پيروز ايزدي، تحليلگر ارشد مسائل اروپا در گفتوگو با «اعتماد»:
گفتوگو با اروپا مانع از اجماع دوباره عليه ايران ميشود
سرريز گفتوگوهاي ايران و اروپا، بر مناسبات تجاري اثرگذار است
مجيد تختروانچي، معاون وزير امور خارجه ايران و هلگا اشميد، معاون مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپايي، چهرههاي ناآشنايي با يكديگر نيستند. هرچه باشد، 23 ماه چشم در چشم يكديگر در دو سوي ميز مذاكرات هستهاي حضور داشتند و همين مساله موجب شده تا هريك با ويژگيهاي مذاكراتي يكديگر آشنا باشند. حالا اين دو مذاكرهكننده پيشين ميخواهند امروز دومين دور گفتوگوهاي سطح عالي را در بروكسل پس از حدود سه ماه تاخير برگزار كنند؛ گفتوگوهايي كه سومين دور گفتوگوهاي ميان ايران و اروپا پس از گفتوگوهاي انتقادي و گفتوگوهاي جامع و سازنده محسوب ميشود. با اين حال، اين دور مذاكرات با آن رايزنيهاي پيشين متفاوت است؛ موضوعات بيشتري را دربرميگيرد و متناسب با شرايط، از اهميت بيشتري برخوردار است. مسائل دوجانبه ميان ايران و اروپا، مسائل منطقهاي و البته حقوق بشر از جمله دستوركارهاي اين گفتوگوهاست. درباره گفتوگوهاي سطح عالي ميان ايران و اروپا كه با پيشنهاد اروپاييها هم برگزار ميشود، گفتوگويي با پيروز ايزدي، تحليلگر ارشد مسائل اروپا داشتهايم كه مشروح آن را ميخوانيد.
دومين دور گفتوگوهاي سطح عالي ميان ايران و اتحاديه اروپايي امروز انجام ميشود. اين گفتوگوهاي سطح عالي به چه منظور با اين ساختار و قالب ميان ايران و اتحاديه اروپايي تعريف شد؟
اتحاديه اروپايي در چارچوب استراتژي خود براي ارتباط با ايران و در فضاي ايجاد شده پس از دستيابي به توافق هستهاي به دنبال آن است تا روابط خود را با ايران بازتعريف كرده و بتواند براساس زمينههاي همكاري و منافع مشترك متقابل، روابطش را با ايران تنظيم كند. در اين چارچوب، پس از نخستين سفر فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپايي به ايران تصميم گرفته شد تا طرفين سومين دور گفتوگوهاي خود را با يكديگر آغاز كنند تا از اين رهگذر، هم شرايط براي همكاريها ميان طرفين در مسائل دوجانبه و منطقهاي فراهم شود و هم سوءتفاهمها و سوءبرداشتها نسبت به يكديگر رفع شده يا به حداقل برسد. در اين راستا، قرار شده است تا طرفين چندين دور گفتوگو با يكديگر داشته باشند كه ممكن است چند سال هم طول بكشد اما همين گفتوگو ميتواند با نتايج مثبت همراه شود زيرا اين گفتوگوها بيش از هر چيز نشانگر اراده سياسي ايران و اتحاديه اروپايي براي بهبود مناسبات و گسترش روابط با يكديگر است و از طريق آن ميتوان زمينههاي همكاري در موضوعات مختلف را مهيا ساخت.
محورهاي گفتوگوهاي سطح عالي ميان ايران و اتحاديه اروپا چيست؟
نخستين مسالهاي كه بايد به آن اشاره كنم، اين است كه مناسبات ايران با اتحاديه اروپا و مجموعه كشورهاي اروپايي در دهههاي گذشته قبلا رنگ و بوي اقتصادي داشت. به عبارت ديگر، اروپا و ايران در مسائل اقتصادي و تجاري همكاري با يكديگر را دنبال ميكردند. يكي از محورهاي امروز طرفين هم در اين باره است اما ايران و اتحاديه اروپايي در سالهاي اخير تلاش دارند تا در كنار روابط اقتصادي، روابطشان را در ابعاد مختلف بسط دهند و در موضوعات مختلف همكاريها را آغاز كنند. مهمترين بعد اين همكاريهاي جديد، ميتواند همكاريهاي منطقهاي باشد كه اين مساله متناسب با جايگاه و نقش ايران در منطقه و قدرتي كه در مبارزه با تروريسم و ايجاد امنيت دارد، است. اين مسالهاي است كه ميتواند منجر به يك سلسله گفتوگوهاي سياسي ميان طرفين شود. در كنار اين دو موضوع، اروپا علاقهمند است تا با ايران درخصوص مسائل حقوق بشري گفتوگو انجام دهد. مساله حقوق بشر، موضوعي است كه قبلا ميان ايران و اروپا محل بحث بوده و طرفين در اين گفتوگوها ميتوانند برخي سوءبرداشتها در اين باره رفع و برخي اختلافات را تعديل كنند.
اصليترين دغدغه اتحاديه اروپايي در اين گفتوگوها چيست و به بيان ديگر اتحاديه اروپايي در پس اين گفتوگوها به دنبال چه چيزي است؟
من فكر ميكنم دو مساله بيش از هر مساله ديگري در برهه كنوني براي اروپا اهميت دارد؛ مساله نخست، مسائل منطقهاي است كه اروپا خود را در معرض پيامدهاي بحرانهاي كنوني خاورميانه ميداند و از رهگذر توانمنديهاي ايران در منطقه ميخواهد مناسباتش را توسعه بخشد و همكاريهايي را با ايران در اين باره آغاز كند. مساله دوم، مسائل حقوق بشري است. اروپاييها خود را يك قدرت هنجاري ميدانند و بر ارزشها و هنجارهاي خود تاكيد دارند. در اين چارچوب، آنها بسط نفوذ خود را در گسترش ارزشهايشان ميدانند و به همين دليل نيز در مورد بسياري از كشورها، سعي ميكنند روابط اقتصاديشان را با مسائل حقوق بشري گره بزنند اما در همين باره نيز آنها در بسياري از موارد، از استانداردهاي دوگانه تبعيت ميكنند و همين مساله نيز موجب شده تا در ايران و برخي ديگر از كشورها، گروهي بر اين عقيده باشند كه اروپا در مورد مسائل حقوق بشري جدي نيست.
آيا چنين گفتوگوهايي با اين قالببندي و اين ويژگي ميان اتحاديه اروپايي و ساير كشورهاي منطقه مانند عربستان هم وجود دارد؟
اصولا اروپا با كشورهايي كه از روابط اقتصادي پر منفعتي برخوردار باشد، سهلگيريهاي بسياري ميكند. ما ميدانيم كه كشورهاي حوزه خليج فارس از نظر حقوق بشر در وضعيت مطلوبي قرار ندارند اما همين كشورها ميزان حجم مبادلات تجاريشان با اروپا بسيار بالا است و همين روابط پر سود موجب ميشود تا اروپاييها در قبال اين كشورها در مورد حقوق بشر فشار نياورند. همين مساله هم موجب شده تا ايران معتقد باشد اروپا درباره حقوق بشر از استانداردهاي دوگانه استفاده ميكند. داستان ايران هم با داستان كشورهاي ديگر متفاوت است. ايران تا قبل از برجام تحت تحريمهاي جهاني، امريكا و حتي اتحاديه اروپايي بود و به تازگي از اين تحريمها خارج شده است. ماهيت روابط اروپا با ايران هم نسبت به روابط اروپا با كشورهاي ديگر فرق ميكند. همانطور كه ميدانيد در دهه 70 و اوايل دهه 80، ايران و اروپا در قالب دو دور گفتوگوهاي مختلف يعني گفتوگوهاي انتقادي و گفتوگوهاي سازنده برگزار شد. معمولا كشورهاي ديگر در اردوگاه غرب هستند و با اروپا همسو و متحد هستند ولي ايران در آن اردوگاه نيست و متحد اروپا محسوب نميشود.
وضعيت بد حقوق بشر در عربستان يا كشورهاي خليج فارس هم موجب نشده تا اروپا از اين كشورها بخواهد در اين باره گفتوگو كنند يا به حقوق بشر احترام بگذارند؟
اگر اروپا بخواهد در اين باره تذكري هم بدهد، اين كار معمولا در قالب تذكرات خنثي يا بيانيههايي معمولي است كه در روابط ميان طرفين هم تاثيري نميگذارد. اين حداكثر كاري است كه آنها در اين باره انجام ميدهند.
اين گفتوگوها چه تاثيري بر رابطه اقتصادي ايران با اتحاديه اروپا ميتوانند، بگذارند؟
وقتي اين گفتوگوها انجام شود، طرفين در آن گفتوگوها تلاش ميكنند تا نقطه نظرات خود را بيان كرده و ديدگاههاي خود را به يكديگر نزديك كنند. به عبارت ديگر، در اين گفتوگوها تلاش ميشود تا سوءبرداشت طرفين نسبت بههم برطرف شده و توافقي ميانه و مرضيالطرفين پيدا كنند. اين مساله موجب ميشود تا طرفين بتوانند زمينههاي همكاري سابق را احيا و شرايط جديد را پيدا كنند. به عبارتي، سرريز اين مساله بر روابط اقتصادي دو كشور اثر دارد. ايران از نظر اقتصادي و تجاري، بازار جذابي است. آنها ايران را يك بازار 80 ميليوني با منابع زيرزميني و طبيعي غني ميدانند كه از نيروي كار جوان و تحصيلكرده برخوردار است و همين مساله موجب ميشود تا شركتهاي اروپايي براي حضور در ايران ترغيب شوند و بخواهند با ايران همكاري داشته باشند. اين مساله انگيزه قوياي را براي آغاز همكاريهاي اروپا با ايران ايجاد كرده است و به همين خاطر آنها تلاش ميكنند شرايط به وجود آمده را به دوران ماقبل از تحريم بازگردانند. هماينك مناسبات تجاري ايران و اروپا حدود هشت ميليارد دلار است در حالي كه مناسبات تجاري ايران و اروپا قبلا چيزي بالغ بر 40 ميليارد دلار بود و آنها شريك اول تجاري ما بودند و ميخواهند مقام قبليشان را بازگردانند.
آيا پس از گفتوگوهاي ايران و اروپا ميتوان انتظار رسيدن به يك نقشه راه اقتصادي ميان طرفين را داشته باشيم؟
ميتوان در اين گفتوگوها چارچوبي را تعيين كرد كه در آن چارچوب، شرايطي براي ارتقاي روابط، افزايش مناسبات و جستوجوي زمينههاي جديد همكاري مشخص كرد.
به فرض شكست مذاكرات حقوق بشري، اين مساله تا چه اندازه ميتواند بر مناسبات اقتصادي طرفين تاثير بگذارد؟
مساله برد و باخت در اين گفتوگوها مطرح نيست. طرفين ميتوانند دور يك ميز بنشينند و مسائلشان را مطرح كنند. در آن گفتوگوها ميتوان به مفاهمهاي رسيد و در اين مفاهمه، قطعا بسياري از ابهامها، سوءبرداشتها و ايرادها رفع خواهد شد. ما در هفتههاي گذشته شاهد تصويب قطعنامهاي از سوي پارلمان اروپا براي عاديسازي روابط با ايران و گسترش گفتوگوها در زمينههاي مختلف و از جمله در مسائل حقوق بشري بوديم. در آن قطعنامهها هرچند مواردي درباره نقض حقوق بشر در ايران ادعا شده بود ولي ما براي نخستين بار ديديم كه به نكات مثبت درباره ايران اشاره كرده است. در اين قطعنامه به اظهارات برخي مقامهاي عاليرتبه ايران استناد و گفته شده است كه ايران به دنبال راهحلي براي كاهش اعدامهاست و از آن به عنوان يك گام بلند و مثبت نام برده شده است. ما درباره حقوق بشر با اروپا نميتوانيم به يك وحدت نظر صددرصدي برسيم ولي در بسياري از زمينهها ميتوانيم اختلافاتمان را كاهش دهيم.
محورهاي ايرادهاي حقوق بشري اتحاديه اروپايي بر ايران بر چه مسائلي استوار است؟
براساس آنچه تاكنون اتحاديه اروپايي درباره مسائل حقوق بشري ايران گفته است، يكي از مهمترين اختلافات طرفين، درباره اعدام است كه اروپاييها خواستار عدم اجراي اين حكم و لغو آن هستند. البته همانطور كه گفتم آنها گفتند كه ايران دراين باره در حال برداشتن گام مثبت است. بحث ديگر، بحث همجنسگرايان و همچنين برخي اقليتهاي ديني است. بحثهايي نيز در رابطه با زندانيان دوتابعيتي يا زندانيان سياسي وجود دارد.
بسياري از اين اختلافهاي حقوق بشري ميان ايران و اتحاديه اروپا به دليل وجود سيستم قضايي اسلامي در ايران است. فكر ميكنيد چنين اختلافهايي با گفتوگو قابل حل و فصل است؟
قوه قضاييه در ايران از استقلال برخوردار است و براساس قوانين موضوعه كشور با افراد برخورد ميكند. اين قوانين مبتني بر شرع اسلام است و نميتوان آن را تغيير داد اما ميتوان روشها را براي اجراي اين قوانين تعريف كرد. از سويي، حقوق بشر از منظر ايران و غرب براساس دو ديدگاه و جهانبيني مختلف است. بايد گفتوگو كرد و طرف مقابل را متقاعد كرد كه ما براساس قوانين و سيستم ارزشي خود، حقوق بشر را تعريف ميكنيم. از طرفي، نقض حقوق بشر در غرب هم كم نيست ولي از آنجايي كه گفتمان مسلط در اين باره در اختيار اروپاييها است و موجسازي خبري نيز در اين باره در دست آنها است و آنها هستند كه ميتوانند موضوعات را برجستهسازي كنند، دست بالا را برخوردار هستند.
اتحاديه اروپايي در 140 كشور دفتر دارد. كاركرد دفتر اتحاديه اروپايي در يك كشور چيست؟
دفاتر اتحاديه اروپايي، نقش رابط ميان اتحاديه اروپايي با آن كشور را دارند. وقتي اتحاديه اروپايي در يك كشور دفتري را ايجاد ميكند، اين مساله نشان ميدهد كه آنها ميخواهند اراده سياسي خود را براي همكاري با طرف مقابل نشان دهند و در اين همكاري جدي هستند. از سويي، با تاسيس اين دفتر، اين ارتباطات تسهيل ميشود و واسطهها حذف شده و اگر مسالهاي ميان طرفين پيش بيايد، آن مساله سريعتر حل خواهد شد. بيترديد تاسيس يك دفتر ميتواند در بسط و گسترش روابط تجاري و سياسي مفيد باشد.
تا چه اندازه تاسيس دفتر اتحاديه اروپايي در ايران ميتواند در مسير اعتمادسازي ميان ايران و اتحاديهاروپايي در فضاي پساتحريم كارساز باشد؟
اعتمادسازي روند گام به گامي است كه با دستيابي به توافق هستهاي ميان ايران و اروپا آغاز شده است. در اين راستا، ارتباطات ميان ايران و اروپا در پسابرجام افزايش يافته است. مسوولان عاليرتبه كشورهاي اروپايي به تهران آمدند و مقامات ما نيز به برخي كشورهاي اروپايي سفرهايي داشتهاند. فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپايي سه بار به تهران آمده و اين نشان از اراده اتحاديه براي همكاري با ما است. تاسيس دفتر اتحاديه نيز يك گام براي اعتمادسازي ميان طرفين است اما بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه اين فرآيند هرچند ممكن است آهسته و تدريجي باشد ولي با توجه به فرصتهاي ايجاد شده ميتواند ثمربخش باشد.
ادامه در صفحه 11