افلاطون و زيبايي
افلاطون در اين زمينه بحث ميكند كه چطور بايد از زيبايي مقيد به زيبايي مطلق رسيد. شايد هم افلاطون به نحوي از ايران گرفته باشد. در اين مراسم به يك امر زيبا خيره ميشدند و سعي ميكردند با تامل و تكنيكهايي كه داشتند، از زيبايي مقيد به زيبايي مطلق برسند. اين تكنيكها الان فراموش شده و ما نميدانيم كه چه ميكردند. ما مثلا ميشنويم كه ذاكر آنقدر در ذكر غرق ميشود كه عين مذكور ميشود و عين ذكر ميشود و خودش را هم فراموش ميكند و در مرحلهاي حتي ذكر را هم فراموش ميكند. در اين مورد نيز گفته ميشد كه با نظر كردن در صورت، به معنا نفوذ كنيد. يعني با ديدن زيبايي ظاهر به معنا پي ميبردند.