اظهارنظرهاي ما منطقي نيست
مهدي غبرايي
مترجم
در طول اين سالها از جريانات ادبي جهان خيلي دور هستيم و بنابراين اكثر اوقات اظهارنظرهاي ما منطقي نيست. وقتي جوانتر بودم چند كتابفروشي بود كه كتابهاي روز دنيا را ميفروخت و همانطور كه فيلمهاي روز دنيا مثل آثار روسليني و برگمان و غيره در سينماها اكران ميشد، كتابهاي آنسوي آبها هم با فاصله كمي شايد ده يا پانزده روز بعد از انتشار در كتابفروشيهاي ايران به فروش ميرسيد. اينها باعث ميشد تا به جريانهاي ادبي جهان دسترسي داشته باشيم. امروزه چنين امكاني نداريم. سالهاست كه در حرفه ترجمه مشغول به كارم و گاهي پيش ميآيد اسامياي كه بر زبانها ميآيد را نميشناسم چه برسد به عامه كتابخوان. بنابراين وقتي كه ما در اين موارد نظر ميدهيم چه بسا كه اين نظر پرت و بيراه باشد. دوم اينكه اغلب ما از ساز و كار نوبل و نحوه انتخاب برنده اين جايزه اطلاع درستي نداريم.
اين آكادمي فهرست بلند و كوتاه نامزدهاي خود را معرفي نميكند و چندي پيش هم گفتند اگر بخواهيم اين فهرستها را اعلام كنيم 50 سال بعد اين كار را ميكنيم؛ و اين يعني كه بايد تا سال 2066 صبر كنيم تا فهرست نامزدهاي نوبل ادبيات امسال را بفهميم.
اما اين نامزدهايي كه مردم حدس ميزنند و در مورد آنها در سايتهايي هم پيشبينيهايي صورت ميگيرد خيلي از اوقات درست از آب درنميآيند. اين موارد مقدمهاي بودند براي آنچه ميخواستم در ادامه بگويم.
كميته برگزاركننده يا انتخابكننده نويسندگان نوبل در سالهاي اخير دچار اين عادت شده كه دست رد به سينه عدهاي بزند.
بهطور مثال در سالهاي اخير پاتريك موديانو، نويسنده فرانسوي برنده نوبل ادبي شد كه كسي او را نميشناخت و سال قبل هم نويسنده بلاروس خانم سوتلانا الكسيويچ كه اصلا رماننويس نيست و روزنامهنگار و گزارشنويس است اين جايزه را به خانه برد. امسال هم غافلگيركنندهتر از هر سال به يك ترانهسرا جايزه دادند.
ميدانيد كه در حوزه موسيقي جوايز معتبري مثل گرمي هست كه ميتوانستند آن را به اين آهنگساز و خواننده اهدا كنند. ممكن است باب ديلن هنرمند مهمي هم باشد اما من از منطق هيات داوران آكادمي نوبل سر درنميآورم كه چطور اين تعداد نويسنده در دنياي ادبيات را كنار گذاشتند و سراغ يك ترانهسرا رفتند هرچند اهميت و ارزش اين هنرمند هم قابل انكار نيست.