«اعتماد» فرجام توافق هستهاي با نگاه به رويكرد ساكن جديد كاخ سفيد را بررسي كرد
پيام واحد ايران و اروپا به «دونالدترامپ»
سارا معصومي
چهار روز پس از انتخابات تاريخي با نتيجهاي كه جهان را در شوك و بهت فرو برد همه از برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) سخن ميگويند. آيا دونالد ترامپ، نامزد غيرقابل پيشبيني جمهوريخواهان كه اكنون بايد عنوان رييسجمهور منتخب امريكا را به وي داد، توافق هستهاي با ايران را پاره خواهد كرد؟ آيا توافقي كه پس از 13 سال مذاكره پياپي و در نتيجه اراده سياسي ايران و شش مذاكرهكننده
روبه روي اين كشور در جولاي سال 2015 به دست آمد، در سال 2017 و در حالي كه تنها يك سال و نيم از عمر 10 ساله آن گذشته است، به تاريخ سپرده خواهد شد؟ در چند روز گذشته از شب هشتم نوامبر كه جهان مجبور شد با اكراه دونالد ترامپ را به عنوان چهل و پنجمين رييسجمهور امريكا به رسميت بشناسد تا به امروز دو موضوع در راس نوشتارهاي تحليلي در خصوص انتخابات امريكا و پيامدهاي آن قرار دارد: 1. چرا ترامپ انتخاب شد؟ 2. آيا بايد برجام را مرده انگاريم؟
به همان اندازه كه اظهارنظرهاي فردي از جانب چهرههاي پيرامون ترامپ در خصوص فرجام برجام در دولت آتي تند و تيز است و از پايان آن حكايت دارد اما در تحليلهاي متنوع، كارشناسان اهل فن نسبت به عدم تعهد امريكا به اجراي برجام هشدار دادهاند و برخي نيز كه تعداد آنها انگشتشمار نيست، اظهار اطمينان كردهاند كه سر برجام از اين سودا نيز به سلامت عبور خواهد كرد.
پايان اراده سياسي در امريكا؟
كنگره امريكا كه پيش از اين نيز در سيطره جمهوريخواهان بود و هرگام ضدبرجامي كه ميخواست بردارد با تهديد به وتوي رييسجمهور دموكرات نشسته در كاخ سفيد روبهرو ميشد، اكنون با رييسجمهوري همصدا شده است كه برجام را بدترين توافق خوانده بود. طرحهاي بسياري در آرشيو مجلس نمايندگان و سنا قرار دارد كه ميتواند دوباره روي ميز قرار بگيرد و اجراي برجام را با چالشهاي جديدي روبهرو كند. اما سوالي كه بايد پاسخي براي آن يافت اين است كه آيا اراده سياسي براي اجراي برجام در واشنگتن پس از 20 ژانويه كه ترامپ عنان امور را در دست ميگيرد، وجود خواهد داشت يا خير؟ در جريان سه سال مذاكرات نفسگير هستهاي، هر بار رايزنيها به بنبست ميرسيد، يكي از وزراي امور خارجه هفت كشور درگير گفتوگوهاي هستهاي پشت تريبون قرار ميگرفت و از زنده بودن اراده سياسي براي رسيدن به نتيجه سخن ميگفت. اراده سياسي كه در نهايت پاسخ داد و توافق هستهاي به عنوان نشانهاي از پيروزي ديپلماسي در روزگاري كه جهان هر روز بيش از ديروز با توسل به راهكارهاي صلحآميز براي حل معماها بيگانه ميشود، متولد شد. اكنون بايد ديد كه آيا برهم زدن همان توافق هستهاي به عنوان اصليترين دستاورد باراك اوباما در هشت سال حضور در كاخ سفيد در حوزه سياست خارجي، اولويت دونالد ترامپ است يا خير؟ اگر اراده سياسي رييسجمهور جديد برهم زدن اين توافق باشد، نيازي به از آرشيو بيرون كشيدن طرحهاي رنگارنگ جمهوريخواهان كنگره نيست و رييسجمهور جديد امريكا ميتواند تنها با امتناع از امضاي لغو تحريمهاي ايران، تير خلاص را به نخستين توافق دولت امريكا با ايران در چهار دهه گذشته بزند. دونالد ترامپ براي پايبندي امريكا به اجراي برجام نبايد تنها سكوت كند و دست به حركت جديدي نزند، بلكه لازم است گامهايي براي اجراي آن نظير همين امضاي دستور معلق ماندن تحريمهاي ايران را بردارد و همين مساله اجراي برجام را با اما و اگرهايي روبه رو كرده است. ايران در همين يك سالو نيم حضور باراك اوباما در كاخ سفيد هم چالشهاي جدي با امريكا بر سر نحوه اجراي برجام و ممانعت از اقدامهايي كه متغاير با روح توافق است، داشت و اكنون با روي كارآمدن مردي كه خودش و معاون اول وي از پاره كردن برجام سخن گفته بودند، كار اجراي برجام سختتر هم خواهد شد.
المانيتور در تحليلي در اين خصوص مينويسد: «بر اساس توافق هستهاي، امريكا بايد از وضع تحريمهاي جديد عليه ايران تا اكتبر سال 2023 حذر كند. سالي كه ميتواند هفتمين سال حضور ترامپ در قدرت باشد. بر اساس همين توافق، رييسجمهور امريكا بايد به شكل متناوب با استفاده از حق امضاي خود، معلق شدن تحريمهاي هستهاي عليه ايران را كه در سايه برجام برداشته شده بودند، تمديد كند. اگر ايران مانند يك سال گذشته به تمام تعهدات خود در قالب توافق هستهاي عمل كند، امضاي اين معلق ماندن تحريمهاي هستهاي عليه آن، مسووليتي است كه دولت امريكا نميتواند از زيربار اجراي آن شانه خالي كند.» مخالفان با توافق هستهاي با ايران هرچند كه ادعا ميكردند منتقد بندهايي از آن هستند اما برهيچ كس پنهان نبود كه آن مخالفتها نخست براي كارشكني در مسير موفقيت اوباماي دموكرات در واپسين سالهاي حضورش در كاخ سفيد در پروندهاي تا اين اندازه مهم بود و دوم براي مخالفتهاي بنيادين با هرگونه توافق و مذاكرهاي با ايران. اكنون مهلت تخريب آن دستاورد اوباما دست داده است و همزمان مخالفان هر توافقي با تهران فرصتي نو براي تلافي اين داغ بر سينه به دست آوردهاند. سناتور ليندسي گراهام از آن مخالفان مشهور با برجام بود كه در فرداي مشخص شدن نتيجه انتخابات به صراحت از تمايلش براي تخريب آن سخن گفت: « موارد متعددي وجود دارد كه ميتوانيم با رييسجمهور جديد روي آنها كار كنيم ولي توافق ايران، در اولويت است. ترامپ در خصوص توافق با ايران راست ميگفت؛ آن توافق بايد دوباره مورد مذاكره قرار بگيرد و براي اين كار، اهرم فشار ايجاد ميكنيم. يك راه اين است كه تحريمها را مجددا و به خاطر مسائلي خارج از توافق هستهاي، اعمال كنيم. اين به ترامپ كمك ميكند كه به توافق بهتري دست پيدا كند.
در چند روز گذشته برخي تلاش ميكنند سخنان ترامپ در خصوص سرنوشت برجام را تلطيف كنند و در همين راستا ادعا ميكنند كه رييسجمهور جديد برجام را پاره نخواهد كرد اما آن را مورد بازبيني قرار خواهد داد. ادعايي كه براي ايران معنايي ندارد.
وليد فارس، مشاور ترامپ در سياست خارجي روز پنجشنبه مصاحبهاي با بيبي سي داشت و در پاسخ به اين سوال كه آيا رييسجمهور منتخب امريكا برجام را «پاره خواهد كرد؟» گفت: «پاره كردن شايد واژه خيلي تندي باشد، اما او توافقي را كه قبلا صورت گرفته بر ميدارد و با اروپاييان و طرفهاي تماس، بازبيني ميكند.
