نقش سبب را فراموش نكنيم
آيا هيچكس درباره اقدامات مرتضوي به صورت صريح و علني مطلبي را نگفت و حتي اتهامي به او نزدند؟ آيا هيچيك از اصولگرايان نسبت به عملكرد او شبهه و ابهامي نداشتند يا داشتند ولي آن را بازتاب ندادند؟ اگر نداشتند، چرا و اگر داشتند، چرا اقدامي نكردند؟ چرا رسيدگي جدي به اتهامات او وقتي آغاز شد كه دولت پيش و حاميان دولتي او قدرت خود را از دست داد؟ و به قول معروف پشم و پيله كارگزاران آن دولت ريخته شد.
در مراحل اوليه اقدامات مرتضوي به عنوان قاضي شعبه 1410، سهم و نقش قانون دادگاههاي عام كه سه نقش، بازجو، بازپرس و قاضي را يكي كرد در بروز اين وضع خطير چه بود؟ آيا از ميان رفتن مرزهاي سياست و قضاوت نقش پررنگتري در بروز اين فاجعه نداشت؟ در مجموع و به نظر بنده براي اصلاح امور نميتوان فقط به بررسي نقش مباشران حكومتي در شكلگيري اين نوع فجايع اكتفا كرد. بايد كوشيد زمينهها و عوامل مسبب ماجرا را برجستهتر كرد و به اصلاح آنها همت گماشت. تا وقتي اين عوامل و زمينهها وجود دارند افراد متناسب با آن زمينهها نيز تربيت و پيدا ميشوند. در بسياري از موارد مباشران اقدامات خلاف اداري قربانيان اين سببها هستند، هرچند قربانياني كه مستعد اين قرباني شدن هستند و همين استعداد براي محكوم كردن آنان كفايت ميكند ولي چاره مساله نخواهد شد و براي مبارزه با فساد كافي نيست.