بايدها و نبايدهاي انتخابات شوراي شهر
ابراهيم اميني عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي
تجربه نشان داده است كه انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا از اهميت بالايي برخوردار است. اين انتخابات در كلانشهرها و به خصوص تهران ميتواند تاثيرگذاري بالايي در هدايت مديريت شهري براي توسعه و تعالي شهرها داشته باشد. همچنين اين انتخابات از اين جهت كه يك پارامتر مهم براي سنجش وزن اجتماعي جريانهاي سياسي محسوب ميشود نيز اهميت دارد. اصلاحطلبان در پي اين انتخابات ميتوانند بسنجند كه از چه وزن اجتماعي در افكار عمومي برخوردار هستند و به عبارتي اصلاحطلبان ريزش راي داشتهاند يا رويش راي. ضمن اينكه انتخابات شوراي شهر دوم كه در نتيجه آن ليست آبادگران در تهران راي آورد و احمدينژاد به عنوان شهردار انتخاب شد، موجب شد كه اين جايگاه سكوي پرتابي براي او شود تا از خيابان بهشت، كاخ پاستور را نشانه بگيرد. اين مساله نشان ميدهد كه اين انتخابات داراي تاثير غيرمستقيم بالايي در عرصه سياسي كشور نيز هست. در انتخابات شوراي شهر دوم بود كه اصولگرايان روحيه گرفتند و باور كردند كه ميتوانند اصلاحطلبان را به حاشيه برانند. در همان انتخابات نيز بايد به اين نكته اشاره كرد كه نه راي بالاي اصولگرايان بلكه قهر مردم از صندوقهاي راي عاملي شد كه ليست آبادگران با آراي بسيار پايين در تهران راي بياورد و تعدد ليست اصلاحطلبان در نتيجه انتخابات تاثير عمدهاي داشت و سبب شد تا بدنه راي اصلاحطلبان دچار سردرگمي شود. آنچه به عنوان اشتباهات اصلاحطلبان در ادوار گذشته انتخاباتي برشمرده شد خود ميتواند راهكار اصلاحطلبان را براي انتخابات شوراهاي شهر و روستا در سال 96 مشخص كند. اصلاحطلبان در اين انتخابات راهي ندارند جز اينكه با ليست واحد به استقبال انتخابات بروند. حتي اگر كساني دغدغهها، نگرانيها و مشكلاتي با مجموعه و شكل كار انتخاباتي داشته باشند، نبايد انسجام و وحدت ميان خود را از بين ببرند و در واقع چنگال به صورت همديگر بكشند. بهترين مدل در شرايط كنوني براي اصلاحطلبان همان مدلي است كه در انتخابات مجلس شوراي اسلامي به كار گرفته شد و آن تشكيل شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان بود. طبق اين مدل اصلاحطلبان بايد به ليست واحد دست يابند تا زمينه دلسردي و قهر مردم با صندوقهاي راي فراهم نشود و مشاركت مردمي افزايش يابد. از اين طريق اصلاحطلبان بايد بكوشند تا مشاركت حداكثري مردم در انتخابات را در فرهنگ سياسي كشور نهادينه كنند و به اين ترتيب گام سوم خود را نيز مستحكمتر بردارند. علاوه بر اينكه اصلاحطلبان بايد تمركز خود را بر ارايه ليست واحد بگذارند بايد بكوشند تا ليستي قوي و كارآمد به مردم معرفي كنند. از اين رو تعيين شاخصهايي براي انتخاب افراد براي كانديداتوري انتخابات شوراهاي شهر و روستا پراهميت خواهد بود. از بين اين شاخصه به چند مورد ميتوان اشاره كرد. اولا چهرههايي بايد براي اين امر برگزيده شوند كه از دانش و توان لازم و مرتبط با مديريت شهري برخوردار باشند. همچنين اين افراد بايد از بين كساني انتخاب شوند كه پاكدستي آنها مسلم شده و به دنبال رانت و منافع شخصي خود نباشند و پايبند به آرمان اصلاحطلبي باشند. همچنين تشكلهاي اصلاحطلب در اين انتخابات بايد از سهمخواهي پرهيز كنند. در ادوار گذشته انتخابات شوراهاي شهر و روستا و مجلس دهم افرادي در بين ليست اصلاحطلبان بودند كه از پايبندي حزبي لازم برخوردار نبودند و تيشه به ريشه جريان سياسي زدند كه با راي بدنه اجتماعي آن توانسته بودند بالا بيايند. در انتخاب شهردار فعلي افرادي بودند كه با ليست اصلاحطلبي بالا آمدند اما به گزينه اين جريان راي ندادند و ديديم كه همين موضوع چگونه توانست سرنوشت مديريت شهري را تغيير دهد. در مجلس دهم هم مشابه چنين اتفاقي رخ داد. بنابراين به صرف اينكه فردي گزينه راي آوري است نبايد در ليست اصلاحطلبان قرار بگيرد. بنابراين اصلاحطلبان بايد توجه كنند كه علاوه بر توجه به امكان راي آوري از نظر پاكدستي و هويت اصلاحطلبانه افرادي مطمئن را انتخاب كنند. اميد است كه با انسجام و دقت در سياستگذاري در انتخابات شورايهاي اسلامي شهر و روستا بتوان هر چه بيشتر به كارآمدي اين نهاد دموكراتيك كمك كرد.