از وليد فارس سئوال شد كه «آيا منظور بازبيني است اما نه لزوما توقف اجراي توافق؟» وي گفت: «آن را بررسي خواهد كرد، به كنگره خواهد فرستاد و از ايرانيان خواهد خواست چند مورد را تغيير دهند و مذاكرات بسيار فشردهاي خواهد بود. توافق به اين صورتي كه الان هست، يعني فرستادن ٧٥٠ ميليون دلار به ايران بدون دريافت چيز چنداني در برابر آن، افزايش مداخلات ايران در چهار كشور ديگر منطقه، براي دولت ترامپ قابل قبول نخواهد بود.
دونالد ترامپ كه به گواه بسياري از حتي منتقدانش تاجر موفقي است در يكي از اظهارنظرهاي متناقض خود در خصوص ايران گفته بود كه رييسجمهوري آينده ميداند بايد چطور مذاكره كرد لذا برجام را دوباره براي مذاكره روي ميز با ايرانيها قرار خواهد داد.
اين امريكا است كه منزوي ميشود
تحليلگراني كه معتقدند برجام، نخستين پروندهاي نيست كه رييسجمهور چهل و پنجم به محض ورود به كاخ سفيد به سراغ آن خواهد رفت، براي اثبات ادعاي خود ادله بيشمار دارند كه يكي از محكمترين آنها بر اين حقيقت دلالت دارد كه برجام نخستين مشكلي نيست كه ترامپ در حوزه سياست خارجي با آن روبه رو است و درذهن رايدهندگان امريكايي هم نخستين رسالت كانديداي محبوب آنها برهم زدن توافق هستهاي با ايران نيست. 20 ژانويه كه از راه برسد، دونالد ترامپ، روزهاي شلوغي را آغاز خواهد كرد.
باربارا اسلاوين در اين خصوص مينويسد: «شعار ترامپ تغيير همه آنچه بود كه باراك اوباما در دو حوزه سياست خارجي و داخلي پيش برده بود و برهمين اساس بايد انتصابهاي جديد و تصميمگيريهاي نو را اعلام كند. دلايلي وجود دارد تا اميدوار باشيم كه ترامپ از توافق صورت گرفته با ايران عقبنشيني نخواهد كرد: برجام توافقي چندجانبه است كه به جز امريكا 5 كشور ديگر نيز در جريان آن مقابل مذاكرهكنندگان ايران نشسته بودند و اكنون يك سال و نيم است كه در اجراي آن كنار ايران هستند. از سوي ديگر، برجام به تاييد شوراي امنيت رسيده و در دل يك قطعنامه قرار گرفته است. كنگره جديد امريكا نبايد با وضع تحريمهاي جديد عليه كمپانيها و نهادهاي اقتصادي كه با ايران كار ميكنند، اجراي صحيح برجام را تحت الشعاع قراردهد. چنين اقدامي با واكنش درخور ايران كه احتمالا تند و تيز هم خواهد بود، مواجه ميشود. اگر امريكا در غيبت دليلي موجه، ايران را دوباره تحريم كند چين، روسيه و اتحاديه اروپا با اين كشور همراهي نخواهند كرد. بر پايه همين حقيقت هم بود كه رييسجمهور و وزير امور خارجه ايران پس از انتخاب ترامپ ابراز اطمينان كردند كه ماهيت چندجانبه برجام مانع از پاره كردن آن توسط يك عضو خاطي خواهد شد.»
فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز در نخستين گفتوگوي خود با شبكه امريكايي سيانان پس از پيروزي دونالد ترامپ به همين نكته اشاره كرده و با بيان اينكه تصميمهاي اتحاديه اروپا متفاوت از آرايش سياسي در واشنگتن است يادآوري كرد كه برجام توافقي دوجانبه ميان ايران و امريكا نيست بلكه شخص وي در حصول آن نقش چشمگيري داشته و اكنون براي اجراي آن نيز ضمانتهايي داده است. اظهارات موگريني در حالي مطرح شده است كه بسياري از تحليلگران در بخش اعظمي از نوشتارهاي خود تاكيد كردهاند كه اگر ترامپ در مسير نقش برجام به هر شكل در شرايطي كه ايران آن را اجرا ميكند، گام بردارد در جهان منزوي خواهد شد و اين انزوا در حالي صورت خواهد گرفت كه جهان امروز بيش از هر مقطع ديگري براي حل و فصل مشكلهاي موجود به همكاريهاي فراآتلانتيكي امريكا و اروپا نياز دارد. در همين راستا، دنيس راس، ديپلمات كهنهكار امريكايي ميگويد: بعيد است چين و روسيه و اروپا در بيرون آمدن از برجام، از امريكا تبعيت كنند؛ اگر امريكا چنين كند، ايرانيها غنيسازي را از سر ميگيرند و آنگاه ديگر كشورهاي دخيل در برجام، ما را مقصر ميدانند.
بسياري از مقامهاي ايراني پس از آغاز روند اجراي برجام در ژانويه 2016 تا همين امروز تاكيد ميكنند كه بسياري از بانكهاي بزرگ يا حتي در مواردي متوسط به ايران نيامدهاند و نگران تحريمهاي امريكا هستند. باربارا اسلاوين با وجود بيان برخي خوشبينيها در خصوص زنده ماندن برجام در دولت ترامپ، به نكته نغزي اشاره كرده و مينويسد: اما يك نگراني وجود دارد و آن هم اين است كه بسياري از بانكها و كمپانيهاي بزرگ جهاني به خصوص اروپايي كه يك بار طعم جريمه شدن توسط امريكا به دليل نقض تحريمهاي ايران را چشيده بودند، منتظر نتيجه انتخابات امريكا ماندند تا شايد بتوانند در سايه يك رييسجمهور دموكرات مانند هيلاري كلينتون، به تهران بازگردند اما اكنون حضور ترامپ در كاخ سفيد و همصدايي حزبي اين كاخ با كنگره معادلههاي آنها را بر هم زده است.
همزمان سايت آنتي وار نيز در اين خصوص نوشت: اين كشور به طور كلي نميتواند تمامي توافق هستهاي ايران و 1+5 را از بين ببرد زيرا اگر چنين كاري را انجام دهد، اين خطر وجود دارد كه جامعه بينالملل به ويژه كشورهاي اروپايي كه عضو 1+5 هستند، واكنشهاي منفي به اين اقدام امريكا از خود نشان دهند. اين حقيقت در همان نخستين سال برجام روشن و صريح بوده است به گونهاي كه در آن سال خزانهداري امريكا در عمل به تعهداتش در لغو تحريمهاي ايران، عملكرد كندي داشت و همين مساله انتقادات ايران و غرب اروپا را برانگيخت زيرا به دنبال تعامل با ايران بودند. ترامپ كه با اين حقيقت روبهرو است كه نميتواند به طور كارآمد برجام را تغيير دهد، دليلي ندارد كه بخواهد از طريق تلاش براي عدم همكاري امريكا در اجراي برجام، امريكا را از نظر اقتصادي منزوي كند. امريكا با اين كار چيزي به دست نميآورد و چيزهاي بيشتري از دست خواهد داد.
اسلاوين در ادامه مطلب خود گريزي هم به تاثير پيروزي ترامپ بر اوضاع سياست داخلي ايران ميزند و مانند گزارشي كه روز چهارشنبه رويترز منتشر كرده بود، ادعا ميكند كه ايرانيها از روند اجراي برجام و تاثير آن بر اوضاع اقتصادي داخلي راضي نيستند و اگر ترامپ با سختگيريهاي خود مانع از عاديسازي رابطه اقتصادي ايران با جهان يا سرمايهگذاريهاي خارجي در ايران كند شود، بيشك روحاني براي پيروزي در انتخابات سال 96 با مشكلاتي روبهرو خواهد بود.
اروپاييها ترامپ را با برجام محك ميزنند
تبعات طرح رسمي مساله مذاكره مجدد با ايران در خصوص برجام تنها تخريب اندك فضاي به وجود آمده ميان ايران و امريكا در چهاردهه گذشته نيست. برهمين اساس لوبلاگ در تحليلي مينويسد: هم رييسجمهور منتخب و هم اعضاي كنگره امريكا بايد بدانند كه خسران تخريب برجام به هرشكل تنها متوجه رابطه دوجانبه ايران و امريكا نيست بلكه در نتيجه آن ايراني كه به تمام تعهدات خود در قالب توافق هستهاي عمل كرده بود ميتواند فعاليتهاي هستهاي خود را از سربگيرد و البته احتمال همكاريهاي هرچند غيرمستقيم ميان ايران و امريكا در حوزههاي ديگر مانند مبارزه با داعش و تروريسم و پروندههاي منطقهاي نظير افغانستان و عراق هم به صفر خواهد رسيد. از سوي ديگر نبايد فراموش كرد كه در حلقه مذاكراتي با ايران كشورهاي اروپايي هم عضو امريكا در ناتو هم حضور داشتند كه تخريب برجام از سوي امريكا ميتواند رابطه اين كشورها با ناتو را هم تحت الشعاع خود قرار دهد. اتحاد امريكا با ناتو از زمان تاسيس آن در سال 1949 همواره گسستناپذير بوده است اما ترامپ در رقابتهاي انتخاباتياش اين اتحاد را هم به باد انتقاد گرفته و ماهيت آن را تهديد كرده بود. بسياري از تحليلگران اروپايي معتقد هستند كه روز 20 ژانويه تصميمي كه ترامپ در خصوص اجراي برجام عملي ميكند نشان خواهد داد كه نگاه وي به اعضاي ناتو و اتحاد امريكا با قاره سبز چيست؟ برهم زدن برجام به معناي خيانت به تلاشهايي است كه دولت رسمي امريكا با همراهي متحدان اروپايياش در اين مذاكرات پيش برد. علاوه براين اگر ترامپ، برجام را به هر شكلي نقض كند، ديگر متحدان و دوستان واشنگتن مانند ژاپن، كره جنوبي و هند هم كه با ايران در پسابرجام وارد فضاي همكاريهاي اقتصادي شدهاند، با سگرمههاي درهم فرورفته به ساكن جديد كاخ سفيد نگاه ميكنند. در حقيقت ترامپ با نقض برجام، دولت امريكا را در هر توافقي غيرقابل اطمينان جلوه خواهد داد.
ترامپ در جريان رقابتهاي انتخاباتياش از لابيهاي بسياري كمك گرفته است و يكي از اصليترين حاميان مالي كمپين وي، ميلياردر امريكايي شلدون آدلسون (Sheldon Adelson) است كه از مخالفان سرسخت برجام بوده و خواهان لغو يكجانبه آن از سوي دولت ترامپ است. وي در جريان مذاكرات هستهاي و پس از حصول آن نيز، پول بسياري براي شكل دادن گروههاي مخالف برجام خرج كرد. وي همواره ادعا ميكرد كه واشنگتن بايد براي گرفتن امتيازهاي بيشتر از ايران در پاي ميز مذاكرات، بحث حمله هستهاي به ايران را مطرح كند!
برجام، پروندهاي روي ميز جانشين جان كري
كمتر از سه ماه ديگر، تيم باراك اوباما كه توافق هستهاي با ايران را شكل داده بودند جاي خود را به همفكرهاي ترامپ ميدهند. در اين مدت، اعضاي دولت فعلي فرصت دارند تا اطلاعات لازم در خصوص چند و چون حصول برجام و البته اجراي آن در 9 سال باقي مانده را به جانشينهاي خود بدهند. مارك تونر، معاون سخنگوي وزارت خارجه امريكا در كنفرانس خبري اخير خود تاكيد كرده است كه جان كري، وزير خارجه اين كشور استدلالهايش درباره توافق هستهاي ايران و گروه 1+5 را با دولت بعدي امريكا مطرح خواهد كرد. جان كري در يك سال گذشته از اجراي برجام، ديدارهايي را با بانكداران و روساي كمپانيهاي بزرگ در خصوص اجراي برجام و همچنين تفاوتهاي تحريمهاي هستهاي برداشته شده با تحريمهاي اوليه باقي مانده انجام داده بود، اقدامي كه به نظر نميرسد هيچ كدام از جايگزينهاي احتمالي وي براي تكيه دادن بر كرسي وزارت امور خارجه انجام دهند. ميان محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران در جريان سه سال مذاكرات هستهاي نفسگير با جان كري همتاي امريكايي وي درك مشتركي در خصوص لزوم پيشبرد بازي برد – برد چه در جريان رايزنيها و چه پس از حصول توافق به دست آمده بود كه برخي ميگويند امكان تكرار آن رابطه ميان ظريف با جانشين جان كري وجود ندارد. رويترز در اين خصوص مينويسد: اخيرا از ظريف سوال شده است كه آيا وي اميدوار است رابطهاي ميان او و جانشين جان كري مانند رابطهاش با وزير امور خارجه فعلي امريكا برقرار شود كه وي در پاسخ گفت: لزومي براي وجود چنين رابطهاي نيست. ما مذاكرات طولاني هستهاي ميان ايران و امريكا داشتهايم و انتظار مذاكره ديگري را هم قطعا نه در حوزه هستهاي و نه در حوزه ديگري نداريم. بنابراين فارغ از اينكه وزير امور خارجه دولت بعدي امريكا چه شخصي است نيازي به چنين رابطهاي نيست.
پس از رييسجمهور، برجام بيش از هرفرد ديگري از رويكرد سياسي وزير امور خارجه امريكا تاثير ميپذيرد. برهمين اساس بود كه در بسياري از تحليلها در براين پاشنه ميچرخيد كه اگر هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه دولت اوباما باقي مانده بود توافق هستهاي به دست نميآمد. اراده سياسي وزير امور خارجه دولت اوباما در جريان مذاكرات بود كه نخستين توافق ميان ايران و امريكا در خلأ سي سال رابطه ديپلماتيك را پيش برد. اكنون نيز بسياري نگران نامي هستند كه ترامپ دست خود را روي آن به عنوان ساكن آتي وزارت امور خارجه ميگذارد. سيانان روز پنجشنبه در گزارشي از 5 نامزد احتمالي نام برد:
جف سشن| سناتور امريكايي از ايالت آلاباما: وي از 1977 در مجلس سناي امريكا حضور داشته است. وي از جمله سناتورهايي است كه دولت اوباما را تشويق به حمله به ايران كرد. سناتور سشن از حاميان گروهك تروريستي «منافقين» است. وي پيش از اين گفته بود كه در صورت آغاز حملهاي نظامي از سوي دولت اوباما به ايران كنگره امريكا از وي حمايت خواهد كرد.
نيوت گينگريچ | رييس سابق مجلس نمايندگان: وي به عنوان يك جمهوريخواه، حوزه انتخابيه ششم جورجيا را از سال ۱۹۷۹ تا زمان استعفايش در سال ۱۹۹۹ در كنگره امريكا نمايندگي ميكرد. او رييس مجلس نمايندگان ايالات متحده امريكا در بين سالهاي ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹ و نامزد كسب كانديداتوري حزب جمهوريخواه در انتخابات رياستجمهوري امريكا در سال ۲۰۱۲ بود. عملكرد ضعيف جمهوريخواهان در انتخابات ۱۹۹۸ كنگره و توبيخ گينگريچ به دليل نقض اخلاق كاري و فشار از سوي همكاران جمهوريخواه موجب شد او در ۶ نوامبر ۱۹۹۸ از رياست استعفا كند و در ۳ ژانويه ۱۹۹۹ از مجلس به كلي استعفا بدهد. از آن زمان به بعد، وي بيشتر در بخش خصوصي فعال بوده است. برخي منابع ميگويند كه هرچند گينگريچ از مدتها پيش فعالانه در كمپين ترامپ حاضر بوده، اما انتخاب او به اين سمت اندكي عجيب به نظر ميرسد، زيرا سابقه مواضع او در عرصه سياست خارجي، نشانگر اختلاف نظرهاي جدي با ترامپ است. گينگريچ به عنوان يك سياستمدار مداخله جو شناخته ميشود. وي در جريان جنگ بوسني، طرفدار مداخله بيشتر امريكا بود و همچنين از حاميان حمله امريكا به عراق شناخته ميشد. وي در سال 2012 نيز خواستار افزايش ارسال كمك از سوي امريكا براي معارضين سوري شد. در موضوع ايران، گينگريچ يكي از تندروترين چهرههاي امريكايي شناخته ميشد. در يكي از تازهترين موارد، وي در تاريخ 19 تير در گردهمايي اعضاي گروهك منافقين در پاريس - در كنار چهرههايي چون تركي الفيصل، شاهزاده ضد ايراني سعودي - حاضر شد.
جان بولتون| سياستمدار امريكايي: وي به مدت يك سال از 2005 تا 2006، نماينده امريكا در سازمان ملل بود. وي پيش از اين نيز معاون وزير امور خارجه در امور كنترل سلاح و مسائل امنيت بينالملل بوده است. وي برجام را «بزرگترين مماشات در تاريخ امريكا» خوانده و با وجود گزارشهاي متعدد آژانس مبني بر پايبندي ايران به مفاد توافق هستهاي، مدعي نقض اين توافق از سوي ايران شده است. وي همچنين قبلا در مقالهاي در نيويوركتايمز استدلال كرده كه براي جلوگيري از رسيدن ايران به بمب، بايد اين كشور را بمباران كرد.
ريچارد هاووس| رييس شوراي روابط خارجي: وي از سال 2003 در اين مسند است. وي در زمان رياستجمهوري جورج دبيلو بوش نماينده ويژه امريكا در پرونده ايرلند شمالي بود و پيش از آن هم در وزارت امور خارجه امريكا كار كرده بود.
باب كوركر| رييس فعلي كميته روابط خارجي سنا: وي از جديترين منتقدان «برجام» و حامي تحريمهاي سرسختانه عليه ايران است. وي سابقه حضو ر در كميتههاي روابط خارجي و بانكي سنا را هم دارد. به گزارش تابناك، كوركر از حاميان جنگ عراق محسوب ميشود. وي معتقد بود هرگونه خروج نيروهاي نظامي ايالات متحده از عراق بايد منوط به بهبود شرايط اين كشور باشد. كوركر همچنين با استراتژي دموكراتها در زمينه جنگ افغانستان مبني بر افزايش تلاشهاي غيرنظامي براي بازسازي كشور فقير و مجهز به سلاح اتمي پاكستان به عنوان كشوري كه در تحولات افغانستان نقش دارد، مخالف بود. كوركر موافق فشار بيشتر به روسيه به خاطر اقدامات تهاجمياش در اوكراين است. وي يكي از حاميان اصلي فشار به ايران و اعمال تحريمهاي جديد است. وي در سال 2013 و پس از حصول توافق موقت ژنو گفته بود: «توافق موقت هيچ كدام از منافع ايران را قرباني نكرد، بلكه ايالات متحده با لغو تحريمها دست به ريسك بزرگي در معامله با ايران زد. وقتي شما شروع به كاهش تحريمها ميكنيد و مردم مشاهده ميكنند كه ايران كشوري سركش نيست و عضوي از جامعه بينالمللي است، اين عجله كردن براي داشتن رابطه با آنهاست. به همين دليل است كه ما نگران توافق موقت هستيم. بديهي است كه ما نااميد شديم، اما اميدواريم كه بتوانيم اين روند را معكوس كنيم و به اينگونه توافقها پايان دهيم.»