• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3647 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۴ مهر

اوضاع عوض شده

اسدالله امرايي مترجم

 


همه اين آدم‌هايي كه اسم مي‌بري/ به جد مي‌شناسم، همه‌شان مي‌لنگند
بايد چهره‌هاشان را دوباره بسازم/ بايد اسم ديگري روي آنها بگذارم
باب ديلن و ترانه‌هايش را دوست دارم. همين هفته گذشته در ستون معرفي كتاب از نوبليست‌هايي نوشتم كه پيش از نوبل بردن در ايران و جهان شهره بودند. به فهرست نامزدهاي احتمالي كه  نام‌شان بر سر زبان‌ها بود هم اشاره داشتم و  اسم باب ديلن هم بين آنها بود. تلاش ديلن براي صلح و مخالفتش با جنگ ويتنام و همدلي‌هايش با ستمديدگان و قربانيان شكنجه قابل ستايش است. مثل هنرمندان و خوانندگاني كه در حوادث تلخ سياسي و اعتراضات مردمي ماندن در كنار مردم را به محبوب‌السلاطين ماندن ترجيح مي‌دهند. امسال جايزه نوبل ادبيات را به نام او كردند. نوبل ادبيات باب ديلن نه به اعتبار ادبيات معاصر كمك مي‌كند، نه به اعتبار آهنگ‌ها و ترانه‌هاي او مي‌افزايد. كاش جايزه صلح نوبل را به او مي‌دادند. اعطاي جايزه نوبل به او جفا در حق نويسندگاني مثل فيليپ راث و جويس كرول اوتس است.  شايد هم جفا به هشت امريكايي ديگري كه از سال سي به اين طرف برنده نوبل ادبيات شدند. سينكلر لوئيس، يوجين اونيل، پرل باك، تي اس اليوت، ويليام فاكنر، ارنست همينگوي، جان استاينبك و توني موريسون همه رمان نويس و شاعر و نمايشنامه‌نويس بودند. در جريان جنگ ويتنام با بسياري از هنرمندان همداستان شد و جنبش برگه‌هاي اعزام را بسوزانيد، راه انداختند. گابريل گارسيا ماركز مقاله‌اي دارد به نام بزرگاني كه نوبل نبردند.
در آن مقاله كه در روزنامه گرانما چاپ شده بود و ترجمه‌اش را بنده در مجله كيهان فرهنگي منتشر كردم و بعدها در مقدمه بيست منتخب بيست داستان از بيست نويسنده برنده جايزه نوبل، به تفصيل درباره بي‌مهري‌هاي اعضاي آكادمي نوبل ادبيات نوشته است. البته كميته‌ نوبل مركب از انسان‌هايي است كه گاه اشتباه هم مي‌كنند و گاه به سياسي كاري هم رو مي‌آورند.
گاهي انتخاب‌هاي‌شان با پسند اهالي ادبيات جور درمي‌آيد كه از آنها استقبال مي‌كنند گاهي هم نه. برتراند راسل و وينستون چرچيل از جمله خطاهاي فاحش آكادمي نوبل است. نويسندگان ديگري هم بوده‌اند كه بنا به ملاحظاتي برگزيده شدند اما آثار چندان معتبري نداشتند يا اگر كاري داشتند استقبال شاياني از آنها نشد. نه فقط در كشور ما كه در كشورهاي ديگر هم البته واقعيت اين است كه رويكرد مردم و خوانندگان اهل فن است كه به نويسنده‌اي اعتبار نويسندگي مي‌دهد نه پشتيباني اين نهاد و آن نهاد قدرت.
سطحش هم فرق نمي‌كند كه ملي باشد يا بين‌المللي مهم اين است كه مردم بپسندند. چه بسيارند نويسندگاني كه دولت‌ها به اعتبار اين نشان و پست و مقام دولتي ملك‌الشعراي‌شان مي‌كنند يا برمي‌كشند و با صله و جايزه بر صدر مي‌نشانند، كتاب‌هاي‌شان را به فرموده منتشر مي‌كنند و دستور خريد مي‌دهند اما مردم لاي كتاب‌هاي آنها را باز هم نمي‌كنند. اما باب انگار راست مي‌گويي اوضاع عوض شده.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون