احمد دستمالچيان، سفير اسبق ايران در لبنان در گفتوگو با «اعتماد»:
سعد حريري با پذيرش ميشل عون، اعتبار سياسي خود را حفظ كرد
گروه ديپلماسي| در خصوص دلايل تن دادن سعد حريري به گزينه حزبالله، پيامدهاي سياسي اين اتفاق براي حزبالله در دو بعد داخلي و منطقهاي و دورنماي روند تعيين رييسجمهور لبنان با احمد دستمالچيان، سفير اسبق ايران در لبنان گفتوگويي داشتيم كه به شرح زير است:
چه مسائلي منجر به پذيرش ميشل عون، نامزد حزبالله در انتخابات رياستجمهوري لبنان از سوي سعد الحريري، رييس جريان المستقبل شده است؟
لبنان مدتهاست كه در بنبست سياسي قرار گرفته و همين مساله موجب شده است تا روال عادي در اين كشور نيز با مشكلات عديدهاي روبهرو باشد. براساس ميثاق ملي لبنان، رييسجمهور اين كشور بايد از ميان طايفه مسيحيان ماروني انتخاب شود ولي با توجه به تركيب سياسي جامعه لبنان، اختلافاتي مبني بر اينكه چه كسي رييسجمهور شود، وجود داشت و همين مساله نيز سبب شد تا كرسي رياستجمهوري در لبنان دو سال خالي بماند. جريان مقاومت در لبنان معتقد بود ژنرال ميشل عون، بهترين گزينه براي تصدي اين سمت است اما برخي از جريانات سياسي ديگر لبنان افراد ديگري را براي اين مسووليت پيشنهاد ميدادند. البته عون در جامعه مسيحيان ماروني مقبوليت بيشتري نسبت به ديگر افراد پيشنهاد شده داشت اما به صورت صددرصدي هم نسبت به او اجماع وجود نداشت. مخالفتهاي قدرتهاي خارجي بيرون از لبنان به خصوص عربستان سعودي و فرانسه نيز از جمله دلايل اصلي اين بن بست ايجاد شده بود. با اين حال، بحران لبنان هنگامي ايجاد شد كه پروندههاي منطقهاي ديگر مانند سوريه وضعيت غيرقابل پيشبيني داشتند اما امروز شاهد هستيم كه بسياري از پروندههاي منطقهاي و از جمله سوريه و عراق روند نزولي خود را طي ميكنند و در حال پايان يافتن هستند. سياستهاي عربستان در سوريه و عراق به بن بست رسيده است. داعش هم در سوريه و هم در عراق در حال شكست خوردن است و موقعيت بشار اسد در حال تثبيت شدن است و جاي پاي او محكمتر ميشود. لبنان نيز زنجيرهاي از همين وضعيت و متاثر از شرايط كنوني است و گذشت زمان نيز ثابت كرد كه سياستهاي عربستان در سوريه، عراق و لبنان راه به جايي نخواهد برد. از سويي، خالي بودن كرسي رياستجمهوري لبنان در دو سال گذشته، به چنان بحراني تبديل شده و زنجيره ديگري از بحرانها را ايجاد كرده است كه اگر حريري با رياستجمهوري عون موافقت نميكرد، آبرو و اعتبار سياسي خود را خراب ميكرد. در واقع، من اين اقدام حريري را براي حفظ اعتبار سياسي او ميدانم و در اين چارچوب، او بسيار عملگرايانه مجبور شد واقعيتهاي امروز را قبول كند و به رياستجمهوري ميشل عون تن بدهد اگرچه اين پذيرش، هم براي او و هم براي عربستان بسيار تلخ است ولي منطق حكم ميكرد تا حريري با پذيرش واقعيتها براي آينده سياسي خود كاري بكند و نگذارد شرايط بدتر از اين بشود.
چه اتفاقي افتاد كه حزبالله از ميشل عون براي گزينه رياستجمهوري حمايت كرد؟
عون نزديكترين متحد حزبالله در ميان مسيحيان ماروني است. او از سوابق بسيار درخشاني چه در زماني كه فرمانده ارتش لبنان بود و چه در زماني كه مسووليت رياستجمهوري اين كشور را برعهده داشت، برخوردار است. او همچنين مواضع بسيار مثبتي درباره اقدامات و خدمات حزبالله و جريان مقاومت دارد. همين پشتوانه و مواضع او موجب شد تا او بهترين نامزدي باشد كه حزبالله از او براي رياستجمهوري حمايت كند و به پاي او در دو سال گذشته بماند. البته با مرور زمان در دو سال گذشته، بسياري از گروهها و جريانهاي سياسي لبنان به اين نكته رسيدهاند كه هيچ گزينهاي براي رياستجمهوري بهتر از ميشل عون وجود ندارد و تنها اوست كه ميتواند لبنان را از ورطه سقوط و بحران نجات دهد.
آيا فرد ديگري به غير از ميشل عون وجود نداشت كه حزبالله بخواهد از آن فرد حمايت كند؟
ميشل عون مقبولترين فرد در ميان جريانهاي دروني مسيحيت ماروني لبنان است و اگر در اين دو سال به رياستجمهوري نرسيد، به آن خاطر بود كه جريان 14 مارس با او مخالفت ميكرد. آنها در اين راستا سليمان فرنجيه را مطرح كردند تا ائتلاف حامي ميشل عون را به چالش بكشند. او نيز از كساني است كه مواضع خوبي دارد ولي تدبير حزبالله و شخص سيدحسن نصرالله موجب شد تا اين توطئه آنها نيز خنثي شود. با اين وجود، شخصيت ميشل عون از همه افراد ديگر از جمله آقاي فرنجيه، هم از نظر پشتوانه سياسي، هم تجربه و هم مقبوليت و وجاهت در ميان جامعه ماروني لبنان بيشتر بوده است.
نگاه گروههاي مختلف سياسي و مذهبي به رياستجمهوري ميشل عون چيست؟
هماينك بخش اعظمي از جامعه سياسي لبنان و طوايف مختلف اين كشور نسبت به ميشل عون نگاه مثبتي دارند. او از پايگاه قدرتمند و پشتوانه بسياري در ميان مسيحيان ماروني برخوردار است. از سويي، متحد حزبالله است و هماينك ارتباطات قوياي ميان جريان مقاومت در لبنان با ميشل عون وجود دارد. هماينك بسياري از گروههاي لبناني در ذيل ائتلاف حمايت از عون براي رياستجمهوري قرار گرفتهاند. تنها گروهي كه با رياستجمهوري ميشل عون مخالفت ميكرد، جريان المستقبل بود كه آنها نيز ناچار به پذيرش او شدند.
آيا اين تحول ميتواند تسهيلكننده روند تعيين رييسجمهور در لبنان باشد؟
وقتي حريري از رياستجمهوري عون حمايت و او را به عنوان گزينه رياستجمهوري به مجلس اين كشور معرفي كند، اين مساله به معناي آن است كه يك چارچوب تفاهمي ميان دو گروه متعارض براي ائتلاف و همكاري ايجاد شده است. اين كار به معناي حل تنشهاي موجود و رفع چالشها براي ايجاد يك همكاري و جبران عقبماندگيها است. با حمايت جريان المستقبل از ميشل عون و انتخاب او به رياستجمهوري، لبنان پس از مدتها روي آرامش را خواهد ديد و ميتواند از بن بست خارج شود. اين مساله، نياز اصلي و حياتي لبنان است و هر گروهي كه بخواهد مانعي ايجاد كند و چالشي را به وجود آورد، قطعا در ميان مردم لبنان منفور خواهد شد.
وزن سياسي حريري در مسائل داخلي لبنان تا چه اندازه است؟ آيا اين حمايت تعيينكننده است؟
حريري و جريان مورد حمايت او يعني ائتلاف 14 مارس، بخشي از جامعه اهل سنت لبنان هستند. اعتبار خانوادگي، پشتوانه اقتصادي محكم و حمايتهاي سياسي عربستان از او موجب شده تا حريري در لبنان از موقعيتي برخوردار باشد كه نتوان او را ناديده گرفت. هر چند ممكن است حريري با ايران و حزبالله مخالفت بكند و از نفوذ مثبت در لبنان برخوردار نباشد و مطلوب مردم اين كشور نباشد اما بهرحال او يك واقعيت سياسي است كه خود را بر لبنان تحميل كرده است. قدرت او نيز بيش از آنكه سازنده باشد، بيشتر تخريبي است همانند كاري كه در دو سال گذشته انجام داد و مانع از رياستجمهوري ميشل عون و ايجاد بحران رياستجمهوري در اين كشور شد.
آيا ميتوان حمايت حريري از ميشل عون را به نزديكي وي به جريان حزبالله در داخل لبنان و قدم برداشتن در مسير كاستن از اختلافها تعبير كرد؟
هنگامي كه حريري از جايگاه رياست جريان المستقبل پذيرفته است كه عون رييسجمهور لبنان شود، اين كنش در عرصه عملگرايي به معناي آن است كه او برخي از واقعيتهاي لبنان را چه دوست داشته باشد يا نداشته باشد، پذيرفته و ميخواهد بهجاي واگرايي به سمت همگرايي و از اختلاف به سوي همكاري و تفاهم برود. اگر او اين اقدام را انجام ندهد در جامعه لبنان بيش از پيش به عنوان يك فرد خطاكار شناخته ميشود. حريري مجبور شد تا به ائتلاف يعني حمايت از ميشل عون بپيوندد هرچند كه اين كار برايش تلخ بود. البته اين ائتلاف نيز صددرصدي نيست و مصالح سياسي موجب اين ائتلاف مقطعي شده است. طبيعي است كه طوايف مختلف به خاطر مصالحي با يكديگر همكاري كنند و وقتي آن مصالح از بين رفت يا نيازها مرتفع شد، از آن ائتلاف و همكاري عقبنشيني كنند. البته اين امر، امر جديد در لبنان نيست و پيش از اين نيز شاهد آن بودهايم كه چنين اقداماتي در لبنان صورت بگيرد. هماينك لبنان نيازمند آرامش و جبران عقبماندگيها و كاستيها است و همه جريانها مشتاق هستند تا مسائل حل شود و همين موجب شد تا حريري و جناح او به پذيرش واقعيتها تن بدهند. اين مساله هرچند ميتواند مبناي حل و رفع يكي از اختلافها و بحرانها باشد ولي به معناي حل شدن ساير اختلافها يا مورد مبنا قرار گرفتن براي نزديكي نيست.
تاثير اين اتفاق بر وزن سياسي حزبالله لبنان در داخل اين كشور چه خواهد بود؟
عون از ابتدا نامزد حزبالله بود و از سويي، او متحد حزبالله است و مورد حمايت قرار گرفتن او از سوي جريانهاي مختلف در لبنان از جمله جريان المستقبل به معناي پيروزي سياسي حزبالله است كه با صبر و استقامت به وجود آمد. حزبالله در اين مدت از متهم شدن از سوي برخي جريانهاي داخلي يا قدرتهاي خارجي نهراسيد و تا آخر، بر گزينه خود اصرار كرد و همين راه را براي موفقيت هموار كرد. با اين وجود، بايد نكتهاي را در نظر گرفت و آن، قدرت اصلي و اختيارات در دست نخستوزيري است اما امور در لبنان براساس تعاملاتي است كه ميان قواي ثلاث يعني رياستجمهوري، رياست مجلس و نخستوزير در جريان است.
با اين حمايت چه موانعي هنوز بر سر راه تعيين رييسجمهور در لبنان باقي مانده است؟
نبي بري، رييس مجلس لبنان شروطي را براي انتخاب ميشل عون براي رياستجمهوري مطرح كرده كه در اين راستا، ديداري ميان او و ميشل عون صورت گرفت. به نظر ميرسد شروط نبي بري نيز به معناي مخالفت جوهري و عميق با او نيست و با تامين نظر او ادامه راه هموار ميشود و ديري نميپايد كه ميشل عون در كاخ رياستجمهوري لبنان مستقر شود.
شروط نبي براي براي ميشل عون چه مسائلي بودند؟
اين شروط بيشتر درباره تركيب كابينه و چگونگي سهمبندي گروههاي مختلف و چارچوبي كه براساس آن قرار است حريري كابينه را تشكيل بدهد، است.
نگاه ميشل عون به بحران سوريه چيست؟ تا چه اندازه نگاه وي به رويكرد فعلي حزبالله در خصوص مسائل منطقهاي بهخصوص سوريه نزديك است؟
سوريه و لبنان دو بند از يك زنجيره هستند كه سرنوشت يكي بر ديگري تاثير خواهد داشت. در لبنان همه معتقد هستند كه بحران سوريه بايد هرچه زودتر حل و فصل شود چراكه تداوم بحران در سوريه، ميتواند موحب ادامه بحران در لبنان يا تشديد آن شود و به عبارتي، ميتواند زمينه آشوب و بحران را در اين كشور مهيا سازد. با اين وجود، شخص ميشل عون از جمله كساني است كه نسبت به سوريه حساس است و در مقاطع مختلف درباره از بين بردن تروريسم در سوريه سخن گفته است. از آنجايي كه او متحد حزبالله محسوب ميشود، نميتواند گامهاي او درباره سوريه از نظر فكري به دور از حزبالله باشد.
آيا انتخاب ميشل عون را ميتوان به تحكيم سياستهاي حزبالله در منطقه تعبير كرد؟
قطعا همين است. انتخاب او پيروزي سياسي حزبالله است و او كمك ميكند تا حزبالله در عرصه سياسي نيز بيش از پيش نقشآفريني كند و وجه سياسي حزبالله پررنگتر شود.