• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3670 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۰ آبان

زناني كه لب به گلايه باز نمي‌كنند

پروين سعادتي

عكاس

هميشه فكر مي‌كردم زندگي اجتماعي و خانوادگي در تاجيكستان از آرامش و استحكام نسبي برخوردار است. همه‌چيز در قالب يك خانواده مستحكم و خوب پر از احترام و رعايت قانون‌هاي يك خانواده سالم را مي‌ديدم.
هر كس به حد و حدود خودش قانع بود. همه‌چيز ساده تعريف شده بود. خلاصه اينكه نوعي حس رضايت و تصويري پرآرامش را مي‌ديدم. البته كه سنت‌ها و رسوم به وضوح لمس مي‌شد اما نه به طور آزاردهنده؛ بلكه با حس رضايت و خواست طرفين و اين برايم جالب توجه بود كه در دنياي مدرن پر از مشكلات پيچيده، مردمان اين قسمت از دنيا اينچنين در كنار هم زندگي مي‌كردند؛ تحسين‌برانگيز بود و متفاوت. طوري كه هركسي جذب اين همه سادگي و يكدستي و محكم بودن روابط انساني و خانوادگي مي‌شد اما بعد كم كم در تاروپود همه اين احساسات بيشتر رسوخ كردم ديدم نه! همه‌چيز آنقدر هم كه از بيرون زيبا و شيرين ديده مي‌شد، نيست؛ در حقيقت همه معادلاتم به هم ريخت...
هسته دروني خانواده با پوسته رنگين بيرونش خيلي فرق داشت، فرقي شايد زمين تا آسمان.
در حقيقت مثل هميشه، اين زن‌ها بودند كه با سكوت‌شان و وابستگي‌شان در پس مردمك آن نگاه‌هاي به ظاهر شاد و صميمي همه‌چيز را پنهان مي‌كردند. غمي بزرگ در آنها رخنه كرده بود؛ غمي تاريك كه گويي گردي چند ساله رويش پوشانده بود. زنان تاجيك، زناني قوي با ايماني راسخ و دل‌هايي پر از ترك‌هاي زندگي هستند كه با همه توان‌شان به حفظ همه اين باورها ادامه مي‌دادند. حفظ سنت‌ها و باورهاي قديمي در قالب آبرو و خويشتنداري از اولويت‌هاي زندگي‌شان بود. پر از گلايه بودند اما لب به سخن باز نمي‌كردند.
از دوران نوجواني گرفته تا روز عروسي مي‌شد تفاوت جنسيتي را ديد. مردها از نظر مرتبه جايگاهي در سطح بالاتري قرار دارند. در مراسم‌ها، در شادي‌ها  و مهماني‌ها مي‌شد ديد كه مرد يك دستور‌دهنده مطلق و زن يك فرمانبر كامل بود گرچه از نظر بعضي‌شان اين‌طور نبود و اما مي‌شد ديد كه اين موضوع جزو فرهنگ و تربيت ذاتي‌شان بود. بيشتر كارها و فعاليت‌هاي روزانه در داخل و خارج منزل با زن‌هاست. هرزمان شوهر و مردشان اراده كند بايد صاحب فرزند شوند بايد بپذيرند و شكايتي نداشته باشند و با همه اين وفاداري و فداكاري آن طور كه بايد مورد قدرداني قرار نمي‌گيرند.
نيمي از مردان تاجيك براي شرايط بهتر كار به روسيه مي‌روند و البته بيشتر آنها خانه و خانواده را ترك مي‌كنند؛ در حقيقت احساس مسووليت براي‌شان معناي خاصي ندارد. در گذشته براي گرفتن اقامت دايمي بيشتر با زناني مسن ازدواج مي‌كردند اما كم كم اين رويه تغيير كرد و ديگر فقط مساله داشتن كار و تامين خانواده شان نبود. بعضا با دختران جوان روس ازدواج كرده و براي هميشه تشكيل خانواده مي‌دهند. در گذشته شايد خانواده‌ها برخورد جدي‌تري با اين موضوع نشان مي‌دادند اما الان كم‌كم امري عادي شده و به خاطر اينكه بيشتر ازدواج‌ها در تاجيكستان ثبت قانوني ندارد تنها طي اصول ديني انجام مي‌شود و زماني كه مردي همسر و فرزندانش را ترك مي‌كند و همسر دوم اختيار مي‌كند جاي شكايت قانوني نيز باقي نمي‌ماند چون در حقيقت سندي براي اثبات و گرفتن حقوق مدني و قانوني... وجود ندارد. حتي جوان‌هاي مجردي كه تنها براي گذراندن دوران تحصيل يا دوره موقت كار راهي روسيه مي‌شوند پس از سپري شدن مدت زماني، تصميم‌شان را تغيير داده و مي‌مانند و همين امر باعث شده نرخ ازدواج و سن ازدواج نيز دستخوش تغيير شده و نگراني خانواده‌ها و حتي كارشناسان اجتماعي را افزايش دهد.
كشور تاجيكستان كه زماني فرهنگي يكدست داشت، پر از رعايت سنت‌ها كم‌كم آميخته شده با فرهنگ روسي و اين تغييرات و از ظاهر لباس‌پوشي تا رفتاري ديده مي‌شود.
با همه اينها اما هنوز هم زنان تاجيك به مردان وابستگي اقتصادي دارند. نگاه‌هاي سنتي به زنان مشهود است. بيشتر دختران دانشگاه و تحصيلات‌شان را براي داشتن كار و كمك به خانواده يا ازدواج، نيمه راه رها مي‌كنند. نگاه سنتي حكم مي‌كند كه زن بايد در خانه مانده و مطيع مرد خانه باشد. سنت و باورهاي مذهبي ريشه در سنت‌ها، بخش اصلي زندگي زنان را تشكيل مي‌دهد. به خاطر همان باورهاي سنتي بيشتر زنان وقتي طلاق گرفته‌اند يا شوهران‌شان ترك‌شان كرده يا مورد آزار قرار گرفتند سكوت مي‌كنند ولي وقتي كم كم نزديك مي‌شوي و پاي سفره درددل هركدام مي‌نشيني مي‌بيني چقدر تحت فشار و درد روحي هستند و با همه اينها اراده و ايمان‌شان را از دست نداده‌اند. من زني را ديدم كه چهار كودك داشت و به خاطر حامله شدن فرزند آخرش شوهرش او را ترك كرده بود و اين زن به تنهايي و مشقت بسيار فرزندانش را بزرگ كرده بود، بدون اينكه خانواده خودش حتي از او حمايتي كنند. زنان تاجيك براي من نماد صبر و عشق و قدرت و آرامش بودند. همه وجودشان پر از انرژي بي‌پايان زندگي است. گويي روح زندگي در همه وجودشان جريان دارد... ساده و بي‌آلايش. به گرمي با تو سخن مي‌گويند؛ از داشته‌ها و نداشته‌هاشون حرف مي‌زنند اما هرگز انتظاري از تو ندارند. هميشه با دستان پر از چروك و پينه به گرمي، دستان تو رو مي‌فشارند. من زندگي را در خانه‌هاي‌شان ديدم؛ بر سر سفره‌شان هرچه بود و نبود را با تو سهيم مي‌شوند. به راحتي باورت مي‌كنند و با احترام و صميمت خاصي باهات رفتار مي‌كنند. بانوان تاجيك بوي ناب آدميت مي‌دهند. اين برايم قابل ستايش است.
برعكس زندگي زنان ما كه سياست در همه ابعاد زندگي‌مان ديده مي‌شود و حتي در خواب و روياهاي‌مان رنگي از سياست دارد، بيشتر زنان تاجيكي كاملا بي‌تفاوت و شايد بي‌اطلاع از اين واژه سرنوشت‌ساز هستند. ركن تشكيل‌دهنده زندگي و تفكرات آنها، فرهنگ و سنت و اجتماع بود.
سعي كردم در پروژه‌اي كه درباره زنان تاجيك بود نه‌تنها يك اتفاق، يك نگاه يا يك شخصيت را ثبت كنم تا به نوعي در حين سادگي و گويايي كه پشت آن پيچيدگي نهفته بود قضاوت در مورد اين جامعه را به عهده مخاطب بگذارم. نتيجه سه سال زندگي مداوم در ميان اين مردم و اين فرهنگ و اصول و اجتماع با همه سختي و دشواري‌ها و لحظات شاد و ناب و تكرارنشدني‌اش ثبت عكس‌هايي از زندگي اين زنان بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون