاهدين خلق گفت: ايشان در رابطه با مبارزات مسلحانه نه ديدگاه نفي داشت و نه تاييد. آقاي طالقاني فقط اين افراد را همراهي ميكرد و ديدگاه آنها را قبول نداشتند. البته آنها هم عقايد اصلي خود را به آيتالله طالقاني نگفته بودند. ايشان چندين نوبت دستگير شد، بعضي از اوقات محكوميتهاي پاييني داشت و بعضي اوقات هم هفت يا هشت سال زنداني ميشد. برخورد ايشان از نظر سياسي با رژيم شاه خوب و قاطع بود.
عزت شاهي با بيان اينكه مجاهدين خلق ميخواستند از آيتالله طالقاني سوءاستفاده كنند و شايعه ميكردند كه ايشان را چند بار شكنجه كردهاند، تصريح كرد: متاسفانه حرفهاي زشتي هم در مورد برخي نزديكان ايشان و شكنجه آنها پخش شد كه واقعا شرمآور است.
عضو كميته انقلاب اسلامي درباره ربوده شدن پسر آيتالله طالقاني هم حرفهايي دارد. اتفاقي كه محمد غرضي از آن به بازداشت مجتبي طالقاني به دليل همكاري در ترور و قتل ياد ميكند. روايت عزتشاهي از ماجرا با غرضي تفاوتهاي عمدهاي دارد: البته دادستاني و كميته انقلاب نقشي نداشت بلكه غرضي وي را دستگير كرد. دليل دستگيري هم براي ما معلوم نيست. بعد از دستگيري مجتبي طالقاني، آيتالله طالقاني ناراحت شدند و به شمال رفتند. مرحوم امام، سيد احمد آقا و آقاي چهپور كه از بستگان آقاي طالقاني بود را به شمال فرستادند تا ايشان را برگردانند. آقاي طالقاني از شمال به قم رفتند. گويا در ديدار با حضرت امام (ره)، ايشان به آقاي طالقاني متذكر شدند كه اينها (مجاهدين خلق) از شما سوءاستفاده ميكنند